مکاتب سیاسی- عقیدتی که در دو قرن اخیر تجربه شده اند و بنیان آنها بر علم گرایی گذاشته شده است چه در نمودهای ایدئولوژیکی و چه در باب اقتصاد و جامعه شناسی روز به روز حلقه محاصره و انحصار فکر و اندیشه بشر را تنگ تر کرده اند و مدام قالب هایی عرضه می کنند که باید در آنها جای گرفت تا رشد اقتصادی و توسعه همه جانبه تحقق یابند.
سرعتی که مدام در حال افزایش است و ماشین هایی که این سرعت را طی می کنند به جای آنکه زندگی را مطبوع تر و آسان تر کنند روح و جسم آدمی را نیز همپای این سرعت به کار گرفته اند تا نه فراغتی، نه خوابی خوش و نه چشمی باز به روی طبیعت خداوندی گشوده شود و آدمی فضای روح نواز را به آلودگی هوای پس مانده از حرکت ماشین تغییر دهد و عجیب تر آنکه به این آلودگی ها هم عادت کند.
آتش جنگ های خانمانسوزی که در نقاط مختلف دنیا به هر بهانه ای شعله ور است و برای ادامه آن توجیهات سیاسی و اقتصادی از زبان دولتمردان شنیده می شود و آثار مخربی که به جای گذاشته و می گذارد همه محصول پیشرفت های علمی است که در خدمت اسلحه سازان قرار گرفته اند تا نوعی از استعمار جدید جایگزین استعمار کهن گردد و تا انسان ها به خود آیند استثمار و استعماری دیگر رخ نماید.
افزایش جمعیت حاصل از پیشرفت های پزشکی و بهداشتی از یک سو و از دیگر سوی گرم شدن زمین به علت افزونی سوخت های فسیلی، بحران کمبود آب و جنگی که خشکسالی های پیاپی دامن زده است برای سرقت متقلبانه مال غیر از طریق فنآوری های الکترونیکی، کاهش شدید حس اعتماد عمومی را در پی داشته به نحوی که فریب و نیرنگ، دروغ و ریاکاری و کلاهبرداری و کلاهگذاری روش معمولی است برای رقابت ناسالم زندگی پرسرعتی که همه حاصل تفکر علمی مادی گرایانه است.
آزادی از درون جای خود را به آزادی از بیرون داده، رهایی از قید و بندهای اخلاقی در پوشش زنان و دختران، رهاورد زندگی ماشینی است که ابتدا در غرب به عادت درآمد و سپس همراه با صنعت تقلیدی و نه بنیانی به شرق تاخت.
میزان مصرف لوازم و وسائل و مواد آرایشی با ارقام نجومی برای ظاهرآرایی رقابتی را بین کارخانجات سازنده رقم زده است که بهت آور است. مدگرایی و مصرف لباس های مد روز و ساعت ها نشستن پشت میز کامپیوتر برای مشاهده تصاویر و کلمات جذاب و صرف خوراک های مجازی خوش طعم بدپس که جسم و جان کاربران را علیل و ناتوان کرده و اندیشه خلاق را از آنها گرفته است تا موقعیت خود را نشناسند و موقعیت های رؤیایی را در کشورهای غربی جستجو کنند به یک بیکاری پنهان تبدیل شده است که سراب را آب و آب را سراب نشان می دهند تا سیل مهاجرت برای زندگی بهتر از زمین و دریا و هوا نیروهای جوان تحصیلکرده فراری با حداقل حقوق و دستمزد در شرایط سخت کارگاه ها و کارخانجات کشورهای غربی دارای جمعیت پیر را بگردانند و اسارت داوطلبانه با ذوق زدگی در صف پذیرش درآیند.
آینده زمین، بهشت فراموش شده ای که به جهنم کار و تلاش تغییر ماهیت داده است با نابخردان حریص و جستجوگر سیاره های دیگر که نه آبی یافته اند و نه هوایی که قابل زندگی باشد با آن هزینه های چه عرض کنم! روز به روز و لحظه به لحظه تیره تر و زندگی در زمین نفس گیرتر می شود تا بیمارستان های مجهز و مدرن پذیرای مردمانی باشند که به تنگی نفس، ناکارآمدی قلب و بیماری های سرطانی مبتلا شده اند. این چرخش انحراف از معیار قانون طبیعت، بشر مغرور و مدعی زندگی بهتر را به فلاکتی کشانده که چون چشم خود را به روی واقعیت بسته است. حقیقتی را جستجو می کند که جز رؤیا و توهم حاصل از بی خبری و بی خردی نیست.
به قول سنایی:
«چو علم آموختی از حرص آنگه ترس کاندر شب
چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا...»
در شرایطی که اخلاق حقیقی جای خود را به اخلاق علمی داده است دیگر ترس از خدا و روز قیامت پلیس رایگان و دائمی در وجدان بشر به فراموشی رفته است تا ملت ها و دولت ها قوانین جدید سختگیرانه ای را با زور اسلحه و نیروی انتظامی برای ایجاد نظم و امنیت تصویب کنند و به حجم زندان ها و بازداشتگاه ها بیفزایند که جز نارضایتی و صرف هزینه های بسیار حاصلی ندارد و مجرمان و جرائم آنها پیوسته رو به افزایش است و این چرخه معیوب در استمرار است.
آیا بازگشتی به خویشتن خویش متصور است؟
آیا باز نسیمی مطبوع مشام جان را در گلستان ها و در کنار خنکای چشمه ای تازه می کند؟
آیا تجاوز و تهدید و تخریب و جنگ های کوچک و بزرگ پایانی بر آنها متصور است؟
آیا بار دیگر خدا در قلب انسانها جایگاهی می یابد تا محبت و مهر جایگزین خشم و خشونت شود؟
آیا باید باور کنیم که حق از دهانه تفنگ بیرون می آید و هر کس زورمند است محق تر است؟
تا زمانی که اخلاق علمی جای اخلاق حقیقی را پر کرده است جز این نباید انتظار داشت که بشر خوی حیوانی را جایگزین خوی انسانی کند. زیرا خرد و دانشی که از اخلاق به دور باشد، سلاح جنگ با شیطان نخواهد شد و آدمی را به اسارت ماده خواهد برد آنچنان که امروز رهآوردهای آن را شاهدیم. نمونه بارز آن جنایاتی است که توسط طرفداران حقوق بشر در غزه مظلوم اتفاق افتاده و کسب و کار زرادخانه ها را سکه کرده است.
والسلام