زاویه ای که ما برای نگاه به زندگی و جهان و رویدادها انتخاب می کنیم روی داوری و احساس و رفتار ما تاثیر زیادی بر جای می گذارد . گاهی می بینیم و می شنویم که یک فرد به دنبال ابتلا به یک بیماری و یا یک حادثه ، نگاهش به زندگی به گونه ای تغییر می کند که تمامی اموال خود را صرف امور خیریه می کند در حالی که تا چند روز قبل تلاش می کرد همه چیز را در پای ثروت اندوزی قربانی کند. با قبول این واقعیت باید دید رسانه ها که نقش تعیین کننده ای در تغییر نگاه مردم به مسایل گوناگون دارند در عرصه ی جهانی چه اهدافی را دنبال می کنند و افکار عمومی را در چه زاویه ای برای نگریستن به رویدادها قرار می دهند. برای نمونه اگر موضوع غزه را در نظر بگیریم، از دید کسی که نگاهی مبتنی بر ماندگاری قوی و از بین رفتن ضعیف به جهان دارد ، آنچه در غزه می گذرد مقدمه ی مطیع ساختن گروهی سرکش و ضعیف است که دچار تفرقه شده و از پشتوانه ای قوی برخوردار نیستند و چون حامیان ظاهری اشان نیز اغلب نگاه ابزاری به آنها دارند ، محکوم به تحمل چنین شرایطی هستند. اما از دید یک تحلیلگر اقتصادی آنچه در غزه می گذرد می تواند نتیجه ی کشف منابع گازی در آب های فلسطین باشد ضمن این که درهم تنیده گی مناسبات اقتصادی صهیونیست ها با کشورهای توسعه یافته و حتی در حال توسعه ی عربی که سود و سودای خود را در تعامل با اسرائیل دنبال می کنند موجب می شود که فرجام ماجرای فلسطین در بوته ای از ابهام قرار داشته باشد .در این میان عده ای اعم از مسلمانان، مسیحی ها و قوم یهود بر اساس نگاهی که به بیت المقدس دارند در باره ی سرنوشت آن داوری می کنند و از آنجایی که سرنوشت بسیاری از شخصیت های مذهبی آنها در این سرزمین رقم خورده، زیارت این مکان را حق مسلم خود می دانند. فلسطینی ها مدعی حضور در این سرزمین پیش از ظهور موسی هستند و یهود نیز فلسطین را سرزمین موعود خود می دانند و مسلمانان هم معتقدند که پیامبر اکرم از این مکان به معراج رفته و بیت المقدس اولین قبله ی مسلمانان و مکانی است که خلیفه ی دوم در آنجا نماز خوانده است و مسائلی از این قبیل. بر همین اساس برخی از سیاستمداران ترجیح می دهند که فلسطین و خصوصا قدس به عنوان منطقه ای فاقد وابستگی سیاسی زیر نظر سازمان ملل اداره شود تا تمامی پیروان ادیان ابراهیمی بتوانند به آنجا رفت و آمد داشته باشند .
عده ای دیگر می گویند اگر قراردادهای بین المللی نظیر قرارداد اسلو که مورد قبول همه ی جهانیان است را مبنا قرار دهیم صهیونیست ها حق اشغالگری و شهرک سازی در مناطقی که متعلق به فلسطینی هاست را ندارند ولی صهیونیست ها زیر بار امضای خودشان هم نمی روند . در واقع مشکل فلسطین به ناممکن بودن همسان سازی نگاه ها باز می گردد
در همین کشور خودمان پیرامون یک موضوع ظالمانه تحت عنوان تحریم های اقتصادی چندین نظر متفاوت وجود دارد. برخی آن را نعمت و دستاویزی برای استقلال می دانند و برخی دیگر این عده را کاسبان تحریم توصیف می کنند که با گرسنه و بیمار نگه داشتن مردم ایران جیب خودشان را پر می کنند . جالب اینجاست که حتی در مورد نحوه ی مبارزه با تحریم ها نیز با یکدیگر اتفاق نظر ندارند.
تفاوت نگاه به شخصیت های تاریخی و مذهبی نیز می تواند پیامدهای متفاوتی داشته باشد.
گاهی زاویه نگاه ما به شخصیت های مذهبی آنچنان دچار انحراف از معیار می شود که حاضر به انجام هر کاری برای آنها هستیم جز این که بخواهیم رفتار و منش آنها را الگوی خود قرار دهیم و شگفت انگیز این که انتظار داریم چون از آنها حرف شنوی نداشته ایم و مرتکب گناه شده ایم به خاطر ارادتی که به آنها داشته ایم از ما در برابر خشم خداوند دفاع کنند ! در حالی که عده دیگری می گویند محبت بزرگان دین اگر با حرف شنوی از آنها همراه نباشد به هدایت و سعادتمندی منجر نمی شود !
گاهی بر سر موضوعاتی بدیهی نظیر تشخیص منافع ملی هم با اختلاف زاویه نگاه ها مواجه هستیم برای نمونه ما سالها با رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی مخالفت کردیم ولی پس از برکناری طرفداران آپارتاید و حاکمیت دموکراسی در این کشور ، کسانی که ما از آنها حمایت کردیم البته از ما تشکر کردند ولی رابطه اقتصادی خود را بر اساس تعریفی که از منافع ملی خود داشتند با کشورهایی نظیر انگلیس ، آمریکا و اسرائیل که دستشان با نژادپرستان در یک کاسه بود را بیش از پیش دنبال نمودند. حالا ما هر چه می خواهیم بگوییم که ما چندین سال از منافع ملی خود به خاطر شما چشم پوشی کردیم و شما نمک نشناسی کردید به خرجشان نمی رود !
ما گاهی با دو نفر مواجه می شویم که هر دو احساس تکلیف می کنند و اصرار دارند که به تکلیف خود هم عمل کنند ولی یک نفر از آنها شخص دیگری تکلیفش را مشخص کرده و نفر بعدی خودش با تکیه بر دانش به تشخیص و احساس تکلیف رسیده است . پر واضح است که عملکرد این دو نفر نمی تواند یکسان باشد زیرا یک طرف قضیه کاملا از مرحله پرت است و راه را از چاه نمی داند در حالی که هر دو از احساس تکلیف دم می زنند . پر واضح است اگر نگاه تکلیف مدارانه ای که زاییده ی چینش هرمی است موجب تعطیلی تدبیر و حاشیه نشین کردن نگاه کارشناسانه شود نتیجه ای که به دنبال آن هستیم حاصل نمی شود .البته در این خصوص باید دید آنچه ما را در حصار نگاه تکلیف مدارانه ای که ریشه در سنت دارد ، نگه داشته تا چه میزان به مقاومت در برابر شیوه های روزآمد اداره ی کشور برمی گردد .
اینجاست که به رسالت اصلی رسانه ها پی می بریم . در واقع رسانه ها با هدف سمت دهی به نگاه افراد و جوامع به موضوعات گوناگون، تاسیس و راه اندازی می شوند. از این رو باید دید تلاش برای سمت دهی به نگاه مردم با چه هدفی دنبال می شود و چه کسانی از فعالیت های رسانه ای و تبلیغاتی سود می برند.