این ادعا که رواج کار به مفهوم واقعی آن می تواند پایان بخش بسیاری از مشکلات در کشور باشد سخن درستی است . زیرا با مراجعه به آمار و بررسی دلایل خیلی از انحرافات ، فقر و اختلالات روحی و روانی و وجود ناترازی بین خرج و دخل که از بیکاری و انجام کارهای کاذب ناشی می شود ، می توان به این واقعیت غیرقابل انکار پی برد . البته ممکن است کسانی بگویند که ما در اینجا به یک مسئله ی کاملا بدیهی اشاره می کنیم اما باید اذعان داشت که جایگاه کار در فرهنگ هر جامعه تعیین کننده ی شاخص های توسعه یافتگی و یا توسعه نیافتگی است . در کشورهای توسعه یافته از تربیت و آموزش گرفته تا سیاست خارجی و بسترسازی های داخلی تماما با محوریت ایجاد فضای کار دنبال می شود و هر طرح و برنامه ای ، پیوست کار دارد . این که مردم چه کار می کنند و چگونه در آمد کسب می کنند نیز مهم است زیرا انجام هر کاری پاسخگوی نیاز های اساسی کشور نیست .
برای نمونه کسانی که نتیجه ی کارشان با ارزش افزوده همراه نیست ، نه تنها گره گشای مشکلات کشور نیستند بلکه ایجاد مشکل می کنند . وقتی گفته می شود 53 درصد معتادان شاغل هستند و یا این که 15 تا 26 درصد کارگران معتاد هستند مفهوم آن این است که کارایی آنها بالا نیست و یا بخشی از درآمد آنها صرف خرید مواد مخدر می شود . این وضعیت نتیجه فعالیت کسانی است که در حوزه ی تولید و توزیع مواد مخدر فعالیت می کنند و اسم آن را هم کار می گذارند ! در واقع قاچاقچیان مواد مخدر نه تنها ارزش افزوده ایجاد نمی کنند بلکه با مبتلا کردن عده ای به مواد افیونی از کم و کیف کار آنها نیز می کاهند .
کشورهایی نظیر چین ، ژاپن ، عربستان سعودی ، نروژ ، مالزی و سنگاپور که قوانین سختگیرانه ای برای مبارزه با مواد مخدر دارند و این کار را با جدیت انجام می دهند ، بخشی از توفیق خود در رشد اقتصادی را مدیون اتخاذ چنین سیاستی هستند.
وقتی گفته می شود بسیاری از اجناس با قیمت گران به دست مصرف کنندگان می رسد بدان معناست که واسطه ها یعنی کسانی که کالاها را از مبدا تولید تا بازار مصرف دست به دست می کنند ، تعدادشان زیاد است و چون هر کدام به دنبال کسب سود هستند ، سعی می کنند با احتکار و دست به دست کردن کالا ، قیمت آن را بالا ببرند . اینجاست که می گوییم واسطه ها نه تنها ارزش اضافