وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    چالش های راهبردی  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 10 مهر 1403 61 0
    سرمقاله سه شنبه 10 مهر1403 اسماعیل عسلی              چالش های راهبردی
    استقلال سیاسی به دلیل پیوند ناگزیری که با هویت ملی و فرهنگ و اقتصاد دارد در قانون اساسی بسیاری از کشورها تعریف و جایگاه در خور اعتنایی برای آن در نظر گرفته می شود اما برخی افراد در جریان تبیین و تفهیم درست آن از تعریف واقع بینانه ی استقلال سیاسی فاصله می گیرند. استقلال سیاسی در صورتی که با خودبسندگی به گونه ای که ما را به انزوا طلبی سوق دهد معادل گرفته شود در قاموس علم سیاست جایگاهی ندارد . تردیدی نیست که در زمانه ی کنونی ، استقلال سیاسی وابستگی زیادی به قدرت اقتصادی دارد .در واقع سیاست و اقتصاد به مثابه ی ستونهایی بلند ، برای مقاومت در برابر تکانه های شدید، نیازمند اتصال و اتکای به یکدیگر هستند. وقتی ما از سیاست ورزی سخن می گوییم اولین مفاهیمی که به ذهنمان خطور می کند درک شرایط حاکم بر جهان همراه با تدبیر و عاقبت اندیشی و استفاده ی زیرکانه از سلاح گفتگو برای فرصت آفرینی است و زمانی که از اقتصاد سخن می گوییم بهره گیری از منابع و نیروهای انسانی و تعاملات هدفمند برای به حرکت درآوردن لوکوموتیو کار و تولید را مد نظر داریم . رعایت الزامات هم آغوشی سیاست و اقتصاد بزرگترین هنر دولت مردان است که منجر به رشد و توسعه و در نهایت اداره ی کم هزینه ی کشور می شود؛ در واقع سیاست ورزی به معنای شکار فرصت ها به دور از شعارزده گی و فرصت سوزی است.
    همان گونه که در زندگی معمولی هر کدام شغل و پیشه ای داریم و برای رفع نیازهای خود در سایر زمینه ها ناگزیر به تعامل با دیگران هستیم و این تعامل هیچ آسیبی به استقلال فکری و شخصیتی ما نمی زند در امور مملکت داری نیز تعامل با سایر کشورها در ردیف بدیهیات امر سیاست ورزی است زیرا هیچ کشوری نمی تواند مدعی خودبسندگی اقتصادی در تمامی عرصه ها باشد .
    مشکلی که در این میان وجود دارد فاصله ی زیاد کشورها در بحث توسعه اقتصادی است که آنها را به توسعه یافته ، در حال توسعه و عقب مانده از کاروان توسعه تقسیم می کند . به همین دلیل کشورهای در حال توسعه در صورت عدم اتخاذ راهبردی صحیح به یکی از اقمار کشورهای قدرتمند تبدیل می شوند و استقلال سیاسی آنها خدشه دار می شود که البته کشورهای تک محصولی بیشتر در معرض چنین تهدیدی هستند اما کشوری که هم منابع و معادن استراتژیک دارد و هم موقعیت ژئوپولیتیکی آن فرصت آفرین است و هم می تواند به عنوان یکی از 10 مقصد گردشگری در جهان مطرح باشد و از نیروی انسانی کارآمدی هم برخوردار است در صورتی که به خوبی مدیریت شود نباید با چنین مشکلی مواجه گردد. آنچه در این میان حائز اهمیت است رعایت تناسب بین هدف گذاری های سیاسی و فرهنگی با ظرفیت های اقتصادی است که متاسفانه مغفول مانده و چندان مورد توجه قرار نگرفته است .
    استقلال سیاسی را نمی توان بدون برخورداری از پشتوانه اقتصادی به رخ جهانیان کشید زیرا دستیابی به این موهبت نیازمند بسترآفرینی از طریق ایجاد قدرت اقتصادی ، عینیت بخشیدن به هژمونی فرهنگی و گسترش احساس هم سرنوشتی در میان آحاد مردم است از این رو نیازمند برنامه ای زمانبر و پلکانی است .
