وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    تا کی؟ تا چند؟  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 17 تیر 1404 75 0
    سرمقاله 16 تیر 1404 محمد عسلی              تا کی؟ تا چند؟
    به درختان نگاه کن، به برگ ها که از پس هم سبز و زرد می شوند و به بهاران که می آیند و می روند.
    به چهارفصل که دگرگونی را پی می گیرند و به خودمان که از نوزادی تا سالمندی در حال تغییریم.
    و به جنگ که بی آن ، صلح بی معنی می شود و همه چیز از حرکت باز می ایستد. جنگی که سرنوشت محتوم هستی را رقم می زند.
    از آغاز خلقت تا به اینک تضادی پنهان و آشکار و درهم تنیده حرکت آفرین بوده و هست و جنگی در سطح و عمق پایدار.
    گریزی از جنگ نیست وقتی در تن و جسم جاندار و بی جان ما حرکت پیوسته سیر تکاملی خود را پی می گیرد.
    هر جنگی که از سنگ پرانی تا بمب افکنی روی داده حاصل حرکتی است که به جا یا نابجا از ما سر زده است. روح ناآرامی که خشونت را چاشنی خواهش های تمام نشدنی می کند و زیاده خواهی را سبب است اگر وسیله ای چنین به حساب آید که خواهد توانست یکی را حذف کند و دیگری را جایگزین نماید.
    دروغ، فریب، غفلت و جهل در طول زمان از سادگی به پیچیدگی ارتقاء یافته اند. پرنده را بنگر که چون به زمین می نشیند برای برچیدن دانه ای، مدام اطراف را می نگرد که مبادا صیادی در کمین او را برباید. زندگی در چنین سیاره ای که زمینش می خوانیم چندان هم ساده نیست. هوشیار می طلبد و عقل و دانشی که به قول خواجه عبدالله انصاری «اگر تو را از تو نستاند جهل از آن بهتر است» به هر میزان که دانش ما و فنآوری های نوین ارتقاء یابند و زندگی را رونقی نوین بخشند به همان میزان دقت و توجه و تمرکز می طلبند. هیچ گاه و در هیچ زمانی حتی اگر قوی ترین کشور دنیا باشیم خاطرمان جمع نباشد که خطری ما را تهدید نمی کند.
    از همان زمان که در این سرزمین قدم گذاشتیم و در کنار رودهای زندگی ساز آن تولید مثل کردیم و از آفتاب تابان آن گرمی یافتیم در مخاطره بوده ایم تا به اینک که زمان و زمانه و مکان آباد و ویرانه در تغییر و تحول بوده اند و خاک خاصیتی دیگر یافته چنانکه بوی نفت دزدان دریایی را به سرزمین ما گسیل داشته است پیوسته در جنگ بوده ایم. جنگ هر چند هراس آور است و پیام آور نابودی و کشتار اما از پس هر جنگی رویشی دوباره و زایشی به تکرار حاصل است که نتوان از آن گریز و چاره ای یافت الا به عقلانیت و دانشی که ما را در قلعه ای دست نیافتنی حفظ نماید چنانکه پیشینیان ما برای نگهداشت خود چنان کردند که اگر آن زمان زور و پهلوانی ضامن امنیت و نگهداشت میهن می بود اینک اندیشه متعالی باید و دانشی و صداقتی در کار که اگر تعهدش نخوانیم در کنار تخصص چه بنامیم؟
    آنکس که در گذشته های دور فهم کرد و گفت: «برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی/ که در نظام طبیعت ضعیف پامال است...» دیده بود که چگونه شیر، غزال گریزپای را از پای درمی آورد و عقاب بلندپرواز بچه شیر را می رباید و ارتش و لشکر قوی و با تجهیزات پیشرفته نظامی سرزمین ها را فتح می کند.
    و اینک که بشر پرادعا بدان مقام رسیده که سازمانی بنام را پذیرا شود که نظارتی بر ترکتازی های ابرقدرت ها داشته باشد می بیند که آن سازمان که همه کشورها در آن عضوند در برابر قدرت ابرقدرت ها سر تسلیم دارد و جز نامی و نشانی از آن باقی نیست هرچند وسیله ای است که گرچه ساختمانش عریض و طول می نماید و نام ملل بر خود نهاده است اما در واقع جز به پرچم 5 کشور بادی نمی وزد پس از آن فریب و دروغ نفعی به ما نمی رسد جز آنکه ما را قدرتی باشد با دو بال پرواز، قدرت همه با هم و بال دیگر دانش و تکنولوژی که اگر جوهره آن توکل به خدا باشد نیروهای اهریمنی را می راند و دل ها را قوت می بخشد چنانکه بارها آن را تجربه کرده ایم.
    تاریخ کشور خود را ورق بزنیم و با تأمل در روایات آن طی قرن ها بیاندیشیم. آیا دمی از خطرات بیگانگان در امان بوده ایم؟ آیا امپراطوری های بزرگی چون هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان که اینک جز آثار سنگ نبشته هایی از آنان باقی نمانده توانستند بمانند و قدرت خود را حفظ کنند؟ تاریخ درسی به ما داده که متأسفانه بی توجه از کنار آن می گذریم. قدرت اسلحه به هر میزان که پیشرفته باشد ماندگار نیست. اما قدرت فرهنگ و تمدن خواه تجسمی باشد یا کلامی و تصویری، ماندگارند. فرهنگ ما را حفظ می کند. زبان مشترک، دین مشترک، پرچم مشترک، مرز مشترک و هنر مانا ما را حفظ می کند.
    اینکه چگونه با جهان تعامل داشته باشیم و بر کوس دشمنی با دیگر ملت ها ننوازیم. اینکه تدبیر و تعقل را جایگزین احساسات کنیم. اینکه نان خود را در سفره دیگران نگذاریم و به هیچ وعده بیگانه ای دل نبندیم. خودمان را بشناسیم و بشناسانیم. همان که هستیم.
    ما 12 روز جنگ تحمیلی را در روزگار فعلی تجربه کردیم. ضعف و سستی ها و قدرت و توان خود را آزمودیم. فقط موشک ها نبودند که دشمن را به هراس افکندند. روح بالنده اتحاد ما بود که به میدان آمد و دست رد بر سینه پرکینه دشمنان زد. از این قدرت غافل نشویم. قطراتی که سیل شدند و بر دشمن شوریدند و او را ناکام کردند. قوتی که رسانه های دشمنان قسم خورده را به اقرار آورد.
    مردم دنیا بر ما آفرین گفتند و تحسین کردند هرچند ما هواپیماهای دورپرواز رادارگریز نداشتیم اما باور دشمن ستیز داشتیم. این باور را تا کی و تا چند می توان حفظ کرد؟
    به این سئوال پاسخ دهیم که سرنوشت ما به آن گره خورده است.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8365
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 17 تیر 1404

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3