وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    آثار روانی اختلاس  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 25 شهریور 1403 121 0
      سرمقاله 26 شهریور 1403 محمد عسلی              آثار روانی اختلاس
    وقتی بابک زنجانی مورد سئوال واقع شد که چگونه توانستی این همه پول را جابجا کنی در این سن و سال وبا کمی تجربه؟ گفت: در این راه به کسانی پول‌هایی داده‌ام. یکی از آن کسان، رئیس مجلس آن زمان بود که وقتی خبرنگاری از وی سئوال کرد: شما هم پول گرفتی؟ گفت: بله پول گرفتن که اشکالی ندارد... اما نگفت هر پولی را نباید گرفت.
    یکی از شیرازی‌هایی که وام کلانی از بانک بدون وثیقه گرفته بود و مورد سئوال بود به نزد مرحوم آیت‌الله حائری امام جمعه و نماینده اسبق ولی فقیه در فارس رفت و اظهار داشت: چهل میلیون تومان می‌خواهد به دفتر کمک کند. مرحوم آیت‌الله حائری به وی گفت: برای چه می‌خواهی کمک کنی؟ و او اظهار داشت: مثل همه که کمک می‌کنند من هم به سهم خود می‌خواهم مبلغ ناقابلی را کمک کنم. ایشان اظهار داشتند: ما هر پولی را قبول نمی‌کنیم. بروید نزد مسئول دفتر تا تحقیق کند این مبلغ از کجا آورده‌اید آن وقت به شما عرض می‌کنم.
    این مطلب را من در آن زمان شاهد بودم. پول دادن و پول گرفتن در بعضی مواقع از جانب کسی که قصد نفوذ و سوء استفاده را دارد و می‌توان قصد طرف را از این کار درک کرد مسلما اشکال دارد.
    بوده‌اند و هستند افرادی که پول‌های نامشروعی را به دست آورده‌اند. برای رد گم کردن به سراغ مسئولانی که بیشتر هم در لباس روحانیت هستند می‌روند تا جای پایی پیدا کنند و به عنوان خیر و نیکوکار معروف شوند. ولی وقتی ریشه‌یابی می‌شود معلوم می‌گردد که بعضی از آن پول‌ها از طریق حلال به دست نیامده اند.
    این گونه روش‌ها و نفوذی‌های فرصت‌طلب همان فسادی را به بار می‌آورند که زنجانی‌ها و دیگران به صورت کلان با نفوذهای سیاسی، رانتی و فامیلی به شیوه‌های مختلف از بیت‌المال اختلاس یا دزدی کردند.
    درست به خاطر دارم برای رفع اشکال خواسته‌ای به فرد ذی‌نفوذی در اداره‌ای مراجعه کردم، ایشان گفتند: خواسته شما خیلی زحمت دارد. مبلغی بپردازید تا کارتان زود انجام شود! گفتم: مگر خواسته من غیرقانونی است؟ گفت نه ولی کار دارد. گفتم من نه رشوه می‌دهم و نه رشوه می‌گیرم.
    بی‌محابا از جای بلند شد و گفت: آن که 3 هزار میلیارد اختلاس کرد اشکالی ندارد. اما من با این حقوق ناچیز مبلغ کمی بگیرم اشکال دارد؟
    عطایش را به لقایش بخشیدم و در این اندیشه فرو رفتم که آثار روانی اختلاس‌های کلان به بعضی از کسانی که ایمانی ضعیف دارند فرصت سوءاستفاده می‌دهد و آنها اینگونه خواسته‌ها را حق خود می‌دانند.
    نمونه دیگری که خود شاهد بودم مثال می‌آورم. سارقی را که از داخل سنگ‌های دیوار ساختمان روزنامه، لوله‌های برنجی را با سختی، شبانه بیرون می‌آورد تعقیب کردیم و بالاخره موفق شدیم او را با وسائلی که در دست داشت به کلانتری ببریم. صبح روز بعد که برای تعقیب مجازات متهمین به کلانتری رفتیم یکی از مأموران به من گفت این آقا که دستگیر کرده‌ای معتاد است. اگر به آنها نرسیم می‌میرد و قادر به ایستادن نیست. گفتم: باید چه کار کنم؟ گفت: صد تومان بدهید تا برایشان خرج کنیم. صد تومان دادم و گفتند کارها شلوغ است. روز دیگر بیایید تا او را با خودتان به دادگاه ببرید البته همراه با مأمور.
