اخيرا خبري مبني بر ايجاد راه آتش بر در مناطق جنگلي در فارس براي جلوگيري از پيشروي آتش توجهم را جلب کرد و طبيعي بود که چنين اقدامي    صورت گيرد چرا که با توجه به بارش مناسب باران و قد کشيدن علف  ها در مناطق جنگلي ، احتمال وقوع آتش سوزي در تابستان زياد است . نظير همين اقدام نيز در بافت  هاي قديمي    شهر که کوچه  هاي باريک و تنگ اجازه خدمات رساني در زمان وقوع آتش سوزي و زلزله را نمي    دهد لازم است .

تاسيسات برق و آب و گاز و فاضلاب و تلفن در بافت تاريخي آش شلم شوربايي است که عمق آشفتگي آن در صورت وقوع زلزله  هاي بالاي 6 ريشتر در شيراز مشخص مي    شود .

پتانسيل خسارت بار بودن بافت قديمي    و تاريخي شيراز در صورت وقوع زلزله بسيار زياد است هر چند هم اکنون نيز به دليل تبديل شدن بخش  هايي از اين منطقه به محل سکونت خلافکاران ، افراد معتاد و دپوي اجناس قاچاق سهم قابل توجهي در ويرانگري در ابعاد ديگر دارد .

آنچه مانع ايجاد تغييرات اساسي در اين منطقه مي    شود ، غير از عدم وجود هماهنگي بين شهرداري ، اداره اوقاف و ميراث فرهنگي ، مناسبات مبتني بر رانتي است که سر در آبشخور بازارهاي پيراموني دارد . در برخي از اين خانه  ها که به کارگاه تبديل شده اند ، کالاهاي غيراستانداردي توليد مي    شود که بعضا خوراکي هستند و بسته بندي مناسبي هم ندارند .از لواشک و تخمه و انواع باميه گرفته تا سمبوسه و فلافل و رب گوجه و ساندويچ که تشخيص کيفيت پايين آن چندان دشوار نيست !

کارهاي زشت ديگري هم در برخي از نقاط اين منطقه صورت مي    گيرد که خبر آن حتما به گوش متوليان امور رسيده است . ظرف چند دهه ي گذشته هزاران خانواده از اين منطقه ي 360 هکتاري به ساير نقاط شهر کوچ کرده و در مقابل هزاران خانواده آسيب ديده و کم بضاعت و بعضأ غير ايراني در خانه  هاي تنگ و نمور و فاقد امکانات آن سکني گزيده اند . سهم در آمدي قاچاقچيان مواد مخدر از اين منطقه کم نيست چرا که برخي از خانه  هاي بافت قديم کانون خرده فروشي و دپوي انواع مواد مخدر است ضمن اين که اغلب منقل خانه  هاي فعال در سطح شيراز در بافت قديم کارسازي شده که به امور خلاف ديگر نيز مي    پردازند . جالب اينجاست که همجواري چنين کانون  هايي با ده  ها امامزاده و مسجد ، حساسيت و اعتراض هيچ طيفي را برنمي    انگيزد و هر کس به کار خود مشغول است . صبحگاهان مي    بيني که تنها از يک خانه 20 تا 30 کارگر مهاجر به قصد رسانيدن خود به محل کار بيرون مي    آيند. کارگراني که با پرداخت اجاره اي زير قيمت مسافرخانه به خوابي قناعت مي    کنند . پاکسازي  هاي فصلي و غافلگير کردن خلافکاران نيز تاکنون تاثير تعيين کننده اي روي روند و کم و کيف تخلفات نداشته و در بر همان پاشنه مي    چرخد . فاصله ي بين حسينيه  ها و مساجد و تکيه  هاي مذهبي و امامزاده  ها و حوزه  ها و مدارس قديمي    که در بافت تاريخي شيراز متراکم شده اند و در گذشته بر مبناي محله محوري احداث شده اند ، تناسب چنداني با ميزان کشش و خواهنده گي و رغبت ساکنان فعلي آن براي بهره مندي ندارد و ساکنان ساير نقاط شهر نيز بعضا با توجه به شرايط حاکم بر فضاهاي پيراموني اين مراکز به استثناي تاسوعا و عاشورا انگيزه اي براي گردهمايي و حضور در اين منطقه ندارند . تنها عاملي که پاي برخي از خانواده  ها را به اين منطقه باز مي    کند پاساژهاي تازه تاسيس خيابان احمدي و مغازه  هايي است که اجناس خارجي عمدتا قاچاق را به قيمتي مناسب تر از ساير نقاط شهر مي    فروشند . برخي از اين مغازه  ها با خريد و اجاره ي خانه  هاي قديمي    آنها را به انباري تبديل کرده اند که گاه مورد استفاده  هاي حاشيه اي ديگر نيز قرار مي    گيرد . آنچه بيش از همه مصيبت بارتر است اين که تکليف سبک و سياق ساخت و ساز در اين منطقه هم روشن نيست چرا که برخي مبادرت به احداث خانه  هاي مدرن و تراس دار کرده اند ، برخي خانه  ها هنوز به همان سبک و سياق قديمي    است و نقاطي از بافت قديم نيز به علت تخريب به پارکينگ عمومي    يا بوستان محلي تبديل شده است . ديوار پشتي برخي پاساژها به خانه  هاي نيمه ويرانه اي چسبيده که راه مناسبي براي عبور و مرور ندارند . بخشي از کوچه ها پس از تخريب خانه  ها عريض شده و برخي  ها  هنوز تنگ و باريک است . استقرار شوراي شهر شيراز در دل بافت تاريخي هم نتوانسته به انگيزه ي اعضاي شوراي شهر براي رسيدگي به معضلات اين منطقه بيفزايد . توسعه ي فضاي پيراموني حرم احمدابن موسي نيز موجب رهايي اين کانون مذهبي از مشکلات عديده اش نشده است .بعضي معتقدند که اگر محدوده ي شاهزاده قاسم تا فلکه ي خاتون و از آنجا تا فلکه ي مصدق و از آنجا تا سه راه احمدي و از آنجا تا شاهزاده قاسم تملک شود و تبديل به حوزه ي علميه و فضاي سبز و متعلقات و حواشي آن گردد و اين مجموعا از هر چهار سمت به خيابان  هاي عريض منتهي شود شايد بتوان ضمن حفظ برخي آثار تاريخي و فرهنگي ، به دلپذيري بخشي از بافت تاريخي اميدوار بود وگر نه آش همان آش و است و کاسه همان کاسه