این روزها اگر بپرسند از چه راهی می توان بهترین خدمت را به مردم ارائه کرد پاسخ می تواند این باشد که پیش از هر کاری اول باید تکلیف مردم را روشن کنیم تا مشخص شود مردم چه کسانی هستند و چه می خواهند . این که تکیه کلام نمایندگان مجلس و کارگزاران دولتی و سایر شخصیت های تاثیرگذار در اداره کشور در تمامی سخنرانی ها مردم هستند و در عین حال اغلب نمی توانند در جریان تصمیم گیری ها بر سر ارائه ی تعریفی روشن از مردم به تفاهم برسند ، جای بحث فراوان دارد! برخی می گویند مردم یعنی اکثریت صرف نظر از این که چه مطالبه ای دارند . عده ای دیگر می گویند مردم یعنی همان کسانی که افکار و دیدگاه ها و مطالبات آنها با ما نزدیکتر است . روز یکشنبه همین هفته آقای پزشکیان در حضور نمایندگان مجلس اظهار داشت : تمام تلاش ما معطوف به حل مشکلات و گرفتاری های مردم است . صد البته نمایندگان هم با هر تعداد رای که به مجلس راه یافته باشند قانونا نماینده مردم به حساب می آیند و آنها نیز اظهار می دارند که دغدغه ای جز تامین رضایت مردم ندارند . از طرفی دیگر گرفتاری ها و مشکلات مردم هم مشخص است زیرا هم نمایندگان مجلس و هم نامزدهای ریاست جمهوری از این مشکلات در جریان تبلیغات انتخاباتی خود سخن به میان آورده و بیش از هر زمان دیگراز نارسایی ها رونمایی کرده اند .
تنها چیزی که می ماند این است که تکلیف مردم را روشن کنیم و بگوییم مردم چه کسانی هستند ؟
در میان کسانی که خود را سخنگوی مردم می دانند عده ای به دلیل این که خود را در معرض انتخاب و داوری مردم قرار نمی دهند قادر به فهم تغییر نظر مردم نسبت به خود نیستند. در واقع این عده پیش خود اینگونه حساب می کنند که همواره باید به ایفای نقش سنتی خود علی رغم تمامی تغییرات ایجاد شده در ذهن و زبان مردم بپردازند. چنین افرادی به سادگی میدان را ترک نمی کنند و کماکان اصرار دارند مردم را از پشت عینک های قدیمی و از مد افتاده تماشا کنند و گرنه امکان ندارد که مردم در مطالبات خود دچار تناقض شوند و از یکی چیزی بخواهند و از دیگری چیزی دیگر!
خیلی ها به دنبال پاسخ این پرسش هستند که بفهمند چرا با وجود مشخص بودن مشکلات و وجود راه حل های علمی تجربه شده برای برطرف کردن آنها ، باید نیروی زیادی صرف هماهنگ کردن مدعیان خدمتگزاری به مردم برای تحقق وعده های انتخاباتی شود ؟ آیا اختلاف بر سر تعریفی است که هر کدام از مردم ارائه می دهند و یا این که ساختار موجود قادر به هماهنگ کردن مجلس و دولت نیست ؟ ظرف چند دهه ی گذشته هم مجلس و هم روسای جمهور از لحاظ وابستگی به این جناح و آن جناح حالات گوناگونی را تجربه کرده اند ولی کمتر پیش آمده که بتوانند در تمامی زمینه ها خصوصا موضوعات محوری و اساسی با یکدیگر هماهنگ باشند.
تکرار این وضعیت موجب می شود که شائبه ی ناکارآمدی از دایره سوء مدیریت عبور کرده و دامن قانون اساسی و یا ساختار کلی را بگیرد. اشاره ی رئیس مجلس به پیامی که بخشی از مردم با خودداری از شرکت در انتخابات به مسئولین داده اند به نوعی بیانگر همین قضیه است که مردم به تداوم این ناهماهنگی ها معترض هستند از این رو باید برای برطرف ساختن چنین شائبه ای گام های اساسی برداشته شود .
اولین گام برای ایجاد زمینه ی هم افزایی قوای سه گانه این است که تکلیف دولت در سایه را مشخص کنند . دولت در سایه نمی تواند خاستگاه فردی و باندی داشته باشد زیرا در نظام های مردمسالار ساز و کاری حزبی برای این امر در نظر می گیرند و رسانه ها هم در این چارچوب جایگاه خواهند داشت ! ضمن این که خروجی دولت در سایه در هر شرایطی هم الزام آور نیست مگر این که سر در آبشخوری دیگر داشته باشد که ما نمی دانیم !
دومین گام برای رفع موانع هم افزایی قوا ، شفاف سازی رفتارهاست به طوری که هم رئیس جمهور و هم نمایندگان مجلس و نهادهای نظارتی و سایر مولفه های تاثیر گذار در اداره کشور، هر گونه کارشکنی در مسیر خدمتگزاری به مردم را با صراحت گزارش کنند.
این که بسیاری از دغدغه های فرهنگی و اجتماعی و عقیدتی تحت الشعاع دغدغه های معیشتی قرار گرفته نتیجه ی تزاحم و ناسازگاری و ناهماهنگی افراد مدعی خدمتگزاری درتدوین و فهم و اجرای برنامه هاست.
پذیرش سوء مدیریت به عنوان علت تامه ی کاستی ها و نابسامانی ها تا جایی قابل قبول است که به شائبه ی نفوذ و اقدامات عمدی و مخرب و مغایر با منافع ملی دامن نزند.
انتظار این است که فعالین در عرصه ی قدرت تابع قواعد بازی باشند و رعایت قواعد بازی ایجاب می کند که اکنون همگان آقای پزشکیان را رئیس جمهور و سخنگوی مردم بدانند و مسیر پیش روی او را برای برطرف ساختن مشکلات هموار نمایند!
مردم تاکنون گزینه های بسیاری را در انتخابات ریاست جمهوری تجربه کرده اند و در این دوره چون آقای پزشکیان قول صداقت و پیگیری مطالبات مردم را دادند و با شخصیت متفاوتی که در جریان مناظره ها از خود به نمایش گذاشتند توانستند بخشی از آرای خاکستری را به پای صندوق های رای بکشانند، روی افزایش میزان مشارکت تاثیرگذار بود. خلاصه ی کلام این که اگر برخی تصور می کنند عدم توفیق آقای پزشکیان به نفع مخالفان ایشان تمام می شود به خطا می روند . از آنجایی که پزشکیان رفتاری فراجناحی دارد و تمامی ظرفیت های نظام را فراخوانده و علنا دست یاری به سوی همگان دراز کرده ، شکست او در تحقق مطالبات مردمی به زیان همگان خواهد بود . پزشکیان به این واقعیت غیرقابل انکار پی برده که وقتی کشتی دچار حادثه می شود و همه ی سرنشینان آن در مخاطره قرار می گیرند دیگر بحث کردن بر سر این که جناح چپ کشتی سوراخ بود و یا جناح راست آن سخن بیهوده ای است . مهم این است که آب باید زیر کشتی باشد نه در کشتی .
به قول حضرت مولانا : آب در کشتی هلاک کشتی است / آب اندر زیر کشتی ، پشتی است