انسان از زمانی که احساس کرد بهره مندی مستقیم و بدون تلاشی هدفمند از طبیعت برای پیدا کردن غذا و داشتن سرپناه طبیعی مانند غارها و بالای درختان پاسخگوی تنوع طلبی او و نگاه آرمانی اش به زندگی نیست به تدریج با چاره اندیشی از سایر موجودات زنده فاصله گرفت و به ابزار سازی و کار روی آورد و این رویکرد به موازات پر رنگ شدن رفتارهای اجتماعی او و نیاز به ذخیره سازی غذا برای روزهای سخت و گذران زندگی در سرپناهی که به او در برابر ترس از سایر حیوانات ایمنی ببخشد به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل شد و از آن پس به تقسیم کار روی آورد تا هر کس به فراخور نیازی که دارد تلاش کند و دین خود را به دیگران ادا نماید تا ماندگاری و بهبود وضعیت اجتماع انسانی تضمین شود.
امروزه با پژوهش در تاریخ تحولات اجتماعی و بررسی نقش کار و فعالیت در جوامع گوناگون به این نتیجه می رسیم که انسان در فرایند رسیدن به رشد و توسعه در ابعاد گوناگون ، نیازمند ترویج فرهنگ کار و تلاش هدفمند است و در همین راستا نیاز به تحصیل و حرفه آموزی برای پیدا کردن آمادگی لازم جهت ورود به بازار کار از ضرورت های اولیه زندگی است که به همین منظور گردانندگان کشورها ، زمینه سازی برای ارائه ی آموزش های صحیح و هدفمند را در فهرست وظایف اولیه خود قرار می دهند .
پیوند کار با اخلاق و انسانیت از این جهت حائز اهمیت است که هر انسانی باید فراخور سهمی که از امکانات زندگی دارد و در روزگار کودکی و پیری قادر به برآوردن نیازهای خود نیست باید در دوران توانایی فراخور استعداد و تخصص و دانش خود اهل کار و تلاش باشد تا بار زندگی او بر دوش دیگران قرار نگیرد . این که در برخی از کشورها کودکان را در مدارس به نظافت محیط مدرسه و کار وادار می کنند در واقع اقدامی است که با هدف نهادینه کردن فرهنگ کار در جامعه صورت می گیرد . در آموزه های دینی نیز هر کسی صاحب آن چیزی است که از طریق کار کردن به دست آورده و این قانون نانوشته در واقع راهکاری در جهت انگیزه بخشی به انسان ها برای انجام کار و تلاش بیشتر است .
اگر در جامعه ای رواج برخی رفتارها ( نظیر دلالی ، قاچاق کالا ، احتکار ، دزدی ، کلاهبرداری ، رشوه ، رمالی ، دعانویسی ، جنبل و جادو و فال گیری و ... ) موجب گردد که افرادی بدون انجام کار مفید به ثروت دست پیدا کنند ، چنین جامعه ای به تدریج از فرهنگ کار فاصله می گیرد و چون کسانی که بدون کار و زحمت پولی به دست آورده اند ، در مصرف کردن آن نیز دقت لازم را به عمل نمی آورند و بی محابا خرج می کنند ، تدریجا شاهد رواج گونه ای زندگی اشرافی خواهیم بود که به جوانان برای نحوه ی پول درآوردن نشانی غلط می دهد و نهایتا کار را به جایی می رساند که مردم به دو گروه تقسیم شوند . گروهی که واقعا کار می کنند و دیگران از حاصل تلاش آنها بهره مند می شوند و گروهی که بدون انجام کار مفید نوعی زندگی انگل وار را در پیش می گیرند و به خوشباشی روزگار می گذرانند .
وقتی کم سوادها و کم کارها در جامعه به موقعیت های رشک برانگیز دست پیدا می کنند دیگر هیچ نوجوان و جوانی رغبتی به تحصیل و کسب تجربه برای انجام کار مفید نخواهد داشت و کسانی هم که سواد و تجربه ارزشمندی کسب کرده اند میل به ماندن در چنین جامعه ای ندارند و مهاجرت می کنند تا آینده ی مورد نظر خود را در خارج از کشور جستجو کنند .
اگر بخواهیم بهترین مصداق عدالت ورزی را در یک جامعه به تماشا بنشینیم باید به نحوه واگذاری کارها به افراد توجه کنیم .
رواج فرهنگ کار از بارزترین نشانه های تمدن است. زیرا نشانه های ظاهری تمدن اعم از راه های ارتباطی ، ساختمان های رفیع و رفاه و امکانات فراوان و بهداشت مناسب در واقع نتیجه ی کارهایی است که صورت گرفته است. از این رو جامعه باید به درجه ای از رشد و شکوفایی برسد که بتوان همه چیز را از منظر کار و تلاش و تخصص و تجربه به تماشا نشست و بر مبنای توانایی افراد برای کارآفرینی و یا انجام کار نتیجه بخش به ارزیابی شخصیت آنها پرداخت .
رواج دله دزدی و گسترش فحشاء ، شلوغی کلانتری ها و دادگاه ها و تلاشی خانواده ها و فراوانی مشاغل کاذب و کم کاری نتیجه ی کمرنگ شدن ارزش کار و تلاش و کم ارج شدن مسئولیت پذیری در جامعه است که برای یک کشور خواستار توسعه، آفت محسوب می شود . در یک جامعه ی پویا کارگر و کشاورز که نماد کار و فعالیت زیربنایی هستند باید ارجمند و برخوردار از احترام باشند به طوری که مرگ ناگهانی 52 نفر در یک معدن به منزله وقوع یک زلزله ی عاطفی با واکنش های فراگیر در تمامی سطوح باشد نه این که تحت الشعاع موضوعات دیگر قرار گیرد و به فراموشی سپرده شود. اگر کارگران ارجمند شمرده شوند ، کار فیزیکی حتی برای یک مهندس و متخصص با تجربه نیز افتخار محسوب می شود و آفت میل به پشت میز نشینی و واگذاری انجام کارهای دستی به اتباع بیگانه به جان فرهنگ کار نمی افتد .
وجود کانون هایی برای دفاع از حقوق کارگران ، ایمن سازی محیط کار ، کاستن از دغدغه ی معیشتی و مسکن کارگران ، زمینه سازی برای ارتقای دستمزد کارگران و برنامه ریزی برای آموزش کارگران در جهت ارتقای وضعیت آنها برای کشوری که به دنبال ایستادگی در برابر قدرت های بزرگ اقتصادی است از نان شب هم واجب تر است . در چنین جامعه ای عرقی که به خاطر کار بر چهره فعالان در عرصه تولید می نشیند باید با اهمیت تر از اثر سجده بر پیشانی باشد . اگر به جایی برسیم که بهترین تفریح برای ما کار کردن باشد و خستگی را در سایه ی کار از تن به در کنیم ، روزی خواهد آمد که بتوانیم با افتخار استقلال اقتصادی خود را جشن بگیریم. به امید آن روز