وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    مصرف زدگي و باج گيران اقتصادي  

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 30 آذر 1401 190 0
    سرمقاله "محمد عسلی" 29 آذر 1401       مصرف زدگي و باج گيران اقتصادي

    اصطلاح نان جو گوش خُو را در ايام کودکي از کساني شنيده ام که به آب و ناني قانع بودند، آبي که از چشمه مي آمد و ناني که با عرق جبين و کد يمين به دهان مي رسيد. اما جهان سرمايه داري و باج گيران اقتصادي آنچنان زمين را کاويدند که چشمه و آب و نان در انحصار شرکت ها و کارتل هاي بزرگ قرار گرفت و ما را به جايي رساندند که تمدن جهاني ما يک ماشين خودکار شد که هر روز نفت بيشتري مي سوزاند و تعميرات بيشتري نياز دارد به نحوي که هر چه هست را مي سوزاند و چاره اي ندارد جز آنکه خود را هم بسوزاند.

    امروز هيچ کشوري نمي تواند مدعي داشتن تمدني باشد که در آن سلامت و صداقت به دور از سياست هاي انحصارطلبانه باشد و از روي اجساد کشتگان عبور نکرده باشد.

    امروز تمامي وسائل ارتباط جمعي و رسانه هاي نو به نو در خدمت تبليغاتي هستند که مصرف زدگي را ترويج و تشويق مي کنند.

    گوش هاي مفت آماده شنيدن و چشم هاي باز براي ديدن و قلبي که مدام در حسرت نداشتن ها مي تپد همه حکايت از زندگي پرسرعتي است که خواسته و ناخواسته به انسانها تحميل شده است.

    ديگر نه گوش خوابي نه اعصاب آرامي و نه نان بدون خون جگري نصيب هيچ يک از ابنا بشر نيست. آنکه بيش از نياز دارد روح و روانش براي حفظ سرمايه صرف مي شود و آنکه ندارد براي به دست آوردن آن تلاش مي کند، در اين جريان سيال حد وسط و تعادلي وجود ندارد زيرا باج گيران اقتصادي از درون شبکه هاي مويرگي سازمان هاي مخوف اطلاعاتي کشورهايي بيرون مي آيند که بر سرنوشت اقتصادي و سياسي کشورهاي ضعيف سلطه و حاکميت پيدا و پنهان دارند.

    آب چشمه ها که مفت و مجاني و در دسترس مي بود و هواي پاک رايگاني که هديه آفرينش به حساب مي آمد و جنگل هاي سبز گسترده بي انتهايي که پاکي را ارزاني هواي تنفسي ما مي کردند و معادن زيرزميني و درياها و اقيانوس ها و فضاي بي انتهاي بالاي سرمان که ميراث بشريتند همه و همه در انحصار کارتل ها و شرکت هايي درآمده اند که انسانها را اجازه مصرف آزاد و رايگان آنها نيست مگر با پرداخت پولي که حاصل تلاش شبانه روزي آنهاست.

    و ما چقدر ذوق زده ايم که به دنبال چنين تحولاتي به خدمت داوطلبانه درمي آئيم تا جيب باج گيران اقتصادي پرتر شود و فاصله فقر و غنا بيشتر گردد.

    مصرف زدگي بي پاياني که توليدات و کارخانجات جديدي را روز به روز به بازار سودا و سود مي آورند جز آنکه حرص ما را براي خريد و داشتن ابزار ماشيني بيشتر تحريک نمايند جز محروم شدن از اعصابي روان و آرام و از دست دادن فراغتي براي انديشيدن که کي هستيم و چي مي خواهيم حاصلي ندارند.

    اين سخن به معناي بازگشت به گذشته و دست برداشتن از تلاش و خودداري از کشف مجهولات نيست بلکه حکايت تلخي است که آدمي را از اصالت و هويت خود دور کرده است.

    امروز امپراطوري جهاني شرکت هاي تجاري، اشتهاي سيري ناپذيري براي غارت منابع طبيعي دارد و سيستم بردگي را به شکل نوين آن ادامه مي دهد.

    ارزيابي نقش ما در جهاني که معدودي افراد با ثروت و تجمل زندگي مي کنند اما اکثريت مردم در فقر و آلودگي و خشونت غرقند ما را متعهد مي کند به سوي زندگي محبت بار براي همه و حاکميت دموکراسي و عدالت اجتماعي و اين نياز که راهي پيدا کنيم براي رهايي از زنداني که به آن عادت کرده ايم.

    مصرف زدگي يک عادت تحميلي است که نيازهاي اقتصادي را دامن زده و آدمي را سيري ناپذير کرده تا نه فراغتي باشد و نه آرامشي که بتوان به فلسفه وجودي خود انديشيد.

    نوابع و بزرگاني که در حوزه هاي ادبي و دانش هاي تجربي بروز و ظهوري داشته اند در جهان مصرف ديگر نمودي، حرفي، کشفي از آنچه بتواند انسانها را از غفلت و پريشاني برهاند ندارند و جز به تحولات ماده و اينکه چگونه مي توان دانشي داشت که سرمايه را افزون کند و توليدات بيشتري را سبب شود رويکردي ندارند. جرم يقه سفيدها که ميلياردها دلار را به جيب خود و اربابانشان واريز مي کنند در گذرگاه هاي رشوه دهي و رشوه گيري ناديده گرفته مي شود تا اخلاق و عدالت اجتماعي در مسلخ سودرساني ذبح شوند زيرا همه چيز و همه کس در نگاه باج گيران بين المللي ابزارند و مصرفي.

    حتي اميران نفتي و حاکمان وابسته و دلبسته به امپراطوري هاي سرمايه داري تاريخ مصرف دارند.

    ترامپ رئيس جمهور سابق آمريکا باج گيري بين المللي است که با صراحت در مقابل رسانه ها اعلام کرد من همين امروز از عربستان 500 ميليون دلار بلاعوض گرفتم. اين گاوهاي شيري را «بايد دوشيد».

    در سر گردنه اي که دزدان حرفه اي و بين المللي در انتظار کاروان لحظه شماري مي کنند نان جو و گوش خُو بي معناست.

    والسلام

    شماره روزنامه:7654
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در چهارشنبه, 30 آذر 1401

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3