وقتی از مطبوعات زرد سخن می گوییم، عملکرد رسانه هایی را یادآور می شویم که با تیترهای جنجالی و کند و کاو در زندگی خصوصی سلبریتی ها و رویکردهای پوپولیستی و چاپ تصاویر اغوا کننده خوراک خبرهای طیف هایی خاص از افراد سطحی نگر را فراهم می کنند. مطبوعات زرد به دنبال چاپ مطالبی هستند که مخاطبان پرشماری داشته باشد تا بتوانند با اتکاء به شمارگان و تیراژ بالا آگهی بگیرند و قادر به مدیریت افکار عمومی باشند که البته مدتی است با میدان داری شبکه های اجتماعی و راه اندازی سایت هایی نظیر "دیوار " ، "شیپور " ، "با سلام "و" دیجی کالا "که بدون زحمت و با هزینه ای اندک پاسخگوی هزاران نفر برای خرید و فروش هستند . اکنون دیگر به جایی رسیده ایم که رسانه های زرد جای خود را به چهره های زرد داده اند . چهره هایی که هر کدام می توانند با استفاده از وسیله ی ارتباطی شخصی از خودشان بگویند !
کسانی که پس از مطرح شدن در عرصه های ورزشی ، هنری ، اجتماعی و سیاسی به شهرت می رسند و تصویر و سخن و شرح فعالیت های آنها در رسانه ها خصوصا شبکه های اجتماعی تکثیر می شود و در حدی مورد توجه قرار می گیرند که می توانند با راه انداختن کانال مخصوصی برای دوستداران و طرفداران خود پیام بفرستند و یا پیام آنها را دریافت کنند یکی دو تا نیستند و ظرفیت یکسانی هم ندارند زیرا چه بسا از بد حادثه و با پارتی بازی و رانت به جایگاهی رسیده باشند به همین دلیل همواره به دنبال سوء استفاده از شهرت و محبوبیت گذرای خود هستند . چنین کسانی بدشان نمی آید که مردم دائما به دنبال جستجو در مسایل خصوصی آنها باشند . مسایلی نظیر ازدواج و طلاق و خرید باغ و ویلا و مسافرت و راه اندازی برخی از چالش های جلف و تهوع آور که بیشتر جنبه ی سرگرم کننده دارد . اشتهای سیری ناپذیر چنین افرادی برای مطرح شدن در حدی است که گاهی حتی کسانی را وادار می کنند تا شایعاتی را در باره ی آنها راه بیندازند و سپس خودشان دراوج احساس مظلومیت ناگهان ظاهر می شوند و با آه و ناله شایعات را تکذیب می کنند. متاسفانه رویکردهایی از این دست به شخصیت های سیاسی درجه 2 و 3 هم سرایت کرده که البته نانش را هم می خورند.
چهره های مهم و تاثیرگذار هنری ، علمی و سیاسی و اجتماعی که پس از طی مدارج مقدماتی و با تکیه بر توانایی ها و ذوق سرشار به جایی رسیده اند ، هرگز با چنین شیوه هایی به دنبال مطرح کردن نام خود نیستند زیرا دلمشغولی های عمیقی که دارند و احترام مردم به عملکرد و شخصیت شان برای آنها فرصت ورود به چنین بازی هایی باقی نمی گذارد . مگر این که عده ای ماجراجو با حاشیه سازی و وارد کردن انواع اتهامات آنها را ناگزیر به واکنش نمایند . نیکوکاران زیادی هستند که در صورت تمایل می توانند خبرساز و مطرح باشند ولی حتی حاضر نیستند در مراسم افتتاح بیمارستان یا درمانگاهی که ساخته اند ، حضور پیدا کنند و ارزش معنوی کار خود را لوث نمایند . برخی از هنرمندان به اندازه ای مهجور و گوشه گیر هستند که نام و آوازه ی آنها پس از مرگشان بلند می شود به طوری که بسیاری پس از مرگش از خود می پرسند چرا ما او را نشناختیم . برخی بدون توجه به پیامدهای برخورداری از شهرت خود را به چنین گردابی می اندازند غافل از این که کسانی که نردبان آنها برای رسیدن به پشت بام شهرت بوده اند بالاخره روزی به سراغ آنها خواهند آمد تا نام و آبرو و وجهه ی مردمی شان را در راه خود هزینه کنند که در آن زمان دیگر راه برگشتی نخواهند داشت زیرا کسانی که بدون برخورداری از صلاحیت لازم رشد کرده و به جایی رسیده اند به راحتی به زمین می خورند و چنین افرادی همواره باید از سقوط و هبوط از هر نوع آن هراس داشته باشند .
