وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    در باب مدیریت  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 09 مرداد 1403 105 0
      سرمقاله 10 مرداد 1403 محمد عسلی               در باب مدیریت
    در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، ملاک گزینش مدیران، حسن سابقه مذهبی و سیاسی بود. به این معنی که اگر کسی سابقه مبارزاتی از نوع مذهبی آن داشت که منجر به دستگیری، زندان و یا تبعید شده بود، گزینه خوبی برای پذیرش مسئولیت بود. لذا اکثر کسانی که به مدیریت  های کلیدی و یا پائین  تر منصوب می  شدند از این اعتبار و وجهه برخوردار بودند. کمتر دیده شد که مدیری به صورت پلکانی انتخاب شود. مثلا سابقه مدیریتی در یکی از وزارتخانه  ها و یا ادارات داشته باشد. زیرا اصل بر آن بود که کلا نظام شاهنشاهی باید برچیده شود و هر کس سمتی در آن نظام داشته بویژه اگر مدیر می  بود دیگر برای مدیریت پذیرفته نمی  شد.
    نظام نوپای جمهوری اسلامی که نگاهی توأم با حسن اعتماد به بدنه روحانیت داشت، سنگ اول مدیریت نظام را بر انتخاب روحانیونی گذاشت که هم مبارز بودند و هم حسن سابقه  ای در مبارزات سیاسی بر علیه نظام شاهنشاهی داشتند. هدف بیشتر حفظ نظام می  بود که می  باید هویتاً اسلامی باشد لذا مدیران انتخابی بیشتر با آزمون و خطا مدیریت می  کردند چه در ادارات و وزارتخانه  ها و چه در مناصب اقتصادی و فرهنگی و حتی در مشاغل نظامی.
    گرچه بسیاری از منصوبین و منتخبین با تلاش و صداقت شبانه  روزی و جهادی کار کردند اما بعضا به علت عدم آگاهی از دانش مدیریت و یا تجربه کارآمد، ضعف  هایی هم در عمل نشان دادند که این ضعف  ها به کارمندان پائین  دست هم منتقل می  شد.
    به ویژه در مسائل اقتصادی، مانند مدیریت کارخانجاتی که صاحبان آنها یا فرار کردند، یا معزول شدند و یا به علت همکاری با رژیم شاهنشاهی و بده بستان  های غیرشرعی و وابستگی به دولت  های خارجی توقیف یا مصادره و تعطیل شدند.
    مثلا کارخانه جوارب  بافی استار لایت به آقای هادی غفاری که جوانی روحانی و مبارز بود واگذار گردید که از سرنوشت آن اطلاع دقیقی ندارم. هرچند دوام، بقاء و ثبات نظام جمهوری اسلامی مرهون رهبری داهیانه و خردمندانه آن است و شهادت ایثار و مجاهدات افراد مخلصی که عمر و حیات خود را صرف حفظ آن کردند و چنین افرادی تاریخ به یاد ندارد. اما در باب مدیریت بسیاری از کسانی که هر چند صادق و جهادی بودند اما آزمون و خطاهایی داشتند. حرف و حدیث و نقد و تحلیل عملکردی بسیاری است که پرداختن به آن در حوصله این نوشتار نیست.
    و اما بعد؛
    امروز، مدیریت در ابواب مختلف تعاریف علمی و تجربی دارد. دانش مدیریت در دانشگاه  ها با تغییر و تحولات صنعتی و خدماتی در سطح عالی تدریس می  شود. اگر بپذیریم که مدیریت هنر انجام دادن کارهاست توسط دیگران، این هنر به آگاهی و اطلاعاتی نیاز دارد که مرتبط با مسئولیت  ها باشد. مثلا اگر کسی رئیس دانشگاه معتبری بود و در سمت ریاست آن دانشگاه توفیقات چشمگیری داشت می  تواند گزینه خوبی برای وزارت علوم باشد و یا اگر مقاطع مختلف تحصیلی را در آموزش و پرورش به خوبی ریاست کرده باشد و از کم و کیف روند آموزش و پرورش آگاهی و تجربه کسب کرده باشد با در نظر گرفتن سایر شرایط می  تواند گزینه  ای برای وزارت آموزش و پرورش باشد هرچند کسانی که صاحب  نظر و پژوهشگر در مسائل آموزشی و تربیتی هستند و از توان اجرایی خوبی هم برخوردارند می  توانند گزینه بهتری باشند.
    آنچه مهم است نگاه پلکانی به سوابق مدیریتی و دانشی است که کمک می  کند مدیر بتواند به خوبی از عهده وظایف و مسئولیت  های خود برآید مدیریت  های توصیه  ای، فامیلی، رابطه  ای و ضرب  العجلی که بارها تجربه کرده  ایم خسارت  بار است و کاری از پیش نمی  برد.
    هرچند برای مدیریت در نظام جمهوری اسلامی اخلاص در عمل و باور به اصول اعتقادات شرط لازم است اما شرط کافی نیست. چه بسیار آدم  های خوب و مذهبی که از اعتباری در جامعه برخوردار بودند اما وقتی قبول مسئولیت کردند و دچار آزمون و خطا شدند از همان اعتبار اولیه هم افول کردند و جامعه روی خوبی را به آنها نشان نداد.
    خیلی سخت است که بتوان در شرایط فعلی که ساختار اداری براساس ضوابط مدیریتی علمی و تجربی بنا نشده در همه بخش  ها مدیر کارآمد و شایسته  ای را منصوب کرد. حداقل آن است که نسبی انتخاب شوند.
    کم  کاری  ها، فسادهای اداری و تشکیلاتی و نارضایتی از عملکرد بعضی مدیران به علت انتخاب ناصواب آنان است. زیرا اگر مدیری شایسته، انتخاب شود تمامی زیردستان خود را ملزم به رعایت مقررات و ضوابط و نظم می  کند.
    سعدی در گلستان نقل می  کند: که«هارون  الرشید را چون مُلک دیار مصر مسلم شد گفت: به خلاف آن طاغی که به غرور مُلکِ مصر، دعوی خدایی کرد، نبخشم این مملکت را مگر به خسیس  ترین بندگان.
    سیاهی داشت، نام او خَصیب در غایت جهل، درایت او تا به جایی بود که طایفه  ی حُرّاثِ مصر شکایت آورندش که: پنبه کاشته بودیم باران بی  وقت آمد و تلف شد. گفت: پشم بایستی کاشتن!...»
    این مطلب را از آن رو آوردم که مدیریت در گذشته  های دور هم مطمع نظر صاحب  نظران بوده است تا جائی که کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی در قابوسنامه در این باب به فرزند خود سفارش  های بسیاری دارد.
    به قول سعدی آن نشود که:
    «اوفتاده است در جهان بسیار
    بی  تمیز ارجمند و عاقل خوار...»
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8102
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 09 مرداد 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.