وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    تبدیل نعمت به نقمت  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 28 شهریور 1403 98 0
    سرمقاله 29 شهریور 1403 اسماعیل عسلی               تبدیل نعمت به نقمت
    آدمی برای داشتن چهار موهبت به ظرفیت و مدیریت و انصاف نیازمند است . اولین آن قدرت است ، دومی ثروت ، سومی دانش و چهارمی شهرت . هر چند انگشت شمار کسانی پیدا می شوند که از هر چهار موهبت برخوردارند که اگر چنین باشد بعضا از ظرفیت و انصاف لازم برای مدیریت چنین مواهبی بهره مند هستند تا از خود برای همیشه نامی نیک و آثاری ماندگار برجای بگذارند . اما کم نیستند افرادی که با شایستگی به قدرت و ثروت و شهرت نرسیده اند و دانش ریشه داری هم ندارند به همین دلیل قادر به مدیریت مواهبی که در اختیار دارند نیستند چرا که آنچه را به سهولت به دست آورده اند راحت از دست می دهند .
    در میان اصحاب رسانه اصطلاح مطبوعات زرد پدیده ی ناآشنایی نیست. در واقع زمانی که از مطبوعات زرد سخن می گوییم ، عملکرد رسانه هایی را یادآور می شویم که با تیترهای جنجالی و کند و کاو در زندگی خصوصی سلبریتی ها و رویکردهای عوام پسندانه و پوپولیستی از رهگذر چاپ تصاویر اغوا کننده که مخاطب را به سطحی نگری سوق می دهد برای امرار معاش خود تلاش می کنند .
    هر چند با فعال شدن شبکه های اجتماعی و رواج فضای مجازی دکان مطبوعات زرد تا حدودی تخته شده ولی با کمرنگ شدن نقش رسانه های مکتوب و خداحافظی تدریجی مطبوعات زرد ، چهره های زرد جای آنها را گرفته اند یعنی همان کسانی که پس از رسیدن به شهرت از چنین فرصتی برای جذب مخاطب و راه اندازی برخی چالش های مشمئز کننده بهره می گیرند. این افراد پس از مدتی که نام و تصویر آنها ترند می شود برای دامن زدن به شهرت تلاش می کنند هر روز دیده شوند و از آنجایی که هر روز دیده شدن با میزان فعالیت آنها تناسبی ندارد کسانی را وادار می کنند تا شایعاتی پیرامون زندگی آنها بر سر زبان ها بیندازند تا پس از مدت کوتاهی با تکذیب آن مجددا به نقل مجالس تبدیل شوند .
    ازدواج و طلاق چندین باره ، سفر به خارج که گاه تعمدا با فرار و پناهندگی و دعوت به کار آمیخته می شود و سپس تکذیب می گردد ، تحصیل و مسایلی از این قبیل که نه تنها هیچ سنخیتی با کار فرهنگی و هنری ندارد بلکه برای کسی که دغدغه ی مردم و فرهنگ سازی دارد مانعی جدی به حساب می آید . این در حالی است که چهره های مهم و تاثیرگذار هنری ، علمی و اجتماعی و سیاسی که با شایستگی و پس از طی مدارج مقدماتی و با تکیه بر دانش و تجربه و ذوق سرشار به جایی رسیده اند نه تنها به دنبال جلب متقلبانه ی مخاطب نیستند بلکه گاهی حتی برای تامل در آنچه کرده اند و کارهایی که پیش رو دارند به خلوت می روند و از انظار پنهان می مانند تا بتوانند در سایه ی تنهایی و سکوت به آفرینشی در خور دانش و تجربه و ذوق خود دست بزنند . برخی از هنرمندان به اندازه ای مهجور و شهرت گریز هستند که گاهی نام آنها پس از اعلام خبر درگذشتشان بر سر زبان ها می افتد و بسیاری از این جهت که توفیق مجالست و هم صحبتی با آنها را نداشته اند احساس خسران و زیان می کنند .
    چنین انسان هایی از آفاتی که شهرت و مقام و ثروت و گاهی نیز دانش گرفتار آن می شود آگاهند و از آنجایی که می ترسند نتوانند به دلیل پایین بودن ظرفیت نفسانی و در سایه ی انصاف ، شهرت و قدرت و ثروت خود را در مسیر خدمت به جامعه ی انسانی مدیریت کنند ، حاشیه نشینی را بر جولان در متن ترجیح می دهند! درست مانند رود عمیقی که بی سر و صدا تن به دریا می سپارد و به ابدیت می پیوندد نه مانند رودخانه ای کم عمق که پس از برخورد با سنگ و چوب غوغایی بر پا می کند!
    تردیدی نیست که قدرت و ثروت و شهرت و دانش، امتیازات مسئولیت آوری هستند چرا که اگر کسی قدرت داشته باشد ولی در برابر چشم او به کسی ظلم شود، همه او را مسئول می دانند و اگر کسی ثروت داشته باشد و در عین حال همسایه اش از گرسنگی بمیرد و فرزندان بستگانش به دلیل ناداری از تحصیل بازبمانند، همه او را مسئول می دانند و کسی که دانش دارد اما حاضر نیست همان گونه که از دیگران کسب فیض کرده دانش خود را به دیگران انتقال دهد، همه او را فاقد روحیه اجتماعی توصیف می کنند و کسی که شهرت دارد اما از شهرت خود برای جمع آوری کمک در جهت حل مشکلات عموم مردم بهره نمی گیرد ، گمنامی برای او بهتر از شهرت است.
    همانگونه که هنر برای هنر زیبنده ی انسان نیست، قدرت برای قدرت ، ثروت برای ثروت و شهرت برای شهرت و دانش برای دانش نیز دستاوردی ماندگار نخواهد داشت . این که می بینیم بسیاری از افراد قدرت و ثروت و شهرت دارند اما ظرفیت و توان مدیریت آن را ندارند به این دلیل است که با شایستگی به آن نرسیده اند . گاهی قدرت و ثروت و شهرت به سراغ ما می آیند و در اغلب اوقات این ما هستیم که به دنبال قدرت و ثروت و شهرت به هر دری می زنیم و زمانی که به آن دست یافتیم حتی برای لحظه ای هم جدای از آن احساس هویت نمی کنیم . نقل می کنند که کشتی گیری از سرزمین عثمانی سوار بر کشتی خود را به آمریکا می رساند و در آنجا چندین سال با به نمایش گذاشتن قدرت خود مقدار زیادی طلا به دست می آورد و طلاهای به دست آورده را در شالی که به کمر بسته می گذارد و دوباره به سرزمین عثمانی بازمی گردد . در بین راه کشتی در دریای متلاطم غرق می شود و این کشتی گیر که شناگری هم می دانسته به دلیل این که حاضر نبوده طلاها را از خود جدا کند به پایین کشیده می شود .
    بترسیم از آن روزی که طلای قدرت و ثروت و شهرت ما را غرق کند و همه چیز حتی زندگی و آبروی خود را به خاطر آن از دست بدهیم و نعمتی را به نقمت تبدیل کنیم.
     
    شماره روزنامه:8141
    این مورد را ارزیابی کنید
    (0 رای‌ها)
    آخرین ویرایش در پنج شنبه, 29 شهریور 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.