در اصل 152 تا 155 قانون اساسی جمهوری اسلامی به سیاست خارجی پرداخته شده است. در این فصول، نخست نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه، تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه همسایگان و عدم تعهد در برابر قدرت-های سلطه گر و روابط صلح آمیز متقابل با دول محارب ذکر شده است.
در اصل 153 آمده است: هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است.
اصل 154 حاکی از این است که: جمهوری اسلامی سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می شناسد و در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر، از مبارزه حق طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.
و نهایتا در اصل 155 ذکر شده که: دولت جمهوری اسلامی می تواند به کسانی که پناهندگی سیاسی بخواهند، پناه دهد مگر اینکه بر طبق قوانین ایران، خائن و تبهکار شناخته شوند.
و اما بعد؛
در سردر ورودی وزارت خارجه ایران نوشته شده است «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» مفهوم این شعار که برگرفته از قرآن کریم است بیشتر جنبه ایدئولوژیک دارد به این معنی که سیاست خارجی ایران وابسته یا تابع شرق و غرب نیست. سیاستی مستقل بر مبنای حفظ منافع ملی و استقلال است.
با این وصف روابط دیپلماتیک با کشورهای مختلف به ویژه اروپا و آمریکا از حساسیت و ظرافتی خاص برخوردار است زیرا نگاه آمریکا و اروپا، نگاهی از سر قدرت به ضعف و یا به تعبیر قرآن نگاه مستکبرانه به مستضعفین است مگر آنکه قدرت نظامی و اقتصادی ایران به گونه ای مورد پذیرش قرار گیرد که بپذیرند ایران هم کشور پیشرفته و مقتدری است و نمی توان با آن مستکبرانه و طلبکارانه برخورد کرد. اتفاقی که در طول دو دهه گذشته افتاده است و آمریکا و هم اروپا به قدرت نفوذی ایران در منطقه پی برده و اقرار کرده اند.
آنچه مهم است اینکه هیچ کشوری حتی کشورهای همسایه ما قدرت ایران را برنمی-تابند و از آن استقبال نمی کنند. در گذشته های دور هم چنین روندی در سیاست های خارجی بین کشورها بوده است و بدون شک جنگ های خونین و تجاوزات مهاجمان خارجی هم به همین دلیل بوده است که قدرتی بالاتر و یا همسو با قدرت خود را مگر به مصلحت یا به زور پذیرا نبوده اند.
با این وصف رئیس جمهور جدید که در مبارزات انتخاباتی اش قول هایی مبنی بر مذاکره و گفتگو و ایجاد روابط حسنه با کشورهای دنیا داده است با چه روش هایی و یا با چه داد و ستدهای سیاسی و اقتصادی قصد دارد وعده های داده شده را عملی نماید که مغایرتی با اصول قانون اساسی درباب سیاست خارجی نداشته باشد؟
مسلماً کار آسانی نیست اما شدنی است. مشروط بر آنکه بین سیاستمداران و نهادها و جناح های انقلابی در این خصوص وحدت رویه و هدفمندی مشترکی ایجاد شود. از آنجا که رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکم عمود خیمه قدرتی است که همه به آن تکیه دارند. امید می رود با هدایت ایشان بتوان در سیاست خارجی روش نوین دیپلماتیکی به کار گرفت که بتواند ضمن حفظ منافع ملی، تحریم را حذف یا خنثی نماید و رونقی در باب اقتصاد و معیشت مردم ایجاد کند.
طبیعی است که سیاست درهای باز با اصول قانون اساسی مغایرت دارد و ساختار فکری و عقیدتی در جمهوری اسلامی ظرف 45 سال گذشته، شالوده فضایی را محکم کرده است که هرگونه تغییر، تبعات خاص خود را دارد و هوشمندی و ظرافت امتحان شده ای را می-طلبد. صرف مذاکره مهم نیست زیرا براساس آیه شریفه «فبشر عبادی الذین یستعمون القول فیتبعون احسنه...» [بشارت دهید بندگانی را که سخن ها را می شنوند و بهترین آن را می پذیرند.]
اصالتا فرهنگ و سنت اسلامی بر قول و گفتگو و موعظه حسنه بنا شده است. خداوند در قرآن با شیطان هم گفتگو کرده است و وقتی عصیان کرده او را از خود رانده است امام حسین (ع) در عاشورا خطاب به اسراء و سربازان مهاجم دشمن، گفتگو کرد و حجت را تمام نمود.
سراسر قرآن حکایت از گفت و شنود است. گفتگو و مذاکره اصالتا خیر است. مگر آنکه نتایج حاصله از آن کفار یا غیر مسلمانان را بر مسلمانان چیره و مسلط کند. پس گفتگو به زعم بعضی از مخالفان، نشانه ضعف نیست. بلکه می تواند نشانه ای از قوت و قدرت باشد. زیرا به هر میزان طرف گفتگو دارای قدرت باشد، گفتگوی طرف دیگر هم نشانه ای از قدرت است که اگر جز این بود گفتگویی صورت نمی گرفت و شمشیر کارساز می شد. اما هوشمندی، تسلط زبانی، فهم سیاسی و شناسایی نیت طرف مقابل راه نتیجه گیری مثبت از گفتگو را هموار می کند. رئیس جمهور جدید اگر می خواهد در این باب ورود کند می باید خود و طرف مقابل را در دو کفه ترازو قرار دهد و پارسنگ ها را دم دست داشته باشد تا بتواند تعادل میزان گفتگو را تنظیم نماید.
دیوارهای بی اعتمادی می توانند فرو ریزند در صورتی که عده ای غیرمسئول آتش اجاق چالش ها را مدام روشن نکنند. وقتی کسی را دشمن می دانیم و اصالتا مستکبر با دشمنی نمی توان به پای گفتگو نشست و اعتماد ایجاد نمود. اگر بناست تغییری ایجاد شود و روابطی برقرار گردد که به نفع منافع ملی باشد می باید برای ورود به آن راه هایی هرچند باریک هموار گردند.
حضرت علی(ع) علیرغم آنکه معاویه را عهدشکن، خبیث و ناجوانمرد می دانست با واسطه یا مستقیم با وی به گفتگو می نشست تا بلکه بتواند او را از خر شیطان پیاد کند.
امام حسن(ع) به مصلحت با معاویه صلح کرد. همانقدر که جنگ امام حسین(ع) با یزید بن معاویه در تاریخ اسلام مؤثر بوده و بازتاب های مثبتی داشته است صلح امام حسن(ع) هم در بازه ای از تاریخ مهم و مورد توجه تاریخ نویسان است.
هیچ یک از کشورهای همسایه که از انقلاب اسلامی ایران منافع بسیاری برده اند، صلح و دوستی ایران با کشورهای اروپایی را به نفع خود نمی دانند و بعید نیست کارشکنی کنند.
ما باید هوشیار باشیم و تمام داشته های خود را در یک سبد نریزیم، هنر دیپلماسی یک شبه تجربه نمی شود. به قول سنایی:
«سالها باید که تا یکی کودکی از روی طبع
عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
قرن ها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لؤلؤیی گردد بدخشان یا عمیق در یمن...»
والسلام