میراثدار امام حسین(ع) چونان او در کربلای لبنان به دست سفاکترین جنایتکار تاریخ به شهادت رسید با این تفاوت که فرصت هیچ جنگ رودرویی به او داده نشد مثل زنان، کودکان و مردان غیرنظامی بیگناهی که شبانگاه با انفجار بمبهای سنگشکن به هنگامه خواب و بیداری زیر صدها تن سنگ و آهن درهم فشرده به شهادت رسیدند.
عجب زمانهای است. زمانه مدعیان حقوق بشر که نه انسان را چونان حیوانات خانگی دوست دارند و حقوقی برای آنها قائلند و نه حرمتی برای گفتههایشان
عصر اتم و الکترونیک و هوش مصنوعی با تمام باد و برقهایش به عصر حجر بازگشته است که آدمی از حقوق خود آگاه نبود.
جنگهای ناجوانمردانه و نانجیبانه هر روز با ترفندها و هوشمندیهای ویژهای رخ مینمایند تا آنجا که به وسائل ارتباطی در دست هم اعتمادی نیست و میتواند به آلت قتاله تبدیل شود. وقتی دشمن غدار الفبای روابط انسانی را هم به بهای پیروزی در جنگ زیر پا میگذارد و حریصانه و متکبرانه تمامی دستاوردهای علمی را برای توجیه هدفهای نامشروع و ضد اخلاقی خود وسیله شکست و قتل و جرح طرف مقابل قرار میدهد.
راستی غلبه بر سرزمین مقدسی که زادگاه یا میدان دینآموزی سه پیامبر اولاالعزم بوده است تا به این حد مرکز جنگ و گریزی میشود که جز کشتار و خشونت بویی از آن به مشام نمیرسد کدام دین میتواند توجیهگر چنین جنایاتی باشد که هدف وسیله را توجیه کند.
شهید بزرگوار حسن نصرالله و لشکر مخلص او که صرفا برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین بپا خاستند و در جنگهای نابرابری مقابل رژیم صهیونیستی مقاومت کرده و میکنند در مصافی که آن را نه جنگ میتوان خواند و نه صلح، سالیانی است با همت و مجاهدت به یک نیروی مدافع بازدارنده تبدیل شدهاند چون کودکان چشمانتظار فلسطینی امیدی به روزنههای روشن حیات فردا بودند.
اینک هر یک از نیروهای حزبالله در لبنان، سوریه، چین، عراق و ایران خود یک حسن نصرالله هست برای زمانهای که دیر نیست بنیان صهیونیست جنایتکار را از روی زمین برچیند.
به قول فردوسی پاکزاد:
«پدر کشتی و تخم کین کاشتی
پدر کشته را کی بود آشتی...»
هر کودک و نوجوان و جوان بازمانده از این جنگ نافرجام یک حسن نصرالله هست برای پاسخی که بتواند بازدارنده جنایت باشد.
اگر کشتار غیر نظامیان فلسطینی در طول هفتادسال گذشته و در جنگ های خونین توانست آرامش را به اسرائیل برساند کشتار غیر نظامیان (زنان، کودکان و مردان پیر ازکار افتاده و خانه نشین) در تهاجمات اخیر هواپیماهای سنگر شکن در غزه، کرانه باختری و لبنان نیز خواهد توانست آرامش و امنیت را به سرزمین اشغالی برساند.
هر چند آمریکا با تمام ناوها و هواپیماها و بمبهای سنگشکن از صهیونیستها پشتیبانی کند و اسرائیل را در دایرهای تنگ به پاسداری نشیند نخواهد توانست امنیت را به این سرزمین که جنگ خونبار سالیان از قداست آن کاسته است را برگرداند زیرا از همان آغاز تشکیل نطفه نامشروع رژیم صهیونیستی جز آنکه در اندیشه کشتن و تجاوز و تخریب فلسطینیان و خانههایشان باشد اندیشهای دیگر در سر ندارد و در آن عذاب پیوسته بوده و من بعد هم خواهد بود.
صهیونیستها دانههای علفهای هرزند که جز با ریشهکنی نابود نخواهند شد. چه آن زمان که پراکنده در کشورهای اروپایی و آسیایی به شیطنت و جنگافروزی مشغول بودند چه زمانی که به این سرزمین رانده شدند تا مگر از شرشان خلاص شوند. زمین و تمامی نسلهای آغازین و آفرینش چه بس شاهد رویدادهای تلخ و فاجعهبار بودهاند از تهاجم کشورگشایان بزرگ و امپراطوریهای رعبآور تا به اینک که تمامی علوم آزمایشگاهی در فکری خلاصه میشود که نتایج آن ساخت و پرتاب بمبهای اتمی، ئیدروژنی و یا سنگشکنهای کذایی است. یعنی چه در سیاست و چه در اقتصاد و چه در تهاجمات فرهنگی و نظامی اندیشهای جز کشتار قابل تصور نیست. گاه کشتار انسانهای بیگناه است و گاه کشتار باور، اخلاق و سنتها و فرهنگهایی که تمدن بشر بر پایه آنها نهاده شده است. لبخند دولتمردان غربی به غروبی میماند که در پس آن شب تاریک و ظلمانی و سرد و سیاه است زیرا جز حرفهای عامه پسند از زبان آنها نشنیدیم و جز اعمال زور و فشار و تزویر و کشتار از عمل آنها ندیدیم. آنچه اخیرا در لبنان و غزه مظلوم اتفاق افتاد حاصل همین باور است که آنچه ما میگوییم و میخواهیم حتی اگر به ظلم نشیند و به کفر منجر شود و به نابودی بکشد، همان باید شود.
عملی که آمریکا و انگلیس و دیگر اقمار آنها برای حیات ننگین خود نشان میدهند. آیا راهی جز اقتدار نظامی و اقتصادی و تقویت باور مسلمانان مانده است اگر خوب فهم کنند که در این عالم وانفسا نمیتوان به هیچ کس جز به ملت باورمند تکیه کرد؟
اگر پاسخی دیگر به ذهن متبادر میشود آن را به محک تجربه درآوریم تا چه پیش آید؟
هرچند لبنان و فلسطین همیشه با نصرالله هست.