بوش پسر، رئیس جمهور اسبق آمریکا، وقتی در برابر عملیات غافلگیرانه سپتامبر سیاه قرار گرفت و برجهای تجارت جهانی را تلی از خاک مقابل خود دید، ایران، عراق و افغانستان را محور شرارت خطاب کرد و گفت: یا با ما هستید یا مقابل ما. بعد از آن وقایع تلخی در عراق و افغانستان رخ داد و تحریمهای کمرشکنی به بهانه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران اجرایی شد و جنگ همه جانبه رسانهای و اقتصادی شدت گرفت.
توپخانههای شبکههای اجیر شده دشمنان و کاربران فضاهای مجازی فریب خورده و خودفروخته هم 24 ساعت شلیک کردند با گلولههایی از جنس کلمات آتشین، همراه با نقطه ضعفگیری از عملکرد و سخنان بعضی مسئولان. ابتدا باورهای مردم را نشانه رفتند و تمامی تلاش خود را برای خالی کردن ذهن و زبان مردم از باورهای اسلامی به کار گرفتند بدون آنکه خلاء حاصل از آن را با باوری دیگر پر کرده باشند.
دوم ترور شخصیتهای کلیدی نظام با ناتوان و ضعیف نشان دادن مدیریت آنها و بیان مقایسهای با کشورهای عربی همسایه در خلیج فارس که به لحاظ اقتصادی و توسعه و پیشرفت از ایران پیش افتادهاند چون از ترورهای فیزیکی اوایل پیروزی انقلاب پیشگیری و امنیت مردم نهادینه شد.
سوم تضعیف و تخریب زیرساختهای سیاسی و امنیتی با روش غوغاسالاری که مثلا نیروهای اطلاعاتی و امنیتی چنین و چنان میکنند و یا در زندانها شکنجههای آنچنانی بر علیه مخالفان سیاسی اعمال میشود.
از مجلس و قوه قضائیه و مجریه گرفته تا دیگر نهادها و سازمانهای خدماتی زیر بمباران و هجمه ضدیت و مخالفت قرار گرفتند و هیچ خدمتی مقبول و پسندیده اعلام نشد جز آنکه به روشهای گوناگون مردم را از حاکمیت رنجاندند و دل همه را خالی کردند با وعده مدینه فاضله و بهشتی که هیچ وقت در هیچ کشور هدف تحقق نیافت بلکه برعکس کشورهای عراق، افغانستان، لیبی، مصر، لبنان، فلسطین، یمن به بدترین وضعیت اقتصادی و امنیتی افتادند که نمونه آن را میتوان اخیرا در سوریه مشاهد کرد.
داستان تو خود میکشی و خود عزا میداری داستان واقعی آمریکا و اتحادیه اروپا برای بقاست. بقایی که به بهای میلیونها جان جوان و پیر و زن و کودک از دست رفته حاصل شده و چرخ اقتصادی آنها با فقر و بدبختی و آوارگی مردم خاورمیانه و بعضا آفریقا میچرخد.
برای خنثی کردن چنین سیاستهای مزورانه و عملکردهای ناجوانمردانه، دو هدف بیشتر پیش روی مردم خاورمیانه نیست:
یکم پرهیز دولتمردان از اشتباه، خطا و تقصیر در مدیریت و عملکردها به گونهای که نقطه ضعفهای آنان در تبلیغات سوء دشمنان بزرگنمایی نشود و حرف آنان به کرسی ننشیند.
دوم هوشیاری ملت که فریب نخورند و با دست خود مصیبت بیشتری را فراهم نسازند. یعنی برای حفظ هر آنچه دارند تلاش کنند و برای به دست آوردن هر آنچه ندارند راه درستی انتخاب نمایند که اگر چنین شود اتحاد و همراهی دولت و ملت تحکیم میگردد و اهداف تحقق مییابد.
عمده بهانههایی که دشمنان میتوانند افکار عمومی را به وسیله آنها بر علیه حاکمیت و دولت بشورانند. اول مسائل و مشکلات اقتصادی است. دوم مسائل دینی و سوم انحرافات ناشی از کجسلیقگی و به حاشیه رفتنهاست.
به عنوان مثال اختلاسهای کلان ناشی از عدم نظارت و بازرسی صحیح، شکاف طبقاتی و فاصله عمیق فقر و غناء، دوقطبی یا چندقطبی شدن جامعه. تورم و گرانی لحظهای و غیرقابل پیشگیری و نهایتا مقایسه رشد و توسعه کشورهای نفتخیز همسایه. اما درخصوص مسائل دینی که بعضا با پیشرفتهای صنعتی و زندگی ماشینی در تعارض قرار میگیرد مانند عملکرد بانکها که نتوانستهاند بدون ربا و سود وامی پرداخت کنند. حتی صندوقهای قرضالحسنه که انحراف از معیارهای اسلامی پیدا کردهاند یا اینکه هنوز نتوانستهایم بعد از 45 سال مسئله حجاب را حل کنیم و آنرا به یک معضل و جریان سیاسی تبدیل کردهایم به نحوی که در ساختار مدیریتی حاکمیت هم با اختلافنظر مواجهیم زیرا فراموش کردهایم که دینباوری اگر از محتوا غفلت کرده و شرطی عمل کنیم اثر خود را از دست میدهد.
ایجاد باور در مردم نرمافزاری است. سختافزاری نیست از آن رو پیامبر اسلام(ص) اسوه حسنه و خُلق و خویی بود که توانست زن یهودی دشمن خاکروبهانداز را مسلمان کند.
پرهیز از جنگ در شرایط اقتصادی نامطلوب به معنای ترس نیست بلکه تدبیر است برای پرهیز از شکست و یا ناکامی، یادمان باشد که کشورهای ناتو رهبر لیبی را فریب دادند تا موشکهای خود را پس دهد یا نابود کند به امید آنکه با او کاری نداشته باشند اما وقتی دست به چنین کاری زد بر علیه کشور و ملت او اعضای ناتو وارد میدان شدند.
همین روش را در سوریه دنبال کردند هرچند بیتدبیری بشار اسد و غرور بیجای او همه تلاشهای حامیانش را به باد داد. براندازی به شیوه نرمافزاری و یا سختافزاری در شرایط فعلی هدف آمریکا و حامیان آن است برای تضعیف کشورهای مسلمان و ایجاد بازار کار و سرمایهگذاری خود و غارت منابع کانی و انسانی که نمونههای آن را شاهدیم. مهاجرت جوانان کارآمد و تحصیلکرده به بهانه درآمد و امنیت بیشتر، کمبود نیروهای کار مورد نیاز منابع کشورهای اروپایی و آمریکایی را جبران میکند و آنها با حق انتخاب رایگان، داوطلبان را به کار میگیرند با دستمزد کمتر و فشارهای بیشتری، نتیجه آنکه جنگ، بیکاری، اعتیاد و طلاق راه را برای سوءاستفاده بیشتر دشمنان باز میکند.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
والسلام