صدور کالاهاي فرهنگي هرگز به راحتي صدور اجناس و محصولات کشاورزي نيست . ما زماني که مبادرت به خريد و واردات يک مرسدس بنز آلماني مي کنيم مطمئن هستيم که کارآيي آن از هر جهت با نمونه هاي مشابه در ساير کشورهاي جهان يکسان است و از گارانتي لازم هم برخوردار است دفترچه راهنماي نحوه ي استفاده از آن نيز ضميمه ي آن است . چنين خودرويي و صدها نمونه مشابه خارجي آن نيز وارد کشور مي شود و مورد استفاده قرار مي گيرد اما چرا برخي که چنين خودرويي را در داخل کشور سوار مي شوند به راحتي از چراغ قرمز عبور مي کنند و اما کساني که همين خودرو را در آلمان سوار مي شوند چنين رفتارهاي آزار دهنده اي ندارند ؟ اين يک پرسش فرهنگي است و پاسخ آن نيز بايد فرهنگي باشد . مسائلي از اين دست گوياي آن است که ما هرگز با شبيه سازي ظاهر خود با ديگران نمي توانيم مدعي برخورداري از يک آبشخور فرهنگي مشترک با آنها باشيم.
قابل انکار نيست که در پشت ، گويش ، زبان ، عادات ، لباس و ظاهر افراد در هر جامعه اي صد ها سال تاريخ و فرهنگ و باور و سنت و نماد نهفته است که حتي ممکن است ريشه در اساطير و پيش از تاريخ هم داشته باشد . طبيعي است که ما با تغيير ظاهر خود نمي توانيم از تاريخ و جغرافيا و فرهنگ و باور ديگران دم بزنيم يا آن را متعلق به خودمان بدانيم .کما اين که ايرانيان اگر چه اسلام را پذيرفتند اما به صورت زير پوستي بسياري از داشته هاي فرهنگي و نمادهاي تاريخي و آداب و رسوم باستاني خود را پس از اسلاميزه کردن آن حفظ کردند. در کجاي دنيا پس از روشن شدن چراغ و آتش صلوات مي فرستند؟
ما در طول سال ميلياردها دلار انواع کالاهاي صنعتي ، کشاورزي و مواد خام را از ساير کشورها وارد مي کنيم که در مبادي ورودي کشور براي حصول اطمينان از استاندارد بودن آنها تمهيداتي در نظر گرفته مي شود اما چنين مسئله اي در مورد کالاهاي فرهنگي رعايت نمي شود زيرا چنين وظيفه اي را نمي توان به گمرک واگذار کرد بلکه با تقويت هاضمه فرهنگي مي توان کاري کرد تا تهديدهاي فرهنگي به فرصت تبديل شود . در همين راستا بايد کاري کرد که ارتباط با ريشه ها قطع نشود .درخت هاي ريشه دار هرگز در برابر توفان سر خم نمي کنند اما يک نيزار با نسيمي ملايم تعظيم مي کند و تسليم مي شود به همين دليل کساني که ارتباطشان با ريشه هاي فرهنگي قطع شده است استعداد فراواني براي جوگير شدن و تاثيرپذيري بلاشرط دارند. مردم ما نه تنها بايد با تاريخ گذشته کشورمان آشنا باشند بلکه حتي آشنايي با شاهنامه و اساطير ايراني هم براي حفظ ارتباط با ريشه ها لازم است .
آيا اگر آمار مصرف کالاهاي تزييني و آرايش صورت در کشور ما با يک کشور توسعه يافته برابر و يا بيشتر از آن باشد مي توانيم نتيجه بگيريم که کشوري توسعه يافته هستيم ؟ مسلما خير چون توسعه يافتگي مولفه هاي گوناگوني دارد که بايد در همه ي زمينه ها مطمح نظر قرار گيرد . در بسياري از کشورها که بستر مناسبي براي اتفاقات خوب وجود ندارد شبه انقلاب فرهنگي رخ مي دهد و به دنبال خود انتظارات و مطالبات فراواني مي روياند ؛ مانند سيلي که در تابستان به دنبال بارش شديد باران به راه مي افتد که نه تنها دستاوردي ندارد و جذب زمين نمي شود بلکه خيلي چيزها را نيز با خود مي برد و به صورت آب هاي سطحي ويرانگر به دريا مي ريزد و انگار که باراني در کار نبوده و نهايتا مردم مي مانند و داستان هميشگي خشکسالي ! با توجه به آمار کتابخواني و خروجي آموزش و پرورش و دانشگاه ها مي توان دريافت که درعرصه فرهنگ اتفاقي افتاده است يا خير ! انقلاب قبل از هر چيز بايد در فرهنگ و نگرش اتفاق بيفتد !
بر اساس آخرين آمار رسمي تعداد 14 هزار رسانه از روزنامه گرفته تا مجله و خبرگزاري و ... در کشور ما فعاليت مي کنند اما خروجي اين همه رسانه با وضعيت اقتصادي و فرهنگي و سياسي کشور تناسبي ندارد به قول معروف " اين همه چريدي کو دنبه ات " اتفاق را بايد در تغييرات زيربنايي جستجو کرد نه حرکات رفورميک و صوري!
هر کالايي را که در نظر بگيريم مي توانيم پيرامون فلسفه ي وجودي آن سخن بگوييم . در واقع هر کالايي يک ارزش مادي دارد که به ماتريال و مواد به کار رفته و ارزش افزوده ايجاد شده در آن مربوط مي شود و در کنار چنين ارزشي ، کارکردي فرهنگي هم بايد براي آن در نظر گرفت. چه بسا لذتي که به يک مبتکر پس از اختراع دست مي دهد بيشتر به کارکرد فرهنگي آن بازمي گردد نه دستاوردهاي مادي !براي نمونه تلفن همراه وسيله اي است که در پاره اي اوقات قابليت نجات جان انسان ها را نيز دارد و همين کافي است تا مخترع آن خود را ناجي انسان ها بداند. علت بي نتيجه بودن بسياري از طرح ها و لوايح که در مجلس به تصويب مي رسد به فقدان پيوست فرهنگي آن بازمي گردد . اين که تنها برخي موضوعات به کميسيون فرهنگي ارجاع داده مي شود به اين دليل است که تعريف ما از فرهنگ غلط است . حداقل بايد بخشي از وقت نمايندگان مجلس در زمان بررسي لوايح و طرح ها صرف بررسي آثار فرهنگي قوانيني شود که به تصويب مي رسد . آسيب شناسي منها شدن پيوست فرهنگي از طرح ها و لوايح وظيفه ي مرکز پژوهش هاي مجلس است کما اين که در خصوص پيوست هاي امنيتي چنين حساسيت هايي لحاظ مي شود
قابل انکار نيست که نقش فرهنگ در تفهيم کارکرد امکاناتي که در اختيار مردم قرار مي گيرد حائز اهميت شاياني است . براي نمونه ترافيک تهران و ترافيک شانگهاي شباهت زيادي با يکديگر دارند اما وقتي دقيق مي شويم مي بينيم سهم رانندگان قرار گرفته در ترافيک شهر شانگهاي در توليد ناخالص ملي کشورشان چندين برابر بيشتر از رانندگان تهراني است . اين تفاوت ها به فرهنگ بازمي گردد . همين تفاوت ها را مي توان در برگزاري آزمون ها ، انتخابات ، آموزش ، توليد و مناسبات اجتماعي و ... از جنبه هاي گوناگون مورد مطالعه قرار داد تا مشخص شود که تفاوت ها از زمين تا آسمان است .