سرمقاله محمد عسلی 24 آبان ماه نفت برای غرب طلا و برای خاورمیانه بلا
کشف، استخراج و پالایش نفت وابستگی دوطرفه ای را بین کشورهای خاورمیانه به طور اعم و کشورهای عربی نفت خیز منطقه خلیج فارس به طور اخص ایجاد نموده است. به گونه ای که نخست انگلیسی ها و سپس آمریکائی ها و به دنبال آنها کشورهای اروپایی چنان از منافع آن برخوردار شدند که صنایع خود را به شدت نیازمند فرآورده های نفتی کردند چنانکه برای خود در مالکیت چاه های نفتی حقی قائل شدند که به حق شفعه معروف شد. لذا در طول سال های جنگ جهانی دوم رقابتی پیدا و پنهان بین آمریکا و انگلیس در بهره برداری از چاه های نفت عربستان چنان مهم و منفعت طلبانه گردید که شرکت های نفتی آمریکا، ایزنهاور رئیس جمهور را متقاعد کردند تا در این صنعت دولت آمریکا سرمایه گذاری کند و چنین شد که دولت آمریکا با صد درصد سرمایه گذاری موافقت نمود.
دانیل پرگین در کتاب تاریخ جهانی نفت چنین شرح ماجرا می دهد: «به فاصله 24 ساعت پس از تسلیم ژاپن در ماه اوت 1945 جیره بندی بنزین در ایالات متحده لغو شد و بی درنگ صدای رانندگانی که سالها خاموش بود با فریادی یکسان در سراسر کشور برخاست. آنها در حالی که دفترچه های کوپن بنزین خود را پاره می کردند و به دور می افکندند خطاب به متصدیان جایگاه های بنزین بانگ برمی داشتند «باک را پر کن»
در سال 1945 بیست و شش میلیون اتومبیل زیر پای آمریکائی ها بود اما در سال 1950 این رقم به 40 میلیون رسید.
نفت در اکثر صنایع انرژی سوز از زغال سنگ پیشی گرفت و کارخانجات تولیدی متنوعی برای ساخت وسائل و ابزارهای صنعتی، کشاورزی و خدماتی به کار افتادند امروز بخش عمده ای از اقتصاد چین هم مدیون فرآورده های نفتی است.
تحولاتی که عمدتا نفت و گاز و صنایع پتروشیمی متکی به نفت در اقتصاد و صنایع کشورهای مصرف کننده که نخستین آنان انگلیس و آمریکا و سپس کشورهای اروپائی بودند ایجاد کرد لذا کشورهای تولیدکننده را به همان نسبت نیازمند درآمدهای نفتی نمود که کشورهای مصرف کننده نفت را.
در این میان یک واقعیت تلخ، تاریخ جهان امروز را رقم زده است و آن تاراج ذخائر و منابع نفتی خاورمیانه توسط کمپانی های غربی است که برای حفظ آن بعد از جنگ جهانی دوم جنگ های منطقه ای و نیابتی جنایت آمیزی را رقم زده اند ترفند انگلیسی ها برای تسلیم کشورهای عرب نفت خیز و ایجاد ترس دائمی در آنها تأسیس دولت غاصب اسرائیل با مجوز اعلامیه بالفور است و حمایت سیاسی و نظامی آمریکا، انگلیس و فرانسه از موجودیت اسرائیل برای حفظ منافعی است که این کشورها از استخراج، کشف و تولید نفت دارند.
کشورهای عربی منطقه خلیج فارس و تا حدودی ایران در ازاء درآمد ناچیزی به نسبت کمپانی های نفتی غربی از زمان استخراج نفت به شدت متکی به درآمد نفتند هر چند انقلاب اسلامی ایران توانست تا حدودی دست کمپانی های غربی را از تاراج نفت ایران قطع نماید اما همچنان تکیه بر درآمدهای فروش نفت در کشورهای نفت خیز، اسارت اقتصادی آنان را بیش از پیش به نحوی رقم زده است که اگر بخواهند مقابل تاراج گران بایستند با جنگ های خونینی مواجه خواهند شد که روی سرزمین سوخته خواهند نشست. امروز پیشرفت های اقتصادی را که در کشورهای عربی شاهدیم بیشتر مدیون درآمد نفت با جمعیت کمی است که می توانند رفاه نسبی را برای رضایت مردم ایجاد نمایند. اگر آمریکا و کشورهای غربی علیرغم شعارهای پرطُمطراق حقوق بشری شان در برابر جنایت های اسرائیل علیه مردم مظلوم فلسطین حامی و همراه جنایتکارانند در واقع دلشان برای یهودیان ساکن اسرائیل نسوخته است بلکه منافعشان با موجودیت اسرائیل در منطقه گره خورده است.
به قول جو بایدن رئیس جمهور فعلی آمریکا اگر اسرائیلی وجود نداشت آن را ایجاد می کردند! چرا؟ چون دیوی مقابل کشورهای خاورمیانه است تا اگر آنها پرچم آزادی بخشی را بلند نمایند اسرائیل به نیابت از آنان خدمتشان برسد و شرایط به شکلی رقم بخورد که یکی از وزرای دولت اسرائیل پیشنهاد کند، غزه را بمباران اتمی کنیم!
هدف آمریکا تغییر بافت جمعیتی، کشتار ناجوانمردانه و جنایت بار مردم فلسطین توسط رژیم صهیونیستی و نیش و دندان نشان دادن برای کشورهای انقلابی منطقه خاورمیانه از جمله ایران است که اگر موجودیت اسرائیل را به خطر اندازید با ناوهای جنگی ما طرفید.
اینک که ترس از اسرائیل و امریکا بعد از انقلاب اسلامی ایران از دل مردم مسلمان کشورهای منطقه برداشته شده و آمریکائیان به این واقعیت پی برده اند، بی دلیل نیست که عَلَم حقوق بشری غرب به زمین می افتد و فریادهای اعتراضات خیابانی مردم جهان تأثیری در تصمیم دولت های آمریکا و انگلیس و فرانسه نخواهد گذاشت زیرا حقوق بشر برای آنها اصالت ندارد بلکه چماقی است که در فرصت های مناسب برای مرعوب کردن دولت های استقلال طلب بلند می شود به قول یکی از نویسندگان که احتمالا مکی است نفت برای غرب طلاست و برای ما بلا.
بلای نفت وابستگی اقتصادی، سیاسی و نظامی به غرب است که از سالهای دیرین اکتشاف، استخراج و تولید حق سلطه طلبانه ای را برای غربی ها ایجاد نموده و دهان معترضین را بسته است.
تا نفت هست این منازعات ادامه دارد. نتیجه بحث آنکه نفت برای غرب طلاست و برای خاورمیانه بلا.
والسلام