نژاد پرستی از جمله مفاهیم و رویکردهای نفرت انگیز خصوصا در قرن بیست و یکم است که به ابزاری برای سلطه تبدیل شده است. برخی از انسان های خود خواه مدعی برتری فردی و قومی خود نسبت به دیگران هستند. اینگونه برتری جویی ها می تواند سر درآبشخور تفاوت های نژادی ، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. زیرا ابراز برتری می تواند به عنوان ابزار سلطه بر دیگران مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل برخی بی میل نیستند که با سوء استفاده از تقسیم بندی ها و تفاوت های نژادی ، فرهنگی و حتی اقتصادی ، جای پایی برای برتری خود نسبت به سایرین پیدا کنند و آن را به ابزار تفوق و تسلط و کنترل تبدیل نمایند .
ادعای برتری نسبت به دیگران با توسل به حسب و نسب نیز در آموزه های دینی مردود است زیرا اگر چه نمی توان آثار تربیت و رفتار والدین را بر فرزندان منکر شد ولی چون این مسئله شمولیت ندارد بنابراین هیچ کس نمی تواند فضل و دانش و صلاحیت برای تصدی امور را از پدر و مادر به ارث ببرد . زمانی که حضرت ابراهیم (ع) از خداوند تقاضا می کند که پیشوایی را در فرزندانش تداوم بخشد ، خداوند صراحتا می فرماید : " عهد من به ستمکاران نمی رسد ". از این رو حتی نسبت داشتن با پیامبر ، چه سببی باشد و چه نسبی شرط برتری بر دیگران نیست . نمونه ی بارز آن پسر حضرت نوح (ع) است که از لحاظ اعتقادی هیچ شباهتی به پدر خود نداشت . حضرت علی (ع) هم می فرمایند : از تو می پرسند عملت چیست و نمی گویند پدرت کیست .
شهید مطهری در کتاب " احیای تفکر اسلامی " نقل می کند که پیامبر به حضرت فاطمه زهرا (س) که او را در جایی پاره تن خود توصیف کرده می فرماید : " یا فاطمه اعملی بنفسک . انی لااغنی عنک شیئا یعنی ای فاطمه خودت برای خودت عمل کن . من به درد تو نمی خورم . یعنی از انتسابت با من در فردای قیامت کاری ساخته نیست . "
بر این اساس نه نژاد ، نه قومیت ، نه جغرافیا و نه حسب و نسب نمی تواند ابزار برتری جویی بر دیگران باشد و زمینه ای برای واگذاری اختیاراتی باشد که در گرو داشتن دانش و فضیلت است .
خویشاوندی معنوی با پیامبر(ص) که احترام و تقدس می آورد به نسب برنمی گردد بلکه به رفتار بستگی دارد . "روزبه" ایرانی یا همان "سلمان" نه تنها هیچگونه نسبت خویشاوندی با پیامبر نداشت بلکه عرب هم نبود ولی پیامبر در باره ی او فرموده اند : " سلمان منا اهل البیت " یعنی سلمان از ما اهل بیت است . سلمان می تواند ادعای سیادت کند چون شخصیت و رفتاری از جنس شخصیت و رفتار پیامبر دارد ولی کسانی که علی رغم داشتن سند خویشاوندی با پیامبر(ص) ، رفتارشان نسبتی با تعلیمات پیامبر ندارد بیگانه با ایشان تلقی می شوند.
مولوی در مثنوی شریف خود خطاب به چنین افرادی می گوید:
شیر را بچه همی ماند بدو
تو به پیغمبر چه میمانی بگو
بر اساس شواهد گوناگون تمامی کسانی که در طول تاریخ به دنبال القای برتری نژادی بوده اند اهداف اقتصادی و سیاسی داشته اند صهیونیست ها که با ادعای برتری نژادی با وجود جمعیت محدود به دنبال تحقق سلطه برسرزمینی واقع شده بین نیل تا فرات هستند آیا جز این است که می خواهند ثروتمندترین سرزمین ها که در بهترین موقعیت ژئوپولیتیک قرار دارد را در اختیار داشته باشند ؟
توصیف قوم یهود در کتب آسمانی به عنوان قوم برگزیده نیز منوط به پای بندی آنها به عهدی بود که حضرت ابراهیم با خداوند بسته بود در صورتی که یهودیان بارها عهد خود با خداوند را زیر پا گذاشتند.
شما وقتی کتب مربوط به تاریخ تحولات علمی را ورق می زنید رد پای هندی ها ، ایرانی ها ، مصری ها ، چینی ها ، و ساکنان آسیای غربی را در تطور علم می بینید در صورتی که غربی ها با هدف القاِی برتری خود نسبت به شرقی ها اغلب یافته های علمی را بدون اشاره به نقش شرقی ها در تکامل آنها به نام خود ثبت کرده اند تا تداعی کننده ی برتری غرب بر شرق باشد . برده داری که ثمره نژادپرستی است عصای دست استعمار ظرف چند قرن گذشته بوده است . غلامحسین ابراهیمی دینانی معتقد است: "عرب ها و غربی ها دشمن گذشته ی پر افتخار ایران هستند " بی دلیل نیست که عده ای تاریخ ایرانیان را مثله کرده و با منها کردن قله های آن ، پیشینه ی تمدنی مردم این سرزمین را از چند هزارسال به هزار و چندصد سال می رسانند.
یونانی ها تمامی ملت ها و اقوام غیر یونانی را بربر یعنی وحشی توصیف می کردند و اکثریت عرب ها نیز پس از دستیابی به فتوحاتی که ریشه در تضعیف ایران و روم در اثر جنگ های متناوب داشت ، دچار غرور کاذبی شدند و ایرانیان را عجم و گنگ توصیف کردند که نباید حقوقی برابر با اعراب داشته باشند . مشابه همان رفتاری که صهیونیست ها با یهودیان اتیوپیایی تیره پوست دارند و آنها را شهروند درجه دوم توصیف می کنند !
گاهی ادعای برتری نژادی پاسخی به ادعای مشابه طرف مقابل است . کما این که ایرانیان در واکنش به برخورد تحقیرآمیز اعراب ، در چندین نوبت اعراب را تحقیر کردند که براندازی بنی امیه توسط ابومسلم و براندازی عباسیان توسط مغول و به تحریک و یا سکوت ایرانیان دو نمونه ی بارز از انتقام تاریخی ایرانیان است . ناگفته پیداست که هر ملتی برای خود گذشته ای دارد که می تواند به آن افتخار کند اما اثبات توانایی های یک ملت الزاما در گرو نفی توانایی سایر ملت ها نیست .
در نهایت همان گونه که تخم مرغ دزد شتردزد می شود هر گونه برتری طلبی فردی که متکی به دانش و فضیلت نباشد می تواند منجر به برتری طلبی قومی و نژادی شود که برای جوامع انسانی خطرناک است و باید از آن پرهیز کرد و در این میان تفاوتی بین زنده پرستی و مرده پرستی برای تفاخر وجود ندارد. نژاد پرستی گونه ای دلبستگی به سراب توهم است که موجب رفع تشنگی نمی شود.