سرمقاله 28 تیرماه اسماعیل عسلی آینده ای مشترک و متعلق به همگان
در گذشته ماندن به همان اندازه می تواند به ایستایی و رکود منجر شود که امید واهی و بدون برنامه به آینده داشتن. از جمله آموزه های حکیمانه که سرلوحه تعلیمات عرفانی نیز هست اشاره ی ظریفی دارد به زندگی در حال اما نه حالی بریده از گذشته و بی ارتباط با آینده . این که باید در حال زندگی کنیم می تواند به ما نگاهی روزآمد هدیه کند.
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن/ فردا که نیامدست فریاد مکن/ بر نامده و گذشته بنیاد مکن/ حالی خوش باش و عمر بر باد مکن.
این رباعی مشهور از خیام که تحت تاثیر شعری منسوب به علی (ع) سروده شده برایجاد موازنه ی روحی با پرهیز از افسوس بر گذشته و نهراسیدن از آینده و رفتار کردن به مقتضای حال تاکید دارد . کلام بلند مولا علی (ع) این است :
ما فات مضی و ماسیاتیک فاین/ قم فاغتنم الفرصه بین العدمین
گذشته گذشت و آینده هنوز نیامده است/ برخیز و بین دو عدم، اکنون را غنیمت بشمار
این که کسی بخواهد عبرت نگرفتن از گذشته و بی خیالی نسبت به آینده را از این سخنان حکیمانه نتیجه بگیرد با انصاف همخوانی ندارد .
وقتی شما گذشته را خرج حال می کنی و به اکنون اصالت می دهی خود به خود آینده ای مطلوب را نیز رقم خواهی زد اما اگر در افسوس گذشته بمانی و حال را صرف گذشته کنی و برای آنچه در گذشته رخ داده زانوی غم در بغل بگیری ، جز این که حال خودت را خراب کرده باشی دستاوردی نداشته ای .
آینده بر اکنون استوار است و اگر اکنون را آباد کنی آینده ات نیز آباد خواهد بود . از این رو کسانی که آبادی آخرت را در خرابی دنیا جستجو می کنند سرنا را از سر گشادش می زنند . دنیا مزرعه ی آخرت است و آخرت از یک لحظه پس از اکنون آغاز می شود و تا بی نهایت ادامه دارد . بخشی از آخرت در همین دنیاست . بهشت از همین دنیا آغاز می شود و جهنم نیز! با تامل در مفهوم عاقبت به خیری درمی یابیم که عاقبت به خیری دستاورد طبیعی آینده نگری است.
عده ای به دنبال این هستند که بگویند کار صواب با آزار و اذیت و گرسنگی و تشنگی و سرکوب غرایز همراه است در حالی که اگر کسی از کار خوبی که انجام می دهد لذت نبرد و همواره رفتارش رودررویی با غرایز و طبیعت باشد ، لزوم برخورداری از انگیزه و همچنین داشتن اختیار که مبنای ارزش گذاری رفتار است را منکر شده است . بهشت نقد از دنیا آغاز می شود. شما هر کاری که برایت لذت بخش باشد و آن را با ایمان و اطمینان انجام دهی به تو حال خوبی می دهد.
بهترین لذت ها، لذاتی است که در جمع به دست می آید. لذت جمعی به اندازه ای مطلوبیت دارد که حتی می گویند عزای عمومی ، عروسی است زیرا با احساس هم سرنوشتی درآمیخته است. در جوامعی که کار سخت نهادینه شده و تمامی مردم برای بالا بردن تولید و ساختن و آباد کردن کشور خود تلاش می کنند، تلاش آنها با خستگی زیاد و سرزنش همراه نیست. همانگونه که رنج بردن و انجام کار سخت جمعی، انگیزه ها را بالا می برد ، لذت بردن جمعی هم ارزش بیشتری دارد .
ابراز همدردی در عزا و نشان دادن شادی در عروسی، خرسندی صاحب عزا و یا صاحب مجلس جشن را به دنبال دارد زیرا انسان موجودی اجتماعی است و نمی تواند با مشاهده ی بدبختی دیگران احساس خوشبختی کند و یا زمانی که گرفتار و مستاصل است بتواند بار اندوهی سترگ را به تنهایی بر دوش بکشد. کسانی که با پاسداشت بزرگان ، بزرگی خود را به رخ می کشند خیلی بهتر از کسانی هستند که تلاش می کنند با انکار دیگران خود را به اثبات برسانند. مگر می شود اثبات خود را بر انکار دیگران استوار ساخت!
اینجاست که می گویند تا ملت شکل نگیرد نمی توانیم شاهد دستاوردهای ملی باشیم . اگرچه زبان و قومیت و مذهب و لباس می توانند به عنوان نمادهای ملی مطرح باشند اما هیچکدام از این شاخص ها به پای احساس هم سرنوشتی نمی رسند. زیرا ما نمی توانیم ملتی را پیدا کنیم که زبان و قومیت و مذهب واحدی داشته باشد ولی همه می توانند احساس مشترکی از زندگی در یک سرزمین داشته باشند .
از این رو تلاش برای یکپارچه سازی زبان و قومیت و مذهب و دانش و تجربه در فرآیند ملت سازی غیرممکن است ولی با ایجاد احساس مشترک می توان اعتماد به نفس ملی را افزایش داد.
اگر قرار است از میان تمامی داشته هایمان به چیزی افتخار کنیم آن چیز احساس هم سرنوشتی است چرا که برای ایجاد چنین احساسی نیازمند مدیریت مبتنی بر تدبیر و عقلانیت، عدالت، برنامه ریزی برای توزیع صحیح امکانات، همزیستی مسالمت آمیز بر پایه احترام به اندیشه ها و از بین بردن فاصله های ناعادلانه هستیم.
ما ایرانیان هزاران سال است که در جغرافیایی پر تنش زیست می کنیم و همواره در تیررس نگاه آزمندانه ی زیاده خواهان، به خود رهاشدگان و فرصت طلبان هستیم و به همین دلیل نیازمند همبستگی و وحدت رویه هستیم و همبستگی به وجود نمی آید مگر در سایه ی آینده ای مشترک و متعلق به همگان. گذشته و حال دیگران اگر چه می تواند برای ما الهام بخش باشد اما آینده را خودمان باید بسازیم.