هر انقلابی که مدعی برهم زدن وضع موجود برای تغییرات بنیادین است اعم از اینکه انقلابی مادیگرایانه باشد یا معنوی ، از همان نخستین روزهای اعلام پیروزی با چالشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روبروست.
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی اتفاق افتاد که جهان صنعتی به سوی تولید بیشتر، آسانتر و سودآورتر به پیش میتاخت و توسعه زیرساختهای اقتصادی اهداف مشترک کشورهای پیشرفته و در حال رشد بود. تصور اینکه انقلابی دینی بتواند اکثریت مردم را برای تغییر رژیمی که دو هزار و پانصد سال یا بیشتر با استمرار نظام شاهنشاهی، کشوری مانند ایران را که با دیکتاتوری اداره میشده از بنیان تغییر دهد و اهداف راهبردی خود را از رشد اقتصادی به توسعه و تعمیق اندیشه دینی تغییر دهد بعید مینمود و یا در مخیله تحلیلگران سیاسی نمیگنجید.
نتیجه آنکه اولین و مهمترین چالش انقلاب اسلامی که پس از گذشت 45 سال هنوز با آن دست و پنجه نرم میکند چالشهای اقتصادی است. یعنی به هر دلیل که جای بحث فراوان دارد، کاهش ارزش پول ملی در برابر ارز خارجی از یک سو و از دیگر سوی تورم ناشی از تزریق نقدینگی و چاپ بدون پشتوانه اسکناس که ناشی از خروج ارز و تعطیلی بخش قابل توجهی از کارخانجات و خروج سرمایهگذاران خارجی بود به این مهم دامن زد تا جایی که جنگ تحمیلی بیش از دو هزار میلیارد دلار به کشور ضرر زد و هزاران نفر را به کام مرگ کشید.
چالشهای اقتصادی فرسایشهایی را به دنبال داشته که میتوان به مواردی از آنها اشاره کرد. نخست سایش و کهنگی کارخانجاتی که نتوانستند به علت تحریم نو شوند و از تکنولوژیهای جدید استفاده کنند به ویژه در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و بهداشتی که گرچه با همت دانشبنیانها با مهندسی معکوس اقداماتی شده و میشود اما راه درازی برای تحقق اهداف خودکفایی در پیش روست.
دوم چالشهای سیاسی که بخش مهمی از فرصت و وقت دولتمردان را اعم از اصولگرا یا اصلاحطلب به خود اختصاص داده و در این راه طولانی به استمرار صرف شده است چالشهایی که از مبارزه رستم دستان با دیوهای پرزور و گذر از هفتخان سختتر، جانفرساتر و بینتیجهتر بوده است زیرا هنوز دولتمردان ما حرف خود را میزنند و دولتمردن غرب حرف خود را. به این معنی که دو خط متنافر پیوسته از هم دور میشوند. این دوری و چالش فرساینده و ساینده گرچه تا حدودی استقلال سیاسی را در پی داشته اما استقلال اقتصادی را کمرنگ کرده است.
آنچه غرب میخواهد روابطی است که همراه با آن فرهنگ غالبی باشد که سایه بر باورهای دینی و حاشیههای نچسب آن میاندازد، مثل روابطی که کشورهای عربی نفتخیز حوزه خلیج فارس با آمریکا و سایر دول شرق و غرب دارند، درآمدی بیش از نیاز با جمعیتی کم که ذخائر آن در بانکهای کشورهای طرف معامله از جمله آمریکا و انگلیس پسانداز میشود با اندک بهرهای که راه را برای سرمایهگذاری و مدیریت خارجی باز میکند و وابستگی شدید امنیتی و نظامی را سبب شده است هرچند درآمد سرانه را افزایش داده و رفاه نسبی را در پی داشته است.
چالشهای سیاسی که ایران با آن مواجه است مهمترین آن دفاع از مردم مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه و یمن و عراق است که از جانب آمریکا و رژیم صهیونیستی مورد تهاجم، ظلم و اشغال سرزمینشان قرار گرفتهاند. هرچند این حمایت مادی و معنوی و نظامی با روح قانون اساسی جمهوری اسلامی همخوانی دارد اما چالشهایی را در پی داشته که ایران را وارد جنگی کرده که تمام کشورهای متحد آمریکا، اعم از اسرائیل و هم آمریکا به آن دامن زده و مقابل ما ایستادهاند و قصد ناامن کردن آبراه حیاتی خلیج فارس را دارند که دود آتش آن جنگ به چشم همه کشورهای منطقه میرود و حاصل آن سلطه استعماری غرب بر چاهها و تأسیسات نفتی است به این معنی که یا با صلح مسلح و یا با جنگ، آمریکا و متحدان آن به دنبال منافع سیریناپذیر خود هستند مگر آنکه قدرتی برتر مقابل آنها بایستد و شکست را بر آنها تحمیل نماید.