    صبح روز بعد هم دوباره صد تومان دادم. آنها محاکمه شدند و به زندان افتادند. چند صباحی نگذشت که زن جوانی همراه با دو فرزند خردسال در دفتر روزنامه به نزد من آمد و گفت: شوهرم را زندان کرده‌ای. خرجی نداریم. بچه‌هایم گرسنه‌اند. پولی را به من بدهید یا شوهرم را آزاد کنید. بالاخره مجبور شدم هم پول بدهم و هم شوهرش را آزاد کنم. این دو رویداد قابل تحلیل و بررسی است مانند ضرب‌المثل قدیمی که تخم‌مرغ دزد، شتر دزد می‌شود. اندیشه خلاف، انحراف از معیاری است که هر چه ادامه یابد آن انحراف فاصله‌دار از معیار می‌شود و بابک زنجانی‌ها و دیگر مختلسین حتی می‌توانند از داخل مجلس و دولت و بانک و اداره و کلانتری هم پیدا شوند کم یا زیاد مهم نیست. مهم نفس عمل است که شرایط مطلوب می‌طلبد تا انحرافی ایجاد شود.
    شرایط مطلوب برای دزدی، اختلاس، سوءاستفاده، خیانت، جنایت و نهایتا جاسوسی. عدم نظارت همگانی و مستقیم و غیر مستقیم است که ما متأسفانه از آن غفلت کرده‌ایم و ملاک را نه ضابطه که رابطه و نه تحقیق و تفحص که اعتماد و ظاهربینی گذاشته‌ایم. در چنین شرایطی فقط اختلاس، مالی نیست، بلکه به قول سید اشرف‌الدین حسینی مدیر روزنامه نسیم شمال: «دزد آن نبود که مال مردم ببرد
    یا موش شود برنج و گندم ببرد
    آنکس که نسیم را بدزدد دزد است
    قرآن کریم را بدزدد دزد است...»
    آیا به این مسئله مهم توجه کرده‌ایم که سارقان درختان جنگل، نسیم را هم می‌دزدند و مردم را از آب و هوای معتدل و مطلوب محروم می‌کنند؟
    آیا به این مسئله مهم توجه کرده‌ایم که بعضی قاریان قرآن بی‌اعتقاد، روح قرآن را می‌دزدند وقتی مرتکب فساد و خلاف می‌شوند؟
    آیا به این مسئله فکر کرده‌ایم که وقتی فلان مسئول در اداره‌ای با تلفن برای مسائل شخصی وقت‌گذرانی می‌کند و ارباب رجوع را پشت در ساعت‌ها نگه می‌دارد تا از جانش سیر شود وقت مردم را می‌دزدد.
    بله. اگر معلمی هم بدون مطالعه سر کلاس حاضر شود و با حرف‌های پوج و بی‌نتیجه و غیر علمی وقت‌گذرانی کند، دزدی کرده است!
    اختلاس و دزدی و هر خلاف یا جرمی ریشه در تربیت، آموزش و شرایط و انگیزه دارد.
    اگر شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که بعضی‌ها که در طول عمرشان به نیکی و سلامت خدمت کرده‌اند احساس غبن کنند که ای دل غافل، ما می‌توانستیم دزدی کنیم، پولدار شویم اما نکردیم، بر سر روح و روانشان در ایام بازنشستگی چه می‌آید؟
    قطعا برای مبارزه با فساد از هر نوع آن می‌باید شرایطی را ایجاد کرد که کسی فکر و جرأت دزدی، اختلاس و هر جرمی نکند. آن وقت ما جامعه سالمی خواهیم داشت.
    آثار روانی اختلاس و چگونگی خبررسانی آن از خود اختلاس، نتایج روانی بدتری خواهد داشت، اگر دقت کنیم و به قول قرآن، تعقل کنیم.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8138
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 25 شهریور 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.