سرمقاله 26 اردیبهشت 1403 اسماعیل عسلی پاداش شرایط عادی دگرگونی های توفنده اجتماعی گاهی منجر به جابجایی هایی می شود که از برخی جهات رشد تلقی می گردد و بستر آفرین شکوفایی استعدادها ست و از جهاتی دیگر در جوامع موج پذیر زمینه را برای بالا رفتن افراد کم وزن و میان مایه فراهم می کند . حاکمیت شرایط ویژه و بحران های زنجیره ای نیز می تواند کارکردی مشابه دگرگونی های توفنده ی اجتماعی داشته باشد زیرا در شرایط ویژه برخی از قواعد نادیده گرفته می شود و استثناء جای قاعده را می گیرد . متولدین دهه ی 40 و بعضا دهه ی 50 و پیش از آن فراموش نمی کنند که چه کسانی با بهره گیری از شرایط جنگی و توزیع کوپنی ارزاق عمومی روی موج بی سروسامانی حاکم بر بازار آن روزها سوار شده و با خرید کوپن و در مواردی تخلف در نحوه ی توزیع آن به نان و نوایی رسیدند . مشابه چنین شرایطی را در ماجرای دور زدن تحریم ها نیز شاهد بودیم . در ماجرای کرونا با وجود این که معلمان بیش از شرایط عادی نیرو گذاشتند و سختی های ناشی از آموزش از راه دور را بر دوش خود هموار کردند ، بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان با بهره گیری از موقعیت پیش آمده برای پاسخگویی به پرسش ها در آزمون های مجازی از دیگران کمک گرفتند و خود را بالا کشیدند و بعضا حتی فارغ التحصیل هم شدند . ظرف چند دهه ی گذشته در چندین نوبت شاهد حاکمیت شرایط ویژه و اتصال بحرانی به بحران دیگر بوده ایم که روی مناسبات اجتماعی و اقتصادی و آموزشی و فرهنگی به نحو غیرقابل انکاری تاثیرگذار بوده تا جایی که می توان مدعی شد بخشی از کژتابی ها و رفتارهای هنجارستیزانه و حلال شدن حرام ها حاصل هم آغوشی بحران های زنجیره ای و حاکمیت شرایط ویژه است . گاهی جنگ به نردبان تبدیل می شود و گاهی کرونا و زمانی تحریم و به همین ترتیب شرایط ویژه ی زنجیره ای روند طبیعی رشد در عرصه های گوناگون اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی را دچار دگردیسی می کند که از برخی جهات معیار خوبی برای پی بردن به دلایل ارتقاء موقعیت افراد به گونه ای که بیانگر جوهره ی وجودی آنها باشد نیست! هر چند می تواند واسطه و زمینه ساز ظهور برخی از استعدادها ، از خودگذشتگی ها و نوعدوستی ها در شرایط جنگی ، تحریم و فراگیری یک بیماری باشد. این مقدمه را از آن رو آوردم تا به موضوع ظریف ظهور طیفی فرصت طلب که ظرف این سالهای بحرانی با شناسایی راه های میانبر، خودشان را بالا کشیدند اشاره ای هر چند تلویحی داشته باشم. البته نباید کتمان کرد که همسایگان ما در شرق و غرب و شمال و جنوب کشورمان نیز از شرایط بحرانی حاکم بر ایران در حد اعلای قابل تصور آن سود جسته اند که برای نمونه می توان به پیشرفت های حاصل شده در صنعت هوایی امارات و قطر ، فعال شدن بندرگاه های عربی در حوزه خلیج فارس ، استخراج نفت و گاز از میادین مشترک توسط برخی همسایگان ، فعال سازی صنعت گردشگری توسط کشورهایی که یک دهم جاذبه های ایران را هم ندارند ، جذب سرمایه های فراری و سرگردان و همچنین بیرون آوردن انحصار صادرات برخی محصولات کشاورزی از دست ایران اشاره کرد. حاکمیت شرایط ویژه دستاویزی برای توجیه عدول از رفتارهای متعارف و هنجار ستیزی هم هست به گونه ای که خیلی ها با استفاده از همین شرایط ویژه تحصیلات سطح بالای دانشگاهی خود را همزمان با پذیرش حساس ترین مناصب دولتی و بدون داشتن کمترین پیش زمینه ی ذهنی و فرصت برای مطالعه و پژوهش با بالاترین نمره به پایان رسانیدند و اکنون عناوینی را یدک می کشند که با وجود انتظارات زیادی که از آنها می رود عملکردی فراخور عناوین پرطمطراقی که یدک می کشند ندارند. حاکمیت شرایط ویژه روی کیفیت نهادهای مشورتی هم بی تاثیر نبوده و به تبع آن بدنه ی کارشناسی بسیاری از وزارتخانه ها را نیز تحت الشعاع برخی ویژگی های غیرموثر بر کیفیت کار آنها قرار داده است . همین شرایط ویژه موجب گردید که نمایندگان مجلس بارها با هدف تغییر برخی قوانین و متناسب سازی آن با شرایط بحرانی تشکیل جلسه دهند به طوری که برخی از قوانین دچار تغییر چندباره شدند که روی بحث نظارت بر اجرای قوانین نیز تاثیرگذار بود و به هرز روی منابع و نبود دستاویز برای حسابرسی هزینه های صرف شده انجامید . به دلیل همین شرایط ویژه بود که دولت ها به تدریج کنترل خود را بر بازار از دست دادند . از جمله ویژگی های ناشی از حاکمیت شرایط ویژه، فراگیری حساسیت نسبت به موضوعاتی است که در شرایط عادی هیچ حساسیتی را از این جهت برنمی انگیزند . برای نمونه هنوز هم بسیاری از مدیران تحت تاثیر رسوبات برجای مانده از فضای جنگ هشت ساله از ارائه ی آمار دقیق عملکرد خود ابا دارند و از تن دادن به شفافیتی که لازمه ی پاسخگویی در برابر رسانه هاست شانه خالی می کنند . از جمله مهمترین دلایل تداوم چنین وضعیتی درآمدزایی حاکمیت شرایط ویژه برای طیفی است که در سایه ی رواج رانت ، واسطه گری و توصیه پذیری و عدول از چارچوب های قانونی به خویشاوندسالاری که منجر به شکل گیری الیگارش های برآمده از شبکه های اختاپوسی است ، دامن می زنند و به عادی سازی نکوهیده ترین رفتارها نظیر دریافت ربا و اختلاس ، احتکار و ... یاری می رسانند. تصور کنید از همین فردا شرایط به گونه ای تغییر کند که دیگر از شرایط ویژه خبری نباشد تا آشکار شود که چه کسانی از رهگذر بازگشت به شرایط عادی و حاکمیت قانون و شفافیت زیان می بینند . با حاکمیت شرایط عادی دیگر هیچ توجیهی برای به کارگیری افراد غیر متخصص در مناصب خطیر وجود نخواهد داشت و رسانه ها نیز ناگزیر به خودسانسوری که آنها را مدیون افکار عمومی می کند ، نخواهند بود و اتفاقات خوبی رخ می دهد که پاداش حاکمیت شرایط عادی است.