گاهی شهرت ، پول و مقام به اندازه ای زندگی بدون دردسر را برای برخی افراد به جهنم تبدیل می کند که صاحب شهرت و پول و مقام و قدرت آرزو می کند ای کاش مانند یکی از همین زباله گردها می توانست هر جایی بنشیند و هر چیزی بخورد و هر لباسی بپوشد و با هر کسی نشست و برخاست کند و این همه در پیله ای که دور خود پیچیده زندانی نباشد و در این میان وضعیت چهره های زرد از همه وخیم تر است . گاهی خطا و جرمی که یک آدم معمولی مرتکب می شود و هیچ پیامد منفی هم برای او ندارد می تواند موجب رسوایی یک چهره ی معروف شود.
برخی از چهره های معروف برای این که بتوانند در مکان های عمومی رفت و آمد کنند ناگزیر به چهره آرایی و گریم می شوند تا مردم آنها را نشناسند زیرا شهرت در کنار مزایایی که دارد با انگشت نما کردن شخص مشهور او را به ابزاری برای ابراز وجود دیگران تبدیل می کند .
اصولا اگر کسی سر جای خودش باشد و با تلاش و دانش و هنر به جایی رسیده باشد ظرفیت تحمل شخصیتی که در ذهن و زبان مردم پیدا کرده را خواهد داشت اما ورزشکار ، بازیگر و سیاستمداری که با چسبیدن به این و آن بالا رفته و خود را به جایی رسانده از وزانت شخصیتی لازم برای خودداری از انجام برخی رفتارهای جلف و زننده برخوردار نیست و بالاخره در جایی خود را لو می دهد. مانند کسی که عنوان دکترا را یدک می کشد ولی قادر به خواندن بیتی از دیوان حافظ نیست یا هنرمندی که نمی تواند در یک بحث جدی پیرامون دغدغه های هنری اش حرفی برای گفتن داشته باشد !
افراد هیجان پذیر و توخالی مانند نیستانی هستند که با وزش هر نسیمی هر چند آرام به فریاد درمی آیند و سر و صدایی گوش خراش ایجاد می کنند، رودخانه های عمیق بی سر و صدا هستند و رودخانه های کم عمق پس از برخورد با هر سنگ و چوبی سر و صدا می کنند .
چهره های زرد معمولا نقاب می زنند و دور از متن وجود خود به حاشیه می روند تا اذهان را متوجه مسایلی دیگر کنند . این گونه افراد اگرچه چیز ارزشمندی برای از دست دادن ندارند اما به دنبال وانمود کردن عکس این واقعیت هستند. چهره های زرد به موج سواری علاقه ی زیادی دارند در حالی که وقتی موج اوج می گیرد قادر به مدیریت آن نیستند و ناگهان شانه خالی می کنند. بی گمان به موازات توسعه ی فرهنگی و ارتقاء سطح آگاهی مردم به تدریج راه برای عرض اندام انسان های فهیم و مدیر و دانا باز می شود و جامعه از این طریق مزد افزایش ظرفیت فرهنگی خود را می گیرد و چهره های زرد را خانه نشین می کند.