سرمقاله 1 آذر 1403 اسماعیل عسلی آشتی سیاست خارجی با توسعه ی اقتصادی
کمتر کشور توسعه یافته یا در حال توسعه ای پیدا می شود که ارتباط تنگاتنگی بین سیاست خارجی و رشد اقتصادی اش وجود نداشته باشد . چنین رویکرد جاافتاده ای ساز و کار چندان پیچیده ای هم ندارد زیرا وقتی ما با یک کشور روابط حسنه ای داشته باشیم در سایه ی چنین رابطه ای به بده و بستان های اقتصادی روی می آوریم و طرفین به صورت خودکار در راستای حفظ این وضعیت و حراست از منافع خود تلاش می کنند و رابطه ی اقتصادی منجر به ایجاد امنیت هم می شود. دشواری مواجهه با برخی کشورهای توسعه یافته این است که آنها قادرند با اتخاذ رویکردهای چند گانه این ظرفیت را برای خود ایجاد کنند که هم از دوستان و هم از دشمنان خود در جهت تقویت بنیه ی اقتصادی کشورشان بهره گیری نمایند . برای نمونه ما در جریان جنگ هشت ساله ناگزیر بودیم بخشی از نیاز خود به اسلحه را با خرید سلاح های تولیدی دشمنانمان آن هم به چند برابر قیمت تامین کنیم آن هم در شرایطی که به دنبال استقلال بودیم !
برخی از همسایگان ایران ظرف چند دهه ی گذشته خوی و. خصلت کفتار را پیدا کرده اند که با سوء استفاده از شرایط بحرانی کشور ما در حال پر کردن خلاء های اقتصادی خود هستند که نمونه ی بارزش ترکیه است . هر چند کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز تاکنون از کنار فرصت هایی که ایران در اختیار آنها گذاشته نهایت استفاده را کرده و خطوط هوایی خود را فعال نموده و به صنعت گردشگری خود بدون این که جاذبه ای تاریخی داشته باشند رونق بخشیده اند و ما به چیزهایی دلخوش هستیم که تاکنون دستاوردی برای ما نداشته است .
کافی است به میزان سرمایه های جابجا شده از ایران به این گونه کشورها ظرف چند دهه ی اخیر توجه کنیم . از فروش آپارتمان به ایرانیان گرفته تا ایجاد زمینه های قانونی برای تاسیس شرکت هایی که با هدف دور زدن تحریم ها در این گونه کشورها صورت گرفته و بخش زیادی از سرمایه های ملی ما را بلعیده است .
کانادا کشوری است که تشنه ی سرمایه گذاری از سوی شهروندان کشورهای دیگر است . سهم این کشور از سرمایه های ایرانی اعم از نیروی انسانی و پول قابل توجه است به طوری که ایرانیان بین سال های 1400 تا نیمه های سال 1401 حدود 70 میلیارد دلار از سرمایه های خود را به این کشور انتقال داده اند که با توجه به انگیزه ای که پشت این مهاجرت ها و انتقال سرمایه ها بوده احتمال بازگشت آنها بسیار پایین است .
چین از سال 1970 به این طرف با پشت کردن به سیاست انزواگرایی که ریشه در نبردی ایدئولوژیک و بی حاصل داشت تلاش کرد در سایه ی تقویت روابط خارجی خود با سایر کشورها خونی تازه در پیکر اقتصاد بی رمق خود به جریان اندازد زیرا نمی توانست با ادامه رویه ی غلط قبلی پاسخگوی جمعیتی باشد که نیازمند انواع امکانات بود .
کشورهایی نظیر ایران که اقتصاد شکننده ای دارند باید به سمت دستیابی به قدرت نرم خیز بردارند . قدرت نرم آمیزه ای از دیپلماسی فعال ، تولید علم و تکنولوژی ، عرض اندام در عرصه ی فرهنگ و ارزش ها و فعال سازی بخش گردشگری است زیرا تنها دلخوش بودن به قدرت سخت که به جنگ افزارها متکی است برای جان دادن به اقتصاد بی رمق کافی نیست و هزینه های فراوانی بر کشور تحمیل می کند و بر عکس تصورات غلط قدرت بازدارندگی اش از قدرت نرم هم کمتر است .
