نمونه  هاي ديگري هم از اين دست در بوستان و گلستان هست که همه با الهام از قرآن و سنت پيامبر صلي الله و ائمه عليه السلام به زيور شعر يا نثر مسجع آراسته شده اند از محتواي آياتي که در اين موضوع نازل شده اند چنين برمي    آيد که خداوند ضمن اين که نتيجه بخشش و کرامت انسان  ها را مد نظر داشته به تربيت و رفتار نهادينه شده انسانها در طول نيز زندگي توجه داشته است از اين رو کرامت ، بخشش ، تعاون و دستگيري صرفا خاص ثروتمندان و اغنيا نيست چه بسا فقرايي که نان شب خود را با بيچارگان و همسايگان تقسيم ميکنند .چه بسا انسان  هايي که در نهايت فقر و بيچارگي در انديشه رفع فقر و نگراني همسايه خود هستند و برعکس ثروتمنداني که پاي ارادت به کمک و مساعدت بي چاره اي ندارند و اگر فقيري دست طلب بسويشان دراز کند با تکبر و تغيّر او را از خود مي    دانند. آنچه در ارتباطات و تعاملات اجتماعي ضامن امنيت و آرامش فرد و جامعه هست بالندگي روح تعاون و همه گير شدن آن است که اگر چنين شود هيچ کس به علت فقر و بيچارگي دست به دزدي و جنايت نمي    زند متاسفانه عليرغم اينکه بسياري از مردمان از دين و اخلاق دم مي    زنند و سعي در انجام عبادات دارند و خود را خداجو و حقطلب نشان ميدهند اما به نتيجه برخورداري از روحيه ديني و حاصل دينداري که همان جامعه سالم است بي توجه اند زيرا رياکاري ناشي از ترس و يا سوء استفاده و سودجويي از موقعيتهاي شغلي موجب شده بين رفتار و باور دروني آنها فاصله  هاي بسيار باشد يکي از شاعران چنين گفته است که .. گر آنها که مي    گفتمي    کردمي     نکو سيرت و پارسا بودمي متاسفانه رواج فرهنگ شفاهي مانند يک تابلوي زيباي مجازي ميماند که قابل استفاده و نصب نيست بعضي رفتارها عمق رياکاري و صرفاً بيان زيباي همدلي را نشان ميدهند اما قابل بهره مندي و استفاده نيستند تجربه نشان داده است به همان نسبت که سيستم ماشيني و سرعت گرفتن خواسته  ها در جوامع امروزي مورد توجه است به همان نسبت بين انسانها فاصله ايجاد شده .فاصله  هايي که عواطف و احساسات را منکوب و توجه به نيازهاي ديگر را به فراموشي برده است . علت چنين بيتفاوتي  ها دلمشغولي  هاي ناشي از زياده خواهي و رقابت و افزون طلبي ثروت است. ثروتي که يا صرف تشريفات و آرايش محل سکونت ميشود و يا براي به چشم کشيدن وتفاخر و ترس از آينده در بانکها انباشته مي    گردد . ماشين به ما آموخته است که همه بايد خود تلاش کنند تا به کسب درآمد و رفع حاجت برسند اما ماشين به ما نياموخته که شرايط ، موقعيت و توان اشخاص در رسيدن به آرزوها و اهداف متفاوت است و بايد دست آنها را گرفت و ياريشان کرد. زندگينامه بسياري از ثروتمندان بزرگ و يا نويسندگان و هنرمندان و مخترعين و مکتشفين گوياي فقر شديد اوليه است که با حمايت و دستگيري کساني آنها توانسته اند استعداد  هاي خودرا نشان دهند يکي از دلايل نزول آيه اي در قرآن همين است که خداوند مي    فرمايد اگر کسي انساني را احيا کند جامعه اي را احيا کرده است زيرا وقتي فرد احياشده به توان و قدرت مالي يا علمي    و يا تقوايي ميرسد جامعه اي رااحيا مي کند. دستگيري از بينوايان و تقويت روح کرامت و بالندگي را بايد در خانه و مدرسه و دانشگاه و بازار با عمل به کودکان و جوانان بياموزيم تا ازهمان زمان درنهاد و انديشه انان جاي گيرد و نه صرفاً با حرف تا مشاهده کنند که پدر ،مادر ،معلم و مدير و استاد کسب و کار چگونه مي    بخشند و چگونه رفتار مي    کنند به قول سعدي عليه الرحمه ..وقتي نيکي به سگي تشنه در بيابان ناشي از کيش پسنديده اي است که موجب بخشش گناهان مي    شود حمايت از انساني فقير و ناتوان که بتواند روي پاي خود بايستد و از تخلف و گناه پرهيز کند جامعه را به سمت عدالت سوق ميدهد و فاصله  هاي طبقاتي و قطب بنديهاي مالي را تعديل ميکند . روح ديني وقتي در انسانها زنده است که آثار بيروني آن نشان از باور دروني داشته باشد اگر ما پيرو امامي    باشيم که سه وعده غذاي خود را به فقير و مسکين و يتيم بخشيده مي    بايد جامعهاي بدون فقير داشته باشيم بينديشيم به روز واقعه اي که درآنيم و بسياري از آنها را پشت سر گذاشتهايم آري ..يکي در بيابان سگي تشنه يافت برون از رمق در حياتش نيافت کله دلوکرد آن پسنديده کيش چوحبل اندر آن بست دستار خويش به خدمت ميان بست و بازو گشاد سگ ناتوان را دمي    آب داد خبر داد پيغمبر از حال مرد که داور گناهان او عفو کرد الا! گر جفاکاري انديشه کن وفا پيشه گير و کرم پيشه کن کسي با سگي نيکويي گم نکرد کجا گم شود خير با نيکمرد کرم کن چون آنت برآيد ز دست جهانبان در خير بر کس نبست و السلام