"از آن کسی نیست چیزی که برای به دست آوردنش تلاش نکرده باشد."این جمله کوتاه آسمانی باید با آب طلا بر سر در هر شهر و دیاری نوشته شود . ضرب المثلی است که می گوید "مالی که به صاحب آن شباهتی نداشته باشد ، دزدی است" تشخیص شباهت مال و دارایی به صاحبش کار چندان دشواری نیست . تصور کنید فردی که هیچ پیشینه ای در موضوع کوهنوردی نداشته باشد را با بالگرد بر فراز قله اورست پیاده کنند و لباس کوهنوردان را به او بپوشانند و پلاکاردی هم به دستش بدهند و از او عکس بگیرند و در همه جا جار بزنند که فلانی قله اورست را فتح کرد! بی گمان چنین شخصی که هیچ تصوری از سختی های راه را تجربه نکرده هرگز نه خودش احساس خوبی نسبت به چنین عنوان و مقامی دارد و نه برای دیگران باور پذیر است که او قادر به راهنمایی علاقمندان به کوهنوردی باشد و مثلا بتواند کتابی و خاطره ای در باره تجربیاتش بنویسد ، زیرا چنین راهی را با پای خود نرفته تا بخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد .
این روزها سخن از بازنگری در نحوه ی حکمرانی ، تمایل به تسلیم در برابر خواست و خشنود سازی مردم ، مبارزه با فساد اقتصادی به دنبال جنگ 12 روزه در محافل سیاسی دهان به دهان می چرخد . از این رو به نظر می رسد که اگر بنا باشد گامی موثر در این جهت برداشته شود پیروی از مضمون جمله ای که در پیش درآمد مطلب آمد راهگشا باشد.
واقعیت قضیه این است که ما اگر به دنبال حاکمیت عدالت بر مناسبات جهانی باشیم برای این که ادعایمان مقبولیت داشته باشد باید ابتدا به دنبال اجرای عدالت در جامعه خودمان باشیم . در مباحث اخلاقی نیز همواره بر این نکته تاکید می شود که سازندگی و بازرسی را از خود آغاز کنید .تردیدی نیست که اگر شخصی پلشت و آلوده که ظاهر رمنده ای دارد از ما بخواهد که بهداشت را رعایت کنیم ، او را به سخره می گیریم و بدون ملاحظه به او می گوییم تو اول برو خودت را اصلاح کن .
در آموزه های دینی هم دعوت به خیر و صلاح به صورت عملی و با رفتار توصیه شده نه با زبان . "باشید دعوت کننده مردم به غیر زبانتان " به همین دلیل ما تا زمانی که نتوانیم رضایت مردم خود را جلب کنیم و مجری عدالت در تمامی عرصه ها باشیم ، قادر به ارائه ی رهنمود به جهانیان نیستیم .
بهترین راه توصیه دیگران به درست کرداری از راه به نمایش گذاشتن رفتار درست امکان پذیر است یعنی نه با زبان بلکه با رفتار ! اساسا صدور انقلاب و تفکر انقلابی نه نیازمند زور و سلاح است و نه صرف هزینه های آنچنانی ! تنها کافی است ما تفکرات انقلابی خود را در کشور خودمان عملیاتی کنیم و به جای این که عده ای را با صرف هزینه های گزاف و بیهوده بگماریم و به این طرف و آن طرف دنیا گسیل کنیم که مبلغ تفکرات انقلابی ما باشند با درست کرداری و رعایت عدالت و تعامل صحیح با مردم کاری کنیم که جهانیان با دیدن حاکمیت وضعیتی مطلوب در کشور ما به سراغمان بیایند و از ما بپرسند که شما چه کرده اید که توانسته اید رفاه و نشاط را برای مردم خود به ارمغان بیاورید .
ایجاد موازنه بین تمامی واقعیت های اجتماعی عدالت را به نمایش می گذارد از این رو ما باید کاری کنیم که بین دارایی و پست و مقام و جایگاه افراد با دانش و تجربه و توانایی آنها شباهت وجود داشته باشد . کاری کنیم که وقتی یک مسئول زبان به سخن می گشاید با سخنش صلاحیت خود را نشان دهد تا همگان تصدیق کنند که او برای انجام چنین مسئولیتی صلاحیت دارد .
ما اگر درست کردار باشیم هیچ نیازی به سخن گفتن و دفاع از خود نداریم زیرا دستاورد کارهای ما بهترین مدافع و توجیه کننده ی حکمی است که برای واگذاری مسئولیت به ما صادر کرده اند .
تشخیص وجود تناسب و موازنه بین مولفه های گوناگون در یک جامعه کار چندان سختی نیست. همه می دانند که اگر در یک خیابان صدها مطب و درمانگاه وجود داشته باشد مسلما چنین خیابانی باید عریض و باصفا باشد ودارای پارکینگ های متعدد باشد تا شاهد راهبندان نباشیم . همه می دانند که کارهای مهم را باید به افراد توانا و آگاه و در عین حال خیرخواه مردم واگذار کرد که اگر غیر از این باشد و بین مسئولیت و توانایی موازنه ای برقرار نباشد، نتیجه همین می شود که می بینیم! اگر می بینیم شخصی ثروت و دارایی دارد اما فرهنگ استفاده از آن را ندارد نتیجه می گیریم که دارایی اش را به تدریج و با تلاش و کوشش و کارآفرینی و از راه درست به دست نیاورده و به اصطلاح راه سی ساله را یک شبه طی کرده است .
اگر بین جمعیت و مسکن ، خرج و دخل ، آب و تولیدات کشاورزی ، فارغ التحصیلان و بازار کار، تخصص و شغل ، عرض خیابان و تعداد مغازه ها و ... تناسب وجود نداشته باشد به این نتیجه می رسیم که بین مسئولیت های واگذار شده به افراد و تخصص و تجربه هم موازنه ای برقرارنیست. اینجاست که با صدای بلند می گوییم : همه چیزمان شبیه یکدیگر است.