وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    پیوستی از جنس دستاورد  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 24 دی 1402 75 0
    سرمقاله 25 دی 1402 اسماعیل عسلی              پیوستی از جنس دستاورد
    گاهی اوقات ما جمعیتی را در موقعیت ناخوشایندی قرار می دهیم اما اینگونه وانمود می کنیم که امتیازی از ما گرفته اند . تصور کنید چندین روستای نزدیک به هم که شاخص های مناسبی درزندگی جمعی محدود خود داشته اند با پیوستن به یکدیگر و تبدیل شدن به شهر و برخورداری از برخی امکانات ظاهری آنچه را داشته اند نیز از دست داده اند و چیزی هم که به دست آورده اند قابل اعتنا نیست . تا زمانی که روستا تلقی می شدند می توانستند با هزینه ی کمتر و مساحت بیشتر خانه بسازند و کارگاه خانگی برای تولید فرش و سایر صنایع دستی داشته باشند و در کنار کشاورزی با پرورش محدود دام نیاز خود به انواع لبنیات را نیز برطرف سازند . هوای پاک ، مناسبات خانوادگی و عاطفی معقول و متناسب با فرهنگی ریشه دار ، آمار طلاق پایین ، همزیستی بستگان سببی و نسبی با یکدیگر و استفاده از وسایل نقلیه مشترک برای انجام کار و مسافرت و امید به فروش تولیدات خانگی برای تامین هزینه های جنبی و همچنین بهره گیری از امتیازات زندگی در روستا خصوصا مساعدت برای انجام کارها و ... اما شاید مشکل آنها دسترسی به آموزشگاه های مجهز برای تحصیل فرزندان و خانه ی بهداشت و درمانگاه و راه مناسب برای رفت و آمد بوده که خواستار ارتقای وضعیت خود از روستا به شهر شده اند . ظرف چند دهه ی اخیر هزاران روستا به همین ترتیب تغییر وضعیت داده اند یعنی برای به دست آوردن امکانات حداقلی ، حداکثر امتیازات خود را از دست داده اند !
    پر واضح است که دولت ها برای اداره ی بهتر امور و تقسیم بندی وظایف و از بین بردن چالش ها و حساسیت های قومی و برخی مسائل جنبی دیگر که می تواند جنبه ی امنیتی داشته باشد نیازمند تقسیم بندی نقاط مختلف کشور به مرکز ، کلان شهر ، شهرستان ، شهر و روستا و آبادی و ... هستند که البته گاه بر اساس ، قومیت ، زبان ، جمعیت ، صنعت و کشاورزی و گاهی نیز بر اساس مقتضیات جغرافیایی صورت می گیرد و در مواردی هم سر درآبشخور مسائل دیگری نظیر تمرکز زدایی از پایتخت دارد که برای نمونه می توان به جدایی قم ، البرز و قزوین از تهران اشاره کرد و هم اکنون نیز کسانی به تقسیم تهران به دو بخش سخن می گویند و برخی از استان های دیگر نیز ممکن است در تیررس چنین نگاهی قرار گیرند .
    تقسیمات کشوری از گذشته های دور تاکنون متناسب با میزان اختیارات حکام منطقه ای و محلی صورت می گرفته و کسانی که از قدرت مدیریت بالاتری برای اداره ی امور و اخذ مالیات و برقراری امنیت برخوردار بودند می توانستند منطقه ی وسیع تری را در اختیار داشته باشند . به همین دلیل برخی از ساتراپ ها وایالت ها و استان ها در گذشته چندین برابر استان های کنونی بوده است . اما به مرور زمان به همان نسبت که دولت مرکزی قوی تر شده و شاهد شکل گیری پارلمان و رواج شیوه های جدید کشورداری و تاسیس ادارات و سازمان های گوناگون بوده ایم ، دست دولت ها برای تقسیم مناطق مختلف کشور به بخش های کوچکتر در راستای اداره ی بهتر آن بازتر شده است . هر