وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    فرهنگ، همزاد شکیبایی است  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 30 ارديبهشت 1403 101 0
      سرمقاله 31 اردیبهشت 1403 اسماعیل عسلی                   فرهنگ، همزاد شکیبایی است
    نیازی به گفتن ندارد که دگرگونی های فرهنگی ، ناگهانی و بدون پیش زمینه رخ نمی دهد زیرا بسیاری از رفتارها و باورها در گذر سالیان نهادینه شده و جایگیر گردیده و بستری برای رویگرداندن شتاب زده از آن فراهم نیست . از منظری دیگر تا زمانی که رسوباتی از برخی سنت ها در طبقات اجتماعی بر جای مانده باشد ، نمی توان نسبت به صدور حکم ناروایی آن اقدام کرد . به یاد می آورم که چند ماه پس از آغاز جنگ هشت ساله از طریق یک انجمن ادبی که توسط آقای همایون یزدانپور اداره می شد و در خیابان حائری کنونی در ساختمانی متعلق به صدا و سیما تشکیل می گردید جهت همکاری با صدا و سیمای مرکز فارس به آقای رضوی سروستانی معرفی شدم و در آن زمان سن و سالی هم نداشتم .
    حال و هوایی که در آن زمان بر صدا و سیما حاکم بود تحت تاثیر جو ایجاد شده با کژتابی ها و تنگ نظری هایی همراه بود که تحمل آن برای هنرمندان امروزی به مثابه ی خوردن داروی تلخ بود تا جایی که شنیده شدن صدای خنده ی یک بانوی کارمند آن هم از پشت در بسته محل کار ، به بیکار شدن او انجامید. زنده یاد رضوی سروستانی که از تهران به شیراز آمده بود تلاش می کرد بدون توجه به چنین حاشیه هایی هنرمندان با سابقه ، توانا و خانه نشین شده موسیقی را به کار دعوت کند . البته در آن فضا که پیانو بزرگ موجود در مرکز را شکسته و خرد کرده بودند ، فعالیت اهالی موسیقی کار آسانی نبود ولی چون به ایشان اعتماد داشتند تا حدودی کارها پیش می رفت . در آن زمان همه چیز سلیقه ای بود و افرادی که برای تشخیص مطرب بودن یک اثر موسیقایی تعیین شده بودند ، اساسا از موسیقی چیزی نمی دانستند و اینکاره نبودند ولی متناسب با ذوق و سلیقه ی شخصی خود اظهار نظر می کردند . زنده یاد رضوی سروستانی با من که در آن زمان 20 ساله بودم و کم تجربه و تازه کار با بزرگواری رفتار می کرد . یک روز یک نوار کاست که آهنگی روی آن ضبط شده بود به من داد و گفت : این آهنگ در واقع برای فلان خواننده که اکنون از کشور رفته ساخته شده بود تا ترانه ای روی آن بخواند که با رفتن او دیگر برای آن منظور قابل استفاده نیست ، تو برو اگر می توانی روی این آهنگ یک سرود بگذار که برای حال و هوای این روزها ی جنگ مناسب باشد تا من هم یک گروه کر درست کنم و آن را اجرا و ضبط کنیم. من که مطمئن نبودم توانایی لازم برای انجام این کار را داشته باشم با دودلی پذیرفتم و پس از یک هفته سرودی برای خوشامد گویی به زنان و کودکان جنگ زده که به شیراز پناه آورده بودند نوشتم و آوردم و به ایشان تحویل دادم . البته ایرادهایی هم از لحاظ موسیقایی داشت که با راهنمایی ایشان اصلاح شد . زنده یاد رضوی سروستانی که هم می خواست کاری برای جنگ کرده باشد و هم به دنبال به میدان آوردن موسیقی دان های خانه نشین بود ، یک گروه کر تشکیل داد و دختران و پسران جوان و خوش صدای شیرازی را برای عضویت در آن دستچین کرد . زمانی که این سرود پس مدتی تمرین و بازخوانی آماده ی ضبط شد، چند نفر آمدند و گفتند نمی شود صدای جمعی دختران از رادیو و تلوزیون پخش شود و جلو اجرای کار را گرفتند و تاکید کردند که فقط پسران می توانند به صورت جمعی بخوانند . پیگیری های آقای رضوی و یکی دو نفر از مسئولین میانه حال که اهل تندروی نبودند کار را به اینجا کشانید که گفتند اگر دختران مسلمان نباشند ، اشکالی ندارد . اینجا بود که زنده یاد نعمان که ویولن می زد و اهل کتاب هم بود مامور شد چند دختر از کیش خودشان را برای کر خوانی دعوت کند که البته در ادامه کار چند دختر خوش صدای مسلمان را هم قاطی آنها کردند و کسی متوجه نشد و کار ضبط شد و در آن زمان که رادیو و تلوزیون مهمترین ابزار ارتباط با مردم بود پخش این سرود خیلی موثر واقع شد و بخشی از این سرود که در قالب دوبیتی بود را هم زنده یاد رضوی سروستانی در دستگاه دشتی خواند بگذریم! از نیمه سال 59 تاکنون که به صورت جسته گریخته با صدا و سیمای فارس همکاری داشته ام ، وقتی شرایط آن زمان را با وضعیت فعلی مرکز مقایسه می کنم می بینم که تفاوت ها از زمین تا آسمان است و اکنون دیگر بحث غنا و مطرب بودن و ممنوعیت جمع خوانی (کر) برای زنان و نشان دادن ساز و مسائلی از این دست ، مطرح نیست. کسی در آن سال های اولیه حتی جرات نداشت دست بزند یا از حرکات موزون سخن بگوید.
