وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    قدرشناسی به روش ایرانیان  

    توسط محمد عسلی/ مدیرمسئول روزنامه عصرمردم 04 خرداد 1403 182 0
      سرمقاله 5 خرداد 1403 محمد عسلی                  قدرشناسی به روش ایرانیان
    کم نیاوردند، زیاد هم آمدند چنانکه در خیابانها جای سوزن انداز نبود. بسیاری از کسان که گفتند رأی نداده بودند هم آمدند و حلال بودی طلبیدند.
    در فضای مجازی عده  ای متلک پرانی کردند هر چند بسیاری گریستند. اما در فضای حقیقی شکوه حضور حیرت  آور بود به ویژه برای شبکه  های معروف و پربازدید خبری و خبرگزاری  های خارجی که مراسم وداع شهید جمهور را مستقیما پخش و گزارش کردند. آسمان و زمین می  گریستند و مردم بی  خیال باد و باران بودند، همه ایران در ماتم و غم گریستند. گویی عاشورایی بود.
    مگر رئیسی چه کرد؟ چه گفت؟ کی بود؟ چه تفاوتی با دیگران داشت؟ از کدام دانشگاه فارغ  التحصیل شده بود؟ در چه رشته  ای درس خوانده بود؟ چه میزان رأی داشت؟ نه توانست ارزش ریال را بالا ببرد و نه توانست تحریم  ها را بردارد و نه با آمریکا عقد اخوت بست و نه تورم را در اندازه  ای که انتظار می  رفت و قول داده بود مهار کرد. پیوسته هم در مظان اتهامات مخالفان بود و مخالفان نظام و دشمنان داخلی و خارجی برایش خط و نشان می  کشیدند. هر روز هم جمعی از کارگران و بازنشستگان در خیابانها اعتراض می کردند که حقوق و دستمزدمان کم است و کفاف هزینه  هایمان را نمی  دهد.
    پس چرا مردم در سوگ از دست دادن او به سر و سینه زدند و زار گریستند؟ برای حل این معما کافی است به نیت خیرخواهانه و عمل و تلاش او توجه کنیم؛ به مردمداری و تواضع، سر زدن به فقرای روستاها، به دلجویی  ها، به بسیاری از وعده  هایی که عملی شد و کارخانجات تعطیل شده  ای که بازگشایی می  شدند. به کارگران بیکار شده  ای که سر کار رفتند. به پروژه  های نیمه تمامی که به اتمام رسیدند به شجاعتی که بی  مهابا برای پاسخگویی به دشمن غدار صهیونیستی که جهان را به حیرت و تحسین واداشت و سرنوشت مردم فلسطین را تغییر داد و عزت ایرانیان و قدرت نظامی ما را به نمایش گذاشت به سیاستی که روابط ایران را پس از ده  ها سال با همسایگان بهبود بخشید.
    به سفرهای پرباری که صلح و دوستی به همراه داشت. به بی  خیالی و عدم پاسخگویی به نقدها و اعتراضات ناروایی که ریشه در کینه و عداوت داشت و به بسیاری از رفتارهایی که امیدافزا و آرامش  بخش بود.
    بیایید به گونه دیگری بیاندیشیم. خود را به جای او بگذاریم و فرض کنیم مردم ما را رئیس جمهور ایران انتخاب کرده  اند. کشوری که بزرگ  ترین اقتصادداران جهان 45 سال سرسختانه با آن دشمنی کرده  اند و تحریم  های ظالمانه بر علیه آن روا داشته  اند. کشوری که هنوز نتوانسته است آثار شوم جنگ تحمیلی 8 ساله را در بسیاری از نقاط مرزی  اش بزداید. کشوری که بسیاری از نخبه  ها و جوانان تحصیلکرده  اش به هر دلیل مهاجرت کرده  اند. کشوری که مدام تحت تأثیر هجوم رسانه  ای شبکه  های گوناگون است.
    کشوری که سالیانی است شاهد خشکسالی  های مداوم بوده و حتی بسیاری از شهرها و روستاهایش آبی برای آشامیدن ندارند. کشوری که حدود ده میلیون مهاجر افغانی را با شرایط سختشان خواه و ناخواه پذیرفته و علیرغم مشکلات عدیده  ای که حضورشان داشته به خاطر انسانیت و هم  کیشی و همسایگی تحمل کرده است. کشوری که ناجوانمردانه شاهد ترورهای کور و کینه  توزانه در شهرها و مرزهایش هست. کشوری که کشورهای مظلومی مانند فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، افغانستان، ونزوئلا و حتی نیجریه هم چشم امید کمک از آن دارند و دست خالی هم نمانده  اند.
    کشوری که در نقاط مختلف آن اقوام و ادیان و مذاهب مختلف با انتظارت خاص زندگی می  کنند. کشوری که هیچ یک از همسایگانش تاکنون دستی به کمک نداشته  اند بلکه کمک  های نظامی، اقتصادی و امنیتی هم از ایران خواسته  اند کشوری که مردمانش مثل هیچ یک از کشورهای مقایسه شده ژاپن و کره و چین و حتی ترکیه هم نیستند و چه بسیار گفته  ها و ناگفته  هایی که جای بحث فراوان دارد.
    راستی ریاست یا مدیریت و یا رهبری و هدایت ایرانیان کار چندان ساده  ای نیست. حدود پنجاه سال سلطنت پهلوی  ها که به قول خودشان می  خواستند ایران را سوئیس کنند نتیجه  اش انقلاب اسلامی ایران شد. زیرا مهمیز استبداد چندصد ساله پیوسته بالای سر ایرانیان بوده است و اگر انقلاب شکوهمند اسلامی توانست به سلطنت شاهی پایان دهد آنقدر تحت فشار خارجی قرار گرفت که اهداف اولیه انقلاب به سایه رفت و ایرانیان برای حفظ موجودیت و هویت خود پیوسته در جنگ بوده  اند. جنگ نرم و رسانه  ای بسیار سخت  تر است و صبوری و مجاهدت  های بیشتری را می  طلبد.
    آری ما رؤسای جمهور متفاوتی را تجربه کردیم از اولین آن که بنی صدر تحصیلکرده دانشگاه  های خارج بود تا شهید رجایی ساده و بی  ادعا و شهید جمهور رئیسی که ریاست نکرد و به قصد خدمت به میان مردم رفت. شهادت او چندین برابر بیشتر از آراء اولیه  ای که کسب کرده بود رأی آورد. آن هم بدون تشریفات و تبلیغات، آرایی از دل، از احساسات، از درون قلب مردمی داغدار و گریان و این بالاترین درس دانشگاهی و حوزوی بود تا در تاریخ بماند که وقتی کار برای خدا باشد خداوند مقلب  القلوب والابصار است. حتی دل  های اعضاء سازمان امنیت و سران کشورهای دوست و دشمن را نرم می-کند تا برای شهادت رئیسی اعلام همدردی کنند و دهان یاوه  گویان را ببندند.
    این است پاداش خدمت، پاداشی معنوی و ماندگار، شهادتش مبارک و گوارای وجودش باشد. خدایش بیامرزاد که آمرزش را همه ما، همه ما از دوست و دشمن به آن نیازمندیم زیرا به فرمایش خداوند، ما همه در معرض خطا و نسیان و گناهیم.
    برتری هر یک از ما تقوای ماست اگر داشته باشیم. قدرشناسی به روش ایرانیان را هیچ مردم و کشوری تاکنون به خود ندیده است. قدرشناسی دلی، بدون ریاکاری. همین که بارها شاهد بوده  ایم.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:8050
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در شنبه, 05 خرداد 1403

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.