چالشهای دیگر سیاسی، جنگ رسانهای غرب علیه ایران است که از همان روز پیروزی انقلاب اسلامی کم و بیش شروع شده و با شدت، هم اینک نیز ادامه دارد. جنگ رسانهای که قصد دارد مدیریت افکار عمومی مردم ایران و دیگر کشورهای هدف را در اختیار بگیرد که تا حدودی هم موفق شده است زیرا اعتراضات داخلی برای تحقق آزادیهای مدنی که با روح دینی در تضاد است منهای اعتراضاتی که ناشی از سختی معیشت و در ابعاد اقتصادی است چالشی توأمان و همیشگی بوده است که برای دولت اسلامی هزینههای زیادی در پی داشته است.
سوءاستفادههای فرصتطلبان برای جذب سرمایههای مردم با وعده وعیدهایی که محقق نشده ، کجرفتاریهای مخالفانی که به هر دلیل سرمایههای خود را به ارز تبدیل کرده و از کشور خارج میکنند ، ناامن جلوه دادن فضای اقتصادی ایران برای گریزاندن سرمایهگذاران داخلی و خارجی نیز از جمله چالشهای اقتصادی است که فرسایشها و سایشهایی نه چندان کم را به دنبال داشته است. بالا رفتن نرخ بیکاری، طلاق، اعتیاد، فحشاء و سست شدن باورهای مذهبی از جمله نتایج چالشهای اقتصادی است که دوستان نادان و دشمنان دانا بر مردم تحمیل کردهاند.
سوم چالشهای فرهنگی: همیشه این سئوال ذهن مرا درگیر کرده است که اگر در سالهای قبل از انقلاب شاهان پهلوی در شرایطی بودند که اینترنت و موبایل با آن همه وسایل ارتباطات جهانی در اختیار مردم بود سلطنت آنها چه قدر دوام میآورد؟
تقریبا چهار دهه است که جهان به دهکدهای کوچک تبدیل شده و ارتباطات را به همان اندازه با دنیا آسان کرده است. یعنی روح و روان و زبان و فرهنگ و سنتهای مردمان به یک چشم به هم زدنی در تداخل و تعاطی با یکدیگرند و جذابیتهای مادی و روانی، بیشتر کودکان، نوجوانان و جوانان را در مسیری قرار میدهد که نه به مرور بلکه به سرعت از باورها، سنتها و فرهنگ خود دور میشوند، گویی همه مردم جهان به یک زبان و با یک فرهنگ و ایده در تصاویر و گفتارها، یکسان فکر میکنند و یکسان هدفهای خود را پی میگیرند و همه آرزوها برای تحقق خوشبختی در لذتجویی از طبیعت و جهان خلاصه میشود و درآمدی که بتواند پاسخگوی نیازهای مادی باشد غافل از آنکه چالش فرهنگی تنپروری و مصرفگرایی گرچه بعد اقتصادی هم دارد اما یک چالش فرهنگی جهانی است که ایران ما هم از آن بینصیب نیست هرچند ممکن است این تصور پیش آید که قشر فقیر و ضعیف جامعه ما که کم هم نیستند چگونه میتوانند با اندک حقوق و دستمزد به تنپروری و اسراف بپردازند؟ پاسخ این است که اینکه بتوانند یا نتوانند مهم نیست، مهم این است که تمایل و قصد آن را دارند و بر این خواسته اصرار میورزند. یعنی قناعت دیگر جایگاهی ندارد.
و در پایان ذکر این نکته حائز اهمیت است که گرچه چالشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بار سنگینی بر دوش مردم ایران بوده و هست اما این مردم پیوسته زنده، پویا و آرمانگرا هستند و به قول نتانیاهو قصاب بیرحم رژیم صهیونیستی: «در خون ایرانیان تمایل به امپراطوری است» گذشته از این سخن نابجا که جای بحث فراوان دارد ایرانیان مردمانی هوشمند، آرمانگرا، مبارز، شجاع و ظلمستیز بوده و هستند و این چالشها، بیشتر آنها را آبدیده کرده و روح آنان را صیقل داده است ؛ هرچند تحمل بسیاری از سختیها ناشی از مشکلات اقتصادی خسارات جانی و مالی فراوان در پی داشته است.
امید که دولت آقای پزشکیان بتواند با تدبیر و تأمل این چالشها را پشت سر بگذارد هر چند هیچ کشوری در این دنیا نبوده و نخواهد بود که فارغ و خارج از چالشهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باشد اما این نسبت برای همه کشورها یکسان نیست و کم یا زیاد دارد . چالشهایی که تاکنون نظام جمهوری اسلامی با آن مواجه بوده است در هیچ کشوری به یاد نداریم. تا چه پیش آید.
والسلام