هر گونه همراهی مردم در راستای برگزاری انتخابات اعمم از این که نامزد نمایندگی مجلس شوند یا در ستادهای تبلیغاتی و اجرایی عضویت داشته باشند و نهایتا این که پای صندوق های رای حضور پیدا کنند ، مشارکت به حساب می آید . رویکرد تمامی دولت ها در کشورهای گوناگون صرف نظر از نوع حکومت شان این است که مردم را حامی و پشتیبان خود معرفی کنند و حاکمیت خود را موجه جلوه دهند چرا که این روزها که اغلب مردم جهان تنها شیوه ی درست زمامداری را مردم پایه بودن آن می دانند و هر مشروعیتی را خارج از این چارچوب ، توهم توصیف می کنند ، حتی کشورهایی نظیر عربستان که با مردم سالاری به معنای رایج آن بیگانه اند نیز تلاش می کنند مطابق میل اکثریت رفتار کنند و از دامنه ی نارضایتی ها بکاهند تا در برابر جهانیان وجهه و آبرویی داشته باشند . برگزاری انتخابات حتی اگر کوچکترین دستاوردی هم نداشته باشد بیانگر تعاملی دوسویه بین مردم و کارگزاران حکومتی است هر چند انتظار این است که با برگزاری هر انتخاباتی شاهد بهبود اوضاع سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی باشیم .
صرف نظر از اشکال گوناگون مشارکت اگر بخواهیم به انگیزه های مردم برای شرکت در انتخابات بپردازیم می توانیم به انواع مشارکت از این منظر اشاره داشته باشیم که مهمترین آن مشارکت قلبی و دلی است که با خودجوشی همراه است . به این معنا که فرد یا افرادی با آگاهی و اشراف کامل از اهمیت انتخابات و اطمینان از صلاحیت برخی نامزدها و امیدواری به تاثیر انتخابات در سرنوشت خود اقدام به مشارکت می کنند . مسلما وقتی می گوییم مشارکت خوجوش و قلبی یعنی هیچ کس نمی تواند برای این نوع از مشارکت آماری در نظر بگیرد زیرا چه بسا یک زن و شوهر و پدر و فرزند هم نتوانند به انگیزه ی یکدیگر برای شرکت در انتخابات پی ببرند . نوع دیگری از مشارکت ، مشارکت تقلیدی است به این معنا که یک شخص ممکن است خود را فاقد درک و بینش سیاسی و دینی و اجتماعی بداند و تابع کسانی دیگر که به آنها اعتماد و اطمینان دارد باشد و از آنها کسب تکلیف کند که شرکت کند یا نکند و اگر شرکت کرد به چه کسانی رای دهد . نوع دیگری از مشارکت بر ملاحظاتی مبتنی است که ممکن است سر درآبشخور همسایگی ، دوستی ، خویشاوندی ، قومیت و همشهری بودن داشته باشد . به هر حال نامزدها ممکن است با تکیه بر سابقه دوستی و همسایگی و قومیت و همزبانی از برخی افراد انتظار حمایت داشته باشند . نوع دیگری از مشارکت ، مشارکت مشروط است . مشروط به خوردن غذا ، دریافت پول ، گرفتن موقعیت و منصب ، وعده ی حمایت و رانت و قبول سفارش و مواردی از این قبیل که اگرچه از لحاظ اخلاقی نکوهیده تلقی می شود اما از آنجایی که اثبات آن بسیار دشوار است مشمول پیگرد قانونی و مجازات نمی شود مگر این که به شیاع برسد و غیر قابل انکار باشد که در آن صورت ممکن است واکنش هایی قانونی به دنبال داشته باشد
گاهی مشارکت بر اساس تعهدات حزبی و گروهی است . فرد یا افرادی در گروهی عضویت دارند به طوری که تداوم عضویت آنها منفعت آور است و از سوی تشکیلات و لیدرها و رهبران گروه به آنها توصیه می شود که به فلانی رای دهید . در این گونه موارد کسانی که از سوی سران برخی از تشکل های ظاهرا مردم نهاد حمایت می شوند ملزم به پاسخگویی به تک تک اعضای آن تشکل نیستند بلکه در تعاملی محدود با گردانندگان چنین تشکل هایی ، در جهت جبران زحمات آنها گام برمی دارند و ممکن است سود چنین مشارکتی به اعضای آن تشکل هم برسد. نوع دیگری از مشارکت ، مشارکتی بر اساس تحلیلی غیر رسمی است به این معنا که برخی تصور می کنند حضور افراد در انتخابات از نگاه تیزبین نهادهای نظارتی و گزینش ها به دلایل گوناگون پنهان نمی ماند و ممکن است روی زندگی و شغل و آینده و تحصیل و رشد و ترقی آنها تاثیر بگذارد و چون نمی خواهند چنین فرصتی را به تهدید تبدیل کنند حتی اگر به کسی هم رای ندهند به صورت ظاهری در حدی که مهری در شناسنامه آنها بخورد در انتخابات شرکت می کنند و تنها به دنبال ثبت کردن کد ملی و ممهور کردن شناسنامه خود هستند . متاسفانه تخمین تعداد چنین افرادی نیز بسیار دشوار است هر چند برای پژوهشگران حوزه ی اجتماعی حائز اهمیت است که بدانند چند درصد از مردم با چنین نگرش و چشمداشتی در انتخابات شرکت می کنند .
عده ای هم از ترس بدتر شدن وضعیت در انتخابات شرکت می کنند و پیش خود می گویند اگر در انتخابات شرکت نکنیم چشم طمع بیگانگان و برخی از همسایگان گرسنه تیز می شود به همین دلیل در انتخابات شرکت می کنند .
عده ای دیگر نیز در انتخابات شرکت می کنند اما با انگیزه ی منفی . برای نمونه پیش خود حساب می کنند که اگر به فردی غیرمشهور و عادی رای بدهیم می توانیم آرای افراد مشهور را پایین بیاوریم . کما این که بسیاری از نامزدهای مجلس از دوستان نزدیک و خویشاوندان خود می خواهند که فقط به او رای بدهند و لاغیر تا بتواند دیگران را پشت سر بگذارد . یعنی حمیت جناحی و گروهی و حزبی هم ندارند یا این که اسم خودشان و اسم چند نفر که شانس کمی برای رای آوردن را دارند به آشنایان خود می دهند و می گویند به اینها رای بدهید !
گاهی دشمنی با یک کاندیدا منجر به رای دادن به رقیب او می شود بدون این که کسی در باره ی میزان دانش و تجربه ی رقیبش تحقیقی کرده باشد .به عنوان کسی که سالها کار مطبوعاتی کرده ام به این باور رسیده ام که اولین دغدغه ی بسیاری از کسانی که به یک لیست (فهرست ) راه پیدا می کنند ، خرد کردن قلم سایر افراد لیست است تا بالاترین رای را به دست بیاورند .حتی در مواردی که با مشابهت اسمی مواجه هستیم ، حساسیت ها بیشتر هم می شود تا افراد غیر مشهور نان مشابهت اسمی خود را نخورند.
تمامی این موارد گویای این واقعیت است که سابقه ی برگزاری انتخابات در ایران به 50 سال هم نمی رسد . بنابراین طبیعی است که همواره با چند و چون ها و اما و اگرهای زیادی همراه باشد.