مذاکره بین دولتها در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی امری عادی و عرف بینالمللی است. اما مذاکره بین دو دولت متخاصم بستگی دارد به منافعی که از این مذاکرات مورد هدف طرفین است.
تاریخ اسلام بر این موضوع گواه است که بین ظالم و مظلوم، مسلمان و کافر و موحد و مشرک در سطح رهبران مذاکراتی صورت گرفته که بعضا به صلح منجر شده است. در سال ششم هجری صلح معروف حدیبیه بین حضرت محمد(ص) و بتپرستان با مذاکره به انجام رسید و آن صلح موجبات فتح مکه را فراهم کرد.
بعد از امامت امام علی(ع) و عزل معاویه به علت رفتار غیرمسلمانی معاویه، جنگهایی بین دو طرف در گرفت از جمله جنگ صفین که نهایتا به حکمیت خاتمه یافت هرچند عمر و عاص توانست نماینده امام علی(ع) یعنی ابو موسی اشعری را فریب دهد و حکمیت را به نفع معاویه رقم زند اما با مذاکره و توافق، آن حکمیت انجام شد هرچند امام علی(ع) اصالتا با هر نوع سازش با معاویه مخالفت میورزید.
در سال 41 هجری امام حسن(ع) با معاویه صلح کرد که آن صلح حاصل مذاکراتی چند بود.
پس نقش مذاکره نه خلاف اسلام است و نه خلاف منافع ملی. اگر هر مسلمانی مأمور به تکلیف است و منتظر نتیجه نیست شرایط ایجاب میکند که مذاکراتی بین دوست و دشمن انجام شود شاید دشمنیها به دوستی تبدیل شود.
متأسفانه دو گروه همیشه سد راه مذاکره هستند. یکم کسانی که منافعشان در جنگ و ستیز و تحریم و دشمنی است. خواه در لباس انقلابی و کلام انقلابی باشند. خواه موذیانه نقش ستون پنجم را بازی کنند و خواه مخالفانی باشند که اصالتا جمهوری اسلامی را قبول ندارند و به امید این نشستهاند که تحریمها و دشمنیها، نظام را از پای درآورد و راه برای جولان و ترکتازیهای آنان فراهم شود. شبکههای تلویزیونی دشمنان و کاربران مخالف در فضاهای مجازی به گونهای عمل میکنند که مردم ما تحت تأثیر القائات آنان هر نوع مذاکره با آمریکا را ضعف دولت و جمهوری اسلامی تلقی کنند و فریاد مرگ بر آمریکای آنان پرصداتر شود.
یکی از مخالفان مذاکره با آمریکا اسرائیل است که آن را به نفع خود نمیداند زیرا قدرت نظامی و اقتصادی ایران را در صلح برنمیتابد. همسایگان ما هم که از برکت انقلاب اسلامی با تحریمهای ایران بار خود را بستهاند چندان موافق رفع دشمنیها نیستند زیرا منافع آنها در گرو فرار سرمایه از ایران و سرمایهگذاری در خارج است.
واسطههای خرید خارجی و شرکتهایی که از ارز ترجیحی استفاده میکنند نیز با صلح ایران و آمریکا دکانشان تخته میشود. ناگفته پیداست که تحریمها در طول 40 سال گذشته داد و ستدهای بانکی بین کشورها را در ایران تضعیف یا ناممکن کرده است و این علاوه بر ضربه بزرگ اقتصادی، کاهش شدید سفر توریستها را به ایران در پی داشته است.
اگر دینداری و حفظ ارزشها وباورها با آرامش و رفاه نسبی بیشتر امکانپذیر و فراگیر است همان بهتر که در صلح زندگی کنیم تا شرایط نه جنگ و نه صلح مانند استخوان در گلو، پیشرفت و توسعه اقتصادی را تضعیف نکند.
اینکه گفته میشود آمریکا در مذاکره از موضع قدرت برخورد خواهد بود و ما را در موضع ضعیف خواهد دید درست نیست زیرا آمریکا 45 سال تلاش کرد تا جمهوری اسلامی را ساقط کند و انقلاب اسلامی ایران را از بنیان بر کند اما موفق نشد چون مردم ما و رهبران ما مانند مصر عمل نکردند تا انقلابشان را ارتش آمریکائی در نطفه خفه کند.
دو دیگر آنکه امروز ایران اسلامی در منطقه خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری در موضع قدرت سیاسی و نظامی است و از این واقعیت، هم اتحادیه اروپا آگاه هست و هم آمریکائیها، کافی است به عملکرد حزبالله در لبنان دقت شود که بر سر آمریکا و اسرائیل چه آورده است؟
کافی است اظهارات اخیر آمریکاییها که از قدرت نظامی یمن متعجب شدهاند را باور کنیم.
کافی است تا دستاوردهای علمی، پژوهشی و تجربی ایران را در فرآوری انرژی هستهای، دانش نانو، دانش پزشکی و سایر موقعیتهای علمی و صنعتی، آن هم در شرایط تحریم مرور کنیم و مهمتر از همه پشتوانه مردمی ایران که در مقاطع حساس و به ویژه در جنگ تحمیلی 8 ساله نشان داد تا چه میزان مردم ما استقامت و پایداری میکنند را یادآور شویم.
پس ما در موضع ضعف، مذاکره نمیکنیم. اقتصاد قوی، همه قدرتها را ضامن نیست. کشورهای امارات، قطر، عربستان، کویت و بحرین اقتصاد قویتر از ما دارند اما هیچ یک از آنها به تنهایی قادر به حفظ امنیت و ثبات کشورشان نیستند و آمریکا میتواند از آنها به هر بهانه ای باجخواهی کند.
دیپلماسی حاکم بر روابط بینالمللی بدون مذاکره و گفتگو و با واسطه نتایج مثبتی به بار نمیآورد.
دولتهای واسطه به هر میزان صاحب صلاحیت و مورد اعتماد باشند در برابر فشارهای طرف مقابل صاحب اختیار نیستند. گفتگو کم هزینه ترین ابزار آیین دیپلماسی هست. دیدگاههای شخصی در بسیاری از مواقع با مصالح ملی در تضاد است. کشور باید با عزت، حکمت، مصلحت و فهم سیاسی اداره شود. به فرمایش امام علی(ع) تاریخ روایتگر آزمون و خطاها و آئینه آیندگان است. به قول حافظ:
«تا چه بازی رخ نماید بیدقی1 خواهیم راند
عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نیست»
1-توضیح: بیدق پیاده شطرنج