بنا داشتم در سالروز درگذشت دكتر لطفعلى صورتگر شيرازى يادنامه اى كوتاه از كارنامه ادبى اين اديبِ اَريب بنويسم كه ازدحام برنامه ها اين هدف را با تأخير مواجه نمود با اين حال و با اينكه چندان هم از سوم مهرماه سالروز درگذشت آن جاودانه نام دور نشده ايم نوشتارى مختصر در رابطه با اين استاد فقيد دانشگاه، شاعر و مترجم گرانمايه خالى از لطف نيست.
البته در كارنامه ادبى و فرهنگى او مى توان روزنامه نگارى هم اضافه كرد چنانكه پس تحصیلات ابتدایی را در شیراز به كشور هند رفت و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رسانید و به ایران بازگشت و به خدمت ادارات دارایی و فرهنگ درآمد و مجله «سپیده دم» را در شیراز تأسیس کرد.
وليكن در سال ۱۳۰۶ برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درجه دکتری گرفت. موضوع پایان نامه دکتری او «نفوذ ادبیات ایران در ادبیات انگلستان در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی» بود. وی پس از بازگشت از انگلستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت و چندی نیز ریاست دانشگاه شیراز را به عهده داشت، مدتی نیز مدیر مجله آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان ایران بود. او سفرهایی به کشورهای شوروی، آمریکا و پاکستان کرد، و به مدت یکسال به عنوان استاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت.
مرحوم صورتگر، فرزند میرزا محمدعلی، ملقب به مسعودالملک از خوشنویسان بنام شیراز بود و جدش آقالطفعلی شیرازی، از نقاشان هنرمند و چیره دست قرن سیزدهم هجری بوده است که کارهای او در موزه های پاریس و لنینگراد موجود است.
البته در بحث شناخت اجدادى مرحوم صورتگر نقل قولى را از خانم ميمنت ذوالقدر متخلص ( آزاده) شاعر و پژوهشگر ادبى فرزند مرحوم حبيب الله ذوالقدر روزنامه نگار و شاعر مبارز در دوران كودتاى ٢٨ مرداد بياورم كه " زمانی که دانشجوی زبان و ادبیات فارسی دکتر صورتگر بودم بعد از آنکه ان بزرگمرد نام خانوادگی مرا شنید، به من نزدیک شد و بعد از تحقیق و تفحص فراوان و گرفتن تاریخچه و شرح حال خانوادگی گفت؛ میدانی ما عمو زاده هستیم ؟"
اين نقل قول را عموى ايشان آقاى احمد دوالقدر كه خود شاعر و حقوقدان هم هستند در كتاب
"استهبان تابناك" بيان كرده است.
براين اساس مى توان اجداد دكتر لطفعلى صورتگر را با خاندان ذوالقدر فارس كه در فارسنامه ميرزا حسن حسينى فسايى به تفصيل بيان شده است، متصل دانست.
لطف طبع صورتگر دراشعار بجا مانده از او رويكردى تازه در شعر سده گذشته ما آشكار ساخته است و از آن مهم تر حس شاعرانگى شاعر به زادگاه خويش كه الگويى براى اداى احترام و تعظيم همه اهالى قلم به موطن خويش است؛ چنانكه آن شاعر گرانمايه سروده:
هر باغبان که گل به سوی برزن آورد
شیراز را دوباره به یاد من آورد
آنجا که گر به شاخ گلی آرزوت هست
گل چین به پیشگاه تو یک خرمن آورد
نازم هوای فارس که از اعتدال آن
بادام بن شکوفه مه بهمن آورد...
توصيفى كه همه شاعران مدح سراى شيراز در تاريخ ادبيات در بيان آن موفق نبوده اند هر چند بايد حضرت خواجه حافظ و شيخ اجل سعدى در شاعر بى نظير شيرازى از اين قاعده مستثنى دانست.
در اينجا هم بيان خاطره اى از زنده ياد ناصر امامى شاعر فقيد شيرازى كه زمانى براى بنده نقل كرد جالب است؛ كه آن مرحوم گفت: در دوره اول دانشكده ادبيات شاگرد مرحوم لطفعى صورتگر بودم ناگهان دانشجويى درخواست قرائت شعر كرد و مرحوم صورتگر به او اجازه داد و دانشجو با اين كلام شعر را آغاز نمود كه شعرى براى گل سروده ام كه همه مى گويند" گل به روى شاخه اش زيباست!" من مى گويم " گل به موى تو زيباتر".
در آن لحظه مرحوم صورتگر دانشجو را تشويق كرد كه فرزندم حس نگاه تو در تضاد يك مَثَل عاميانه شاعرانه است.
آثار زنده ياد لطفعى صورتگر با عناوين سخن سنجی؛ کتابی در تاریخ سخن سنجی، تجلیات عرفان در ادبیات فارسی، ادبیات توصیفی ایران
ادبیات غنایی ایران، اصول علم اقتصاد
دیوان شعر، برگ های پراکنده (شعر)، سخنانی چند از نویسندگان باختر، عناصر موجود در ادبیات پارسی و ترجمه هايش هم براى اهالى آبادى ادبيات نقطه عطف است.
مزار زنده ياد لطفعلى صورتگر شيرازى در حياط خلوت حافظيه است و روزانه بسيارى از دانشجويان و پژوهشگران ادبى با گذر از خاك او در جوار خواجه اهل راز به آثار و يافته هاى ابن اديب اداى احترام مى كنند