تراکم تحصیل در رشته های تجربی و انسانی و کم نگری نسبت به رشته های فنی و هنرستانی معضلی است که قبل و بعد از برگزاری کنکور سراسری به صورت گذرا مورد اشاره مسئولین آموزش و پرورش و آموزش عالی قرار می گیرد . یکی از مشکلاتی که جامعه ی ما با آن دست و پنجه نرم می کند فاصله زمانی فراوان بین فراغت از تحصیل و جذب شدن به بازار کار مرتبط با رشته ی تحصیلی است . علت آن هم کاملا آشکار است زیرا دانش آموزان دیپلمه و دانشجویان فارغ التحصیل عملا قادر به انجام کار حتی به صورت نیمه حرفه ای هم نیستند و محفوظات آنها نیز پس از فراغت از تحصیل کم کم از ذهن آنها پاک می شود.
زمانی بود که ورود به دانشگاه آرزوی هر جوان دیپلمه ای بود زیرا در دهه 50 به بعد فارغ التحصیلان دانشگاهی به راحتی جذب ادارات و بازار کار می شدند همانگونه که دیپلمه های دهه ی 30 و 40 چنین وضعیتی داشتند اما متناسب با افزایش تعداد دیپلمه ها و فارغ التحصیلان کارشناسی و تنگ شدن دروازه ورود به بازار کار برای دیپلمه ها و لیسانسه ها میل به ماندگاری در دانشگاه برای گرفتن کارشناسی ارشد و دکترا فزونی یافت تا جایی که این روزها حتی برای برخی از فارغ التحصیلان با مدرک دکترا نیز کاری وجود ندارد .
تا پیش از راه اندازی هنرستان ، جوانان دختر و پسر از کودکی در کنار پدر و مادرتلاش می کردند با حرفه ی پدری و مادری آشنایی پیدا کنند اما با ورود صنایع جدید به ایران آموزش جوانان نیازمند به حضور آنها در کارگاه های صنعتی بود به همین دلیل در سال 1303 اولین هنرستان فنی در تهران راه اندازی شد و زنده یاد نمازی که افتخار شیرازی هاست نیز در همین راستا مبادرت به احداث و راه اندازی هنرستان نمازی در سال 1329 خورشیدی نمود و به دنبال آن چندین هنرستان پسرانه و دخترانه ی دیگر نیز تاسیس گردید ولی با این وجود استقبال خانواده ی دانش آموزان از ورود فرزندشان به هنرستان در حدی نبود که مشوق دولت و بخش خصوصی برای احداث و راه اندازی هنرستان های بیشتر شود. مسئله دیگر این بود که هنرستان ها اغلب در رشته های خاصی نظیر برق و مکانیک و نجاری و آهنگری و تراشکاری و تعمیر لوازم خانگی هنرجو می گرفتند و دختران نیز بیشتر در زمینه ی طراحی دوخت و خیاطی و بافندگی و کودکیاری مشغول به تحصیل می شدند .
از وضعیت کنونی آموزش و پرورش و سازمان آموزش فنی و حرفه ای نه دانش آموزان رضایت دارند و نه دولت و نه خانواده ها زیرا اغلب فارغ التحصیلان از آمادگی لازم برای جذب شدن به بازار کار برخوردار نیستند . در حال حاضر تنها 37 درصد دانش آموزان ایرانی در رشته های مهارتی آموزش می بینند که این رقم باید به 50 درصد برسد که برای تحقق این مهم نیازمند یکهزار هنرستان جدید هستیم .
در جهان فراصنعتی امروز که بیش از 90 درصد کارها توسط ماشین صورت می گیرد نیاز به نیروی انسانی ماهر بیش از هر زمان دیگر احساس می شود در حالی که صد سال پیش تنها 6 درصد کارها با ماشین انجام می شد. اغلب کشورهای توسعه یافته به آموزش های فنی و حرفه ای نگاهی استراتژیک دارند و رشته هایی که برای تحصیل توصیه می شود نیز ارتباط تنگاتنگی با نیاز بازار کار دارد. از جمله دلایل استقبال از کارگران مهاجر افغانی برای انجام کارهای دستی و فیزیکی بی رغبتی جوانان ایرانی به چنین کارهایی است . بیشتر جوانان ایرانی که در کارگاه های مکانیکی مشغول به کار هستند مهارت خود را مدیون چندین سال شاگردی و پشت سرگذاشتن مراحل آزمون و خطا هستند که نباید از آثار منفی آن بر رضایتمندی مشتریان غافل بود .
مشکل دیگری که انگیزه ی جوانان را برای درگیر شدن با کارهای دستی و نیازمند تحرک و کار فیزیکی کاهش می دهد این است که مهندسین ایرانی نیز علاقه ی زیادی به انجام کارهای درگیرانه و یدی ندارند . گاه می بینیم که یک مهندس فارغ التحصیل از دانشکده کشاورزی حتی قادر به تشخیص نوع برخی از درختان مرکبات نیست و یا مهندسین مکانیک را کمتر می توان در کارگاه های شهری در حال انجام کار مشاهده کرد در حالی که دانش تا زمانی که با تجربه درنیامیزد و با آزمون و خطا همراه نباشد به اکتشاف و اختراع نمی انجامد .
به نظر می رسد باید تمهیداتی اندیشیده شود تا خیرین مدرسه ساز مبادرت به احداث هنرستان پسرانه و دخترانه کنند تا شاهد تراکم بیش از حد متعارف در برخی از رشته های تحصیلی نباشیم . به موازات اقداماتی از این دست باید روی نهادینه کردن فرهنگ کار متمرکز شویم . تربیت کارگر ماهر در زمانه ای که اغلب کارها توسط ماشین و به صورت اتوماتیک صورت می گیرد نیازمند راه اندازی هنرستان هایی با امکانات روزآمد است تا دانش آموزان پس از فراغت از تحصیل و پشت سر گذاشتن دوران سربازی جذب بازار کار شوند. با این شیوه حتی می توان سن ازدواج جوانان را کاهش داد . اخیرا سربازخانه ها و پادگان ها نیز مبادرت به راه اندازی کارگاه های آموزشی
برای تربیت کارگر ماهر می کنند که اقدام بسیار پسندیده ای است چون این امر باعث می شود شاهد استقبال روزافزون جوانان از خدمت سربازی باشیم . اهمیت قایل شدن برای کار باید در حدی باشد که جوانان بهترین تفریح را کار بدانند و هنگام انجام کار احساس بدی نداشته باشند و آن را افتخار خود و راهی برای مفید واقع شدن بدانند.