ایران در ردیف کشورهایی است که بیشترین همسایه آبی و خاکی را دارد در عین حال سهم مبادلات تجاری ما با کشورهای همسایه کمتر از کشورهایی است که با این کشورها همسایه نیستند و این مسئله نشان می دهد که ما نتوانسته ایم پیوندی معنادار بین سیاست خارجی و اقتصاد برقرار کنیم .
برخی از محصولات منحصر به فرد ایران نظیر قالی ، زعفران ، خاویار ، انجیر ، انار و پسته ظرف سالهای اخیر به دلیل مناسبات آسیب دیده ی خارجی به صورت غیر مستقیم و با ارزش افزوده ناچیز و یا به نام کشورهای دیگر صادر می شود که جای تامل فراوان دارد.
در حالی که سفارتخانه ها باید مهمترین نقش را در بازاریابی و رایزنی برای فعال کردن شرکت های داخلی و باز کردن پای آنها به کشور میزبان داشته باشند متاسفانه تاکنون شاهد تحرکات معناداری در این رابطه نبوده ایم و بیشتر وقت سفرا صرف اموری دیگر شده است هر چند به تازگی شاهد راه اندازی کارگروه هایی برای مطالعات اقتصادی در سفارتخانه ها هستیم ولی نتیجه بخشی چنین رویکرد عاقلانه ای در گرو تخصص بالای اعضای چنین کارگروه هایی است و این در حالی است که برخی از سفرا حتی قادر به مکالمه با زبان کشور میزبان هم نیستند !
واقعیت این است که از ابتدای پیروزی انقلاب تلقی خاص و متفاوتی از نحوه صدور انقلاب وجود داشت که بیشتر حول محور ایدئولوژی و چانه زنی های سیاسی می چرخید این در حالی است که انتقال فرهنگ و به نمایش گذاشتن هژمونی و هیبت یک کشورو نهایتا صدور انقلاب از طریق اقتصاد و صادرات میسر است و این امر تا جایی حائز اهمیت است که برخی کشورها حتی زبان و فرهنگ خود را همراه با تکنولوژی و کالاهای پر مصرف به سایر کشورها صادر کرده اند . با نگاهی گذرا به سابقه و تخصص اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و نقش کمرنگ این کمیسیون درتصمیمات خطیر و بزنگاه های سرنوشت ساز درمی یابیم لوکوموتیوی که باید قطار توسعه را در سایه ی سیاست خارجی به حرکت درآورد نیازمند نوسازی و تعویض قطعات فرسوده و ناکارآمد است. این روزها اهمیت گره خوردگی سیاست خارجی با اقتصاد کشورها بر صاحب نظران حوزه سیاست و اقتصاد پوشیده نیست به همین دلیل جای شگفتی است که ما وقتی با مشکلات لاینحل اقتصادی نظیر تورم ، نقدینگی، گرانی ، ناترازی در بودجه و ... مواجه می شویم بدون توجه به تاثیر سیاست خارجی بر این گونه مسائل فورا به سراغ بانک مرکزی و تیم اقتصادی دولت و تزریق دلار و طرح مسائلی از قبیل چند نرخی بودن یا تک نرخی بودن ارز می رویم در حالی که مشکل اصلی جای دیگری است . از این رو با توجه به این که آقای پزشکیان در بازه ی زمانی تبلیغات انتخاباتی خود روی همین مسئله دست گذاشتند انتظار می رود که با درک ضرورت حل مشکلات زیربنایی ، شاهد بازنگری هایی در راستای آشتی دادن سیاست خارجی با توسعه اقتصادی باشیم .