انرژي يا کارمايه، حاصل هزينه اي است که براي توانمند سازي خود جهت انجام کار صرف مي کنيم . غذا خوردن ، استراحت کردن ، ايمان ، انگيزه و هدف داشتن و دلبستگي و از همه مهمتر تندرستي از جمله عوامل انرژي زا هستند .
همواره بخشي از عمر ما به کسب انرژي و به دست آوردن قدرت مي گذرد از خوردن و خوابيدن و استراحت کردن تا حفظ روحيه و بالا بردن اعتماد به نفس و تقويت انگيزه و ايمان در واقع اقداماتي انرژي بخش هستند . در مورد خوردن و خوابيدن و استراحت کردن براي کسب انرژي ترديدي وجود ندارد اما ناگفته پيداست که آدمي اگر به چيزي باور و يا دلبستگي داشته باشد براي رسيدن به آن و يا حراست از آن انگيزه خواهد داشت و همين انگيزه به او قدرت مي بخشد . براي بعضي افراد عبادت کردن انرژي زاست چرا که اگر شما به وجود قدرتي مافوق همه ي قدرت ها باور داشته باشيد و اعتماد شما به او در حدي باشد که به پشتوانه ي او بتوانيد به هر کار بزرگي دست بزنيد ، چنين باوري بيش از غذا و استراحت به شما انرژي مي بخشد . دلبستگي و عشق نيز انرژي زا هستند تا آنجا که آدمي را مافوق توانش به تلاش واميدارند . چنين عشقي مي تواند از دلبستگي به يک همنوع آغاز شود . عشق به چيزهاي ارزشمند از دلبستگي هاي کوچک آغاز مي شود و اوج عشق آن است که شما نسبت به همه چيز و همه کس عشق بورزيد و همه را متصل به يک سرچشمه بدانيد. اين که انرژي کسب شده توسط انسان ها از طرق گوناگون چگونه آزاد و مصرف مي شود نکته ي بسيار مهمي است ، در واقع مي توان گفت که نحوه به دست آوردن انرژي و چگونگي مصرف آن مبناي ارزيابي ميزان توسعه يافتگي جوامع گوناگون است .
از جمله مسائلي که کمک مي کند در مصرف انرژي نگاهي مقتصدانه داشته باشيم حاکميت نظم بر زندگي است . در جوامع قانونمند اکثريت افراد به گونه اي تربيت مي شوند که کمترين دورريز انرژي را داشته باشند . به همين دليل روي بسته بندي مواد غذايي آنها ميزان ويتامين و پروتِئين موجود در هر نوع از خوراکي نوشته شده است و آگاه بودن افراد در سنين مختلف از ميزان انرژي مورد نيازشان تکليف آنها را براي برنامه ريزي جهت خريد و مصرف خوراکي مشخص مي کند . اگر بر ادارات و نهادهايي که وظيفه ي آنها پاسخگويي به مطالبات مردم است قانون حاکم باشد مردم براي گرفتن مجوز و ثبت نام و کارهاي متفرقه نيازمند صرف انرژي بيشتري نيستند . اگر خانه ها و محل کار افراد در هر شهر و روستايي متناسب با شرايط آب و هوايي ساخته شده باشد ، شاهد اتلاف انرژي نخواهيم بود . تعارفات و تکلفات بيهوده، بخش قابل توجهي از وقت مردم را مي گيرد و انرژي آنها را به هدر مي دهد . وجود ادارات و نهادهاي موازي نيز موجب اتلاف انرژي و خنثي سازي نيروهاي به کار گرفته شده مي شوند . در جاهايي که باد مي آيد و خورشيد درخشش و گرمازايي دارد استفاده از منابع تجديد پذير براي توليد انرژي بايد در اولويت باشد . بعضي ها براي ساختن خانه اي در مسير رودخانه انرژي زيادي صرف مي کنند . اين انرژي با يک سيل به هدر مي رود . ممکن است مامورين قانون مبادرت به تخريب اين بناي غير قانوني کنند که در اين صورت نيز انرژي صرف شده براي ساخت آن به هدر رفته است .
گاهي ديده مي شود که فردي براي عده اي که کمترين توجهي به او ندارند مشغول سخنراني است يعني در واقع مشغول به هدر دادن انرژي است . ترافيک مقدار زيادي از انرژي ذخيره شده در خودروها و نيروي موجود در بدن رانندگان و مسافران را به هدر مي دهد .
نفس کشيدن نيز نيازمند انرژي است از اين رو مي توان تخمين زد که يک فرد در عمر طبيعي خود تقريبا به چه ميزان انرژي نيازمند است . من مشغول نوشتن اين يادداشت هستم و در واقع انرژي مصرف مي کنم اما بسته به اين که چه مقدار مخاطب داشته باشم مي توان در مورد اثرگذاري و کارآيي عملي که من انجام مي دهم داوري کرد .
در دنياي سياست نشست و برخاست ها و رفت و آمدهاي زيادي صورت مي گيرد که بسيار انرژي بر است زيرا با تشريفات همراه است و افراد زيادي را درگير يک رفت و آمد ساده شخصيت هاي سياسي مي کند ؛ حال اگر نتيجه و برآيند تمامي اين نشست و برخاست ها و رفت و آمدها مشکلات روز افزون مردم باشد و يا اين که موجب سعادت و بهروزي آنها شود داستان متفاوت خواهد بود .
در طول عمر، انرژي هاي رايگان زيادي در اختيارمان قرار مي گيرد از تابش خورشيد و جزر و مدي که ماه ايجاد مي کند گرفته تا وزش باد و رويش و ثمر دهي درختان و آدم هاي خوبي که در مسير ما قرار مي گيرند و فرصت هاي طلايي که برايمان ايجاد مي شود ؛ روش مقتصدانه براي ذخيره و صرف انرژي ايجاب مي کند که از آنچه در اختيارمان قرار مي گيرد و داشته هايمان به خوبي استفاده کنيم .
به نظر مي رسد اگر بخواهيم منصفانه قضاوت کنيم بايد بگوييم توسعه يافتگي و عقب ماندگي جوامع را بايد در نحوه کسب و ذخيره انرژي و مصرف آن در جوامع گوناگون جستجو کرد . نه تنها جوامع بلکه افراد نيز با چنين تفاوت هايي شناخته شده و قضاوت مي شوند .
آسان گيري و سخت گيري يک استاد دانشگاه روي تنظيم برنامه دانشجويان براي صرف انرژي تاثير گذار است . چگونگي اداره جامعه توسط مسئولين ممکن است افراد را تنبل بار بياورد و فرهنگ گداپروري را حاکم سازد و روي برنامه ريزي مردم براي کسب و مصرف انرژي تاثير گذار باشد . اين يک يادداشت متفاوت است که در به در به دنبال مخاطب خاص خود مي گردد .