    خیز برداشتن برای دستیابی به استقلال سیاسی در گام اول مانند سنگی است که در یک کفه ی ترازو می گذاریم و سپس باید به صورت تدریجی در کفه ی دیگر بضاعت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی را قرار دهیم و این کار را تا آنجا ادامه دهیم تا کفه ای که در آن سنگ گذاشته ایم با کفه ی دیگر همتراز شود . در حالی که ما از همان ابتدا دم از استقلال سیاسی زده ایم و تصور کرده ایم که نیازی به برداشتن گام های بعدی نداریم .
    در دو سال آغازین پس از پیروزی انقلاب و پیش از آغاز جنگ گرفتار چالش های سیاسی داخلی بودیم و در گرداب آزمون و خطا برای نظریه پردازی دست و پا می زدیم و ظرف این مدت نتوانستیم به تعریف مشخصی از مولفه های مورد نیاز برای توسعه ی فرهنگی و اقتصادی برسیم. با وقوع جنگ و تداوم آن به مدت هشت سال و تمرکز حواس مردم و مسئولین بر دفاع از مرزها و حراست از موجودیت کشور نه تنها نتوانستیم به ترمیم نقصان های اقتصادی بپردازیم بلکه ناگزیر شدیم اقتصاد نیمه جان و فرهنگ نیازمند ترمیم وبخشی از نیروی انسانی متوقع از انقلاب را صرف مدیریت جنگ کنیم و پس از پذیرش قطعنامه نیز به دلیل عدم توفیق در گرفتن خسارت نتوانستیم دوران سازندگی را آن گونه که حقمان بود پشت سر بگذاریم.
    در ادامه نیز سرگردانی بین اقتصاد سوسیالیستی و سرمایه داری موجب شد که همسایگان پیرامونی ما خلاء های ایجاد شده ناشی از کاهش ظرفیت ها در ایران را به سود خود پر کنند .
    استقلال سیاسی مانند دریاچه ای است که موجودیت آن در گرو تغذیه شدن توسط رودها و بهره مندی از حوزه های آبریز غنی است .
    کشوری انقلاب کرده که به دنبال گسیختن بندهای وابستگی است به نوزادی شباهت دارد که نافش را قیچی کرده اند و از آن پس باید با دهان غذا بخورد و متناسب با سن و سالی که پیدا می کند به غذای مقوی دسترسی داشته باشد تا این که بتواند به تدریج روی پای خود بایستد و دم از استقلال بزند. بر اساس آنچه نمودارها روایت می کنند ما ظرف 45 سال گذشته در بهره مندی از منابع اعم از منابع ملی و منابع انسانی روند رو به رشدی را شاهد نبوده ایم تا بتوانیم رودخانه های خروشان را به سمت دریاچه ی استقلال سیاسی روانه کنیم و در سایه ی بده بستان های سیاسی و اقتصادی به جایگاهی برسیم که بتوانیم الگوی حکمرانی مورد نظر خود را در معرض تماشای جهانیان بگذاریم . هیچ کس نمی تواند منکر تلاش ها و از خودگذشتگی ها و توفیقات به دست آمده باشد اما فقدان راهبردی اندامواره ای که قادر به هماهنگ سازی تلاش های صورت گرفته در زمینه های آموزشی ، کشاورزی ، فرهنگ ، صنعت و اقتصاد باشد ، برآیند تمامی تلاش ها را کمتر از آن چیزی که انتظارش داشتیم نشان می دهد و اکنون که در مرحله ی بازبینی و چرتکه اندازی هستیم نمی توانیم نیاز خود به رفع چالش های راهبردی را نادیده بگیریم .
     
    شماره روزنامه:8150
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در سه شنبه, 10 مهر 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.