چند هنوز هم برخی ملاحظات خارج از چنین چارچوبی در تقسیمات کشوری مد نظر قرار می گیرد. در شرایطی که قوانین مصوب در مجلس شورای اسلامی برای اجرا در تمامی نقاط کشور ابلاغ می گردد انتظار می رود که شاهد قانونگذاری های سلیقه ای در برخی مناطق کشور که با هدف عرض اندام و خودنمایی شخصیت های محلی صورت می گیرد نباشیم چرا که موضع گیری های فرا قانونی در برابر رفتارهای مجوز دار به منزله ی ایستادگی در برابر قانون است که افرادی از این دست مدعی تبعیت از آن هستند . در عرف انسانی نیز هر رفتاری که در یک شهر مجاز است در شهری دیگری نیز می تواند مجاز باشد مگر در مواردی که دولت بخشی از اختیارات خود را به مسئولین محلی واگذار کرده باشد که معمولا به ساعت آغاز و پایان کار ، مصرف آب و برق و گاز و ترافیک متناسب با درجه ی آلودگی شهرها و یا تعطیلی به دلیل سرما و سیل و ...محدود می شود و ربطی به برنامه های هنری یا اخلاق و رفتار ندارد. این که فردی که منتخب مردم هم نیست بخواهد با نگاه سلیقه ای و برای خودنمایی و ابراز وجود و یادآوری موقعیت خود به مردم مانع از اجرای یک برنامه ی هنری شود در حالی که مشابه چنین برنامه ای در سایر نقاط کشور بدون هیچ گونه محدودیتی برگزار می شود به منزله ی دهن کجی به قانون است که البته خوشبختانه در استان فارس شاهد چنین رویکردهای نفرت انگیزی نیستیم و این بحث در برخی از استان های دیگر نمود دارد و با توجه به موضوعیتی که داشت مورد اشاره قرار گرفت . بر اهل اطلاع پوشیده نیست که تمامی شهرها و روستاها و کلان شهرها در کنار هویت فرهنگی و تاریخی و زبانی که برای خود قائل هستند و در همین راستا عنوان دار شده و هر کدام در زمینه ای خاص آوازه ای دارند اما در ایرانی بودن به یک نقطه می رسند و یکی از شیوه های یادآوری این وجه اشتراک ، اجرای یکسان قوانین در سراسر کشور بدون استثناء کردن هیچ شهر و دیار و یا شهروندی است . ایرانی بودن ، فراگیرترین چتری است که باید مانند سایه ای آرامش بخش همگان را از هر قوم و مذهب و زبان که هستند زیر پوشش خود قرار دهد و هر گونه تکیه کلام و شعاری که نفی کننده ی چنین رویکردی باشد حتی در حد طنز و فکاهی مقبول نیست چرا که نه تنها هیچ سودی نخواهد داشت بلکه به انسجام و وحدت ملی نیز آسیب وارد می کند. هر سرزمینی متعلق به ساکنان آن است که هر کدام حق برخورداری از فرصت های مشترک را برای بالندگی و رشد و شکوفایی دارند چرا که اگر قادر به انجام خدمتی باشند نهایتا به نام این سرزمین ثبت خواهد شد و به نفع نسل های آینده خواهد بود . اصولا هر اتفاقی باید پیوستی از جنس دستاورد داشته باشد . اگر روستا به شهر تبدیل شد شهری شهرستان شد و یا شهرستانی به مرکز استان تبدیل شد ، این تغییرات نباید درترافیک و افزایش آلودگی و بالا رفتن آمار طلاق و برخی ناهنجاری ها خلاصه شود و خودنمایی کند بلکه باید شاهد بهبود شاخص های رفاهی ، زیست محیطی ، اداری ، آموزشی و تندرستی باشیم ؛ در غیر این صورت نه تنها کاری صورت نگرفته بلکه باری هم بر دوش مردم گذاشته شده است!
     
    شماره روزنامه:7958
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 24 دی 1402

    موارد مرتبط

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3