    در آن شرایط حتی کاربرد برخی از واژه ها که تداعی کننده ی عشق مجازی و زمینی بود نیز به کلی ممنوع بود . به موازات گذشت زمان و تغییر نسل ها و درک ضرورت ها و از همه مهمتر ماندگاری توام با شکیبایی برخی هنرمندان، کم کم به گردانندگان نهادهای فرهنگی تفهیم شد که جلب نظر مردم به رسانه ی ملی نیازمند جذابیت است و با وجود این همه خط قرمز و تنگنا نمی شود صدا و سیما را اداره کرد و ما برای میان برنامه های تلوزیونی نیازمند وُله و پخش موسیقی هستیم همین توصیه ها ی توام با شکیبایی اثرگذار بود و کار را به اینجا کشانید. هر چند عده ای قهر کردند و رفتند اما کسانی مانند زنده یاد رضوی سروستانی که ماندند و شکیبایی پیشه کردند ، نتیجه گرفتند.
    غرض از این مقدمه آن بود که بگویم فرهنگ یک امر اتفاقی نیست بلکه نتیجه ی سالها تعامل ، اندیشه ورزی و شکیبایی است . همان گونه که دختران و زنان در سال های نخست اجازه ی فعالیت ورزشی به صورت حرفه ای نداشتند ولی چون ایستادند و روی خواسته ی خود پافشاری کردند و بعدها هم مسئولین کشور در اثر نشست و برخاست در محافل خارجی و کسب تجربه به ضرورت خیلی چیزها پی بردند اکنون دختران و زنان ما در بسیاری از رشته ها پا به پای مردان در تورنمنت های بین المللی حاضر می شوند و مدال های رنگارنگی به گردن می آویزند و به موازات آن برخی از ضوابط را هم رعایت می کنند و جالب این است که برخی دیگر از کشورهای اسلامی هم با شرایطی مشابه شرایط زنان و دختران ایرانی در مسابقات شرکت می کنند و فدراسیون های جهانی هم این موضوع را پذیرفته اند و روز به روز شرایط بهتر می شود . این هنر ایرانی هاست که از هیچ همه چیز می سازند . در کتابی می خواندم که ایرانی ها پس از ورود اسلام به این سرزمین از کشیدن هر گونه نقش و نگاری روی فرش ها و دیوارها منع شدند ولی ایرانیان با ابداع نقوش اسلیمی که نشان دهنده ی هیچ نقش بخصوصی نبود و در عین حال با قرینه سازی ها زیبا جلوه می کرد فرمانروایان عرب و دست نشاندگان آنها را متقاعد ساختند که ایرادی ندارد و آسمان به زمین نمی آید و خیلی چیزهای دیگر را هم جا انداختند که در ابتدا کسی زیر بار آن نمی رفت ولی با اندکی حذف و اضافه همان آیین های باستانی را با نام دیگری به خورد حکامی که زیر نظر خلفای اموی و عباسی تصمیم گیری می کردند دادند و پیامدهای فرخنده ای هم داشت .
    باید اذعان داشت : همانگونه که دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی نیازمند شکیبایی است در زمینه های اقتصادی و سیاسی هم می توان با استقامت و پافشاری منطقی بر خواسته ها شاهد دگرگونی های تدریجی بود. تجارب حاصل شده از تحولات فرهنگی رخ داده در کوتاه مدت چراغی فروزان پیش روی ماست و پیام روشن تاریخ تحولات اجتماعی این است که فرهنگ ، همزاد شکیبایی است .
     
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 30 ارديبهشت 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3