وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    قانون  گریزان و قانون  گریزی  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 09 ارديبهشت 1403 100 0
    سرمقاله محمد عسلی 10 اردیبهشت              قانون  گریزان و قانون  گریزی
    به گفته ژان ژاک روسو: «بشر آزاد به دنیا آمده و باید آزاد زیست کند».
    بی  تردید زندگی اجتماعی، آزادی فردی را محدود می  کند ولی این محدودیت تا جایی مشروع است که معطوف به منفعت همگانی یعنی بسته به قرارداد اجتماعی باشد.
    حقوق فردی و حقوق اجتماعی گرچه به صورت جداگانه تعریف می  شوند اما حقوق اجتماعی است که حقوق فردی را تضمین می  کند زیرا انسان به تنهایی قادر نیست نیازهای خود را برطرف نماید و الزاما تن به شراکت در زندگی اجتماعی می  دهد و مدنی بالطبع می  شود.
    قانون برآمده از حقوق فردی و اجتماعی است که هر جامعه  ای برای تحقق نیازها و خواسته  های خود می  باید از آن پیروی کند.
    به عنوان مثال رفت و آمد اتومبیل  ها در خیابان پیرو قوانین راهنمایی و رانندگی است که اگر هر راننده  ای ملزم به اجرای آن نشود، هرج و مرج و تصادفات و نزاع خیابانی راه را می  بندد و حرکتی صورت نمی  گیرد.
    مبنای اصلی حقوق، عدالت است. قاعده  ای که متکی بر مبنای اصلی خود «عدالت» نباشد فقط صورت قانون را دارد و اگر به ظاهر افراد ملزم به اطاعت از آن شوند، در وجدان خویش تکلیفی در این باب ندارند. لزوم احترام به اصول حقوقی ناشی از اراده حکومت نیست. بلکه به خاطر آن است که این اصول با عدالت موافقت دارد. قاعده  ای به عنوان حقوق قابل احترام است که علاوه بر آسایش و نظم عمومی حافظ عدالت باشد.
    حال این سئوال مطرح است که چرا جامعه  ای قانون  گریز می  شود و یا افرادی منافع خود را در قانون  گریزی می  دانند؟
    توجه به این نکته مهم پاسخ به سئوال مطروحه را آسان می  کند و آن اینکه آموزش، تربیت و اخلاقمداری جامعه را به قانونمندی ترغیب می  کند و از قانون  گریزی باز می  دارد زیرا شناخت حقوق فردی و اجتماعی و عادت کردن به اجرای آن نیاز به آموزش و تربیتی صحیح دارد که در خانواده نهادینه می  شود. در مدرسه آموزش داده می  شود و در اجتماع با تعاملات اجتماعی دیده می  شود.
    وقتی راننده  ای به خود اجازه   می  دهد از چراغ قرمز بی  محابا عبور کند، حق دیگران را نادیده می  گیرد و احتمال خطر تصادف را مشروط به توجه خود می  داند اما غافل است که دیگری با این تصور که حق عبور با اوست راه باز را حق خود می  داند و تصور نمی  کند مانعی این حق را از او بگیرد. نتیجه آنکه تصادف روی می  دهد. قانونمندی و قانونمداری راه تصادف را می  بندد.
    مثال دیگر اینکه رشوه  پذیری، توصیه  طلبی، پارتی  بازی، واسطه  تراشی، رانت  خواری، فامیل  گرایی اگر در جامعه  ای باب شود آن جامعه از حقوق فطری و طبیعی و نیز از حقوق موضوعه خود محروم می  شود و قانون  ستیزی یا قانون  گریزی باب می  گردد که حاصل آن نزاع طرفین و آنارشیسم یا هرج و مرج  طلبی است.
    اخلاقمداری و قانونمداری دو روی یک سکه  اند زیرا هیچ صفت اخلاقی بدون رعایت قوانین حاکم اجرائی نمی  شود به عنوان مثال سلام کردن امری پسندیده و سنت دینی و مذهبی است اما اگر این سلام جلسه  ای را که در آرامش برگزار شده به هم بریزد جایز نیست.
    ریشه تمامی ستیزه  گران و قانون  گریزان در تربیت ناصواب است و در عدم اعتدال و عدالتی است که از روح قوانین برمی  آید. وقتی قانون برای افراد خاصی اجرایی نمی  شود چون صاحب نفوذند و یا تمکن مالی دارند و یا به واسطه، جرایم آنها نادیده گرفته می  شود ناحقی حق می  شود و حقی ناحق.
    اگر حاکمیت خود را نماینده خدا برای اجرای فرامین او می  داند و مبنای اصلی حقوق با اقتدار دولت اجرایی می  شود می  باید به خواسته و نیاز مردمی که طی قراردادی اجتماعی تفویض قدرت کرده  اند توجه کند و پا را فراتر از هر آنچه مصلحت و حق جامعه است نگذارد. زیرا حفظ قدرت دولت در حکومت مردم  سالار پشتوانه مردمی است و همین پشتوانه است که کار حاکمیت را آسان می  کند.
    آنچه مسلم است پشتیبانی از دولت منتخب صرف شعار و اعلام حمایت خیابانی نیست. بلکه رعایت نظم و قوانین موضوعه هر چند محدودیت برای افرادی ایجاد نماید خیر جامعه و اعتلای آن در اجرای قوانین است.
    اگر تمامی مردم یک کشور خود را ملزم به اطاعت از قوانین نمایند نه به کلانتری نه به دادگاه و نه به زندان نیاز است زیرا گسترش کلانتری و نیروهای انتظامی و تعدد دادگاه  ها و افزایش قضات همه ناشی از قانون  ستیزی و قانون  گریزی است. در چنین شرایطی می باید به وضعیت مدارس و دانشگاه  ها رسیدگی کرد و برنامه  های آموزشی و تربیتی و مجریان آن را زیر سئوال برد.
    هیچ شک نباید داشت که نطفه  بندی هر جرمی در مدرسه و اجتماع و خانواده به علت آموزش و تربیت نادرست شکل می  گیرد.
    به قول سعدی:
    «هر که در خردیش ادب نکنند
    در بزرگی فلاح از او برخاست
    چوب تر را چنان که خواهی پیچ
    نشود خشک جز به آتش راست»
    والسلام
    منبع:
    1-قراردادهای اجتماعی «اثر ژان ژاک روسو»
    2-مقدمه علم حقوق، نوشته ناصر کاتوزیان
     
    شماره روزنامه:8030
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 09 ارديبهشت 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3