مدتی در انتظار قرعهکشی که شاید از آن آهنآلات به هم گره خورده ضعیفالجثه بدرکاب داخلی نصیبمان شود و به خوشحالی مالکیت چهار چرخهای به ظاهر آراسته بتوانیم در تعطیلات نوروزی هوایی تازه کنیم و عیال و اولاد و اگر شد دیگر اقربا را به داخل آن بتپانیم و راهی سفر شویم. غافل از آنکه هنوز جوهر گواهینامه ما خشک نشده و تجربهای در مسافرت راههای دور نداریم.
بالاخره روز موعود فرا میرسد و ما راهی سفر میشویم. نه آشنایی با جادهای داریم که در آن پای بر پدال گاز میفشریم و نه آن احتیاط را چاشنی رانندگی می کنیم که رعایت جان افراد مشتاقی کنیم که گناهی ندارند و نمیخواهند عروسیشان عزا شود. تب زود رسیدن داریم و میخواهیم به جماعت همراه بفهمانیم ما هم بعله.
در جاده ناهموار کوهستانی که از دستاندازهای سطحی و عمقی برخوردار است و پیچ و خمهای ناپیدایی در مقابل هست میرانیم. همزمان از بغلدستی مشتی تخمک دریافت میکنیم، به صدای مترقصانه موزیک گوش میدهیم و اگر صدایی از گوشی همراه بلند شد فورا جواب میدهیم و به وضعیتی میپردازیم که در حال رانندگی داریم. توجهی هم به عقربههای هشدار دهنده سرعت نداریم و هنوز متوجه نیستیم که علت جوش آمدن آن رادیاتور چیست؟ شاید توجهی هم قبل از سفر به حجم روغن موتور و آب رادیاتور نداشتهایم.
تجربه تشخیص فاصله برای سبقت از کامیونهای داخل جاده نداریم و نابهنگام سبقت میگیریم و چون اتومبیل مقابل با سرعت به ما نزدیک میشود دست و پایمان را گم میکنیم و در معرض تصادف قرار میگیریم. یک برخورد ناخواسته با کامیون یا هر خودرو مقابل دیگری همه سرنشینان را در فشردگی اتاقک اتومبیل از نفس میاندازد و تا یاری برسد همه جان به جان آفرین تسلیم کردهاند.
این روایت واقعبینانه هزاران بار تکرار شده و سرنشینان خودروهایی چند به چنین عقوبتی گرفتار شدهاند. رانندگی در جادههای خارج از شهر هم قانون و مقرراتی دارد که کمتر به آن توجه میشود. این نگارنده بارها تذکر دادهام که پلیس راهنمایی نباید به کسانی که کمتر از یک سال تجربه رانندگی دارند اجازه خروج از شهر بدهد ولی افسوس که گوش شنوایی نیست و بسیاری از کسانی که تصادف میکنند تجربه رانندگی در جادهها را ندارند.
دو دیگر آنکه اکثریت رانندگان خودروهای داخلی به ویژه خودروهای سواری به کیفیت ساخت و توان اتومبیل خریداری شده بیتوجهند و نمیدانند که تحمل سرعت زیاد از عرف در توان قطعات اتومبیلهای داخلی نیست. ترمز، سگ دست، سپر، بدنه اتومبیل از جمله آسیبپذیرترین قطعات هستند. تجربه نشان داده است که علت تصادف اتوبوسهای وارداتی ساخت چین در ترمزهای ضعیف است.
نکته مهمتر آمادگی جسمی و روحی و سن و سال رانندگان است که نه خانوادهها و نه پلیس راهنمایی به آن توجهی ندارند. در بسیاری از کشورهای اروپایی اگر رانندهای بیش از سه بار سبقت و یا سرعت غیرمجاز داشته باشد او را به پزشک روانشناس ارجاع میدهند تا تأییدیه سلامت بگیرد و اگر نیاورد گواهینامهاش باطل میشود. آیا پلیس ما به تعدد تخلفات یک راننده برای ابطال گواهینامهاش توجه میکند؟
رانندگی مستمر از صبح علیالطلوع تا نیمههای شب بدون استراحت و توقف هنر افتخارآمیزی نیست. خستگی، خواب آلودگی و صرف انرژی در حالت نشسته نتیجهای جز انحراف از جاده و یا تصادف در پی ندارد. کدام سرنشین اتومبیل به این وضعیت اعتراض دارد و یا از سفر انصراف میدهد؟ باید بپذیریم که تربیت از پایه تا سقف و رهایی برای ورود به یک زندگی اجتماعی از خانه و مدرسه شروع میشود اما خاتمه نمییابد. تأثیرات رفتار جمعی در کوچه و خیابان و همنشینیها در همه امور مؤثرند به ویژه در تجربه رانندگی و عادتی که ما به ضعف و نه قوت از آن داریم. مثلا اعتراض زن یا فرزند به خوابآلودگی راننده که معمولا پدر یا فرزند جوان است عرف نیست و کمتر دیده یا شنیده میشود.
آنچه مسلم است فقدان بسیاری از تواناییهای تجربی ناشی از عدم فرهنگسازی به موقع است. از تعمیرکاران استاد سر خود که به صورت استاد شاگردی و تجربی به کار مشغولند گرفته تا خرید، نگهداری و رانندگی با اتومبیل از آموزش و تجربه علمی چندان مطلوبی برخوردار نیستیم. زیرا تا چشم باز کردیم طویله به گاراژ، انبار کاه و علوفه به پمببنزین، قشو و تیمار چهارپایان باربر به کارواش، خرسوار به راننده، افسار به فرمان، بیطار به مکانیک، نعلبندی به پنچرگیری، جُلدوزی به تودوزی اتومبیل، علاقهبندی به لوکسفروشی و... تغییر نام داده و فرهنگ وارداتی اتومبیلسواری در بسیاری از موارد با فرهنگ عادت شده ما در معاشرتها هماهنگی ندارد.
از تولیدکننده و صنعتگر گرفته تا عرضهکننده و خریدار در چانهزنی استادند و هیچ روش و منشی بر قرار خود نیست. زیرا فرهنگسازی برای تغییر زندگی سنتی به صنعتی به صورت جدی نه در آموزش مدرسهای و دانشگاهی داشتهایم و نه در حوزههای علمیه.
داستان من میکنم کار خود تو هم بکن کار خود است. مسئولیت اجتماعی در زندگی شهرنشینی یک ضرورت برای ایجاد نظم و امنیت است. امنیت رانندگان و مسافران نخست به رفتار و تجربه مربوط است و دوم به اتومبیل سالم و باکیفیت و جادههای هموار و مهندسی شده. سوم به احساس مسئولیت همگانی برای حفظ یکدیگر.
متأسفانه تصادفات اتومبیلها به دلیل فقدان چنین شرایطی همه ساله رو به افزایش است و چه بسیار جوانان و دیگر اعضاء خانوادهها با دلیل و نه بیدلیل ناخواسته در تصادفات اتومبیل به کام مرگ میروند و خسارات مادی و روانی طولانی مدتی به جای میگذارند. آیا جز این میتوان در پیشگیری از چنین وقایع تلخی خردمندانه عمل کرد که بدون فرهنگسازی و اجرای دقیق قوانین راهنمایی و رانندگی باشد؟
بیشتر به این موضوع فکر کنیم و مسئولیتپذیر باشیم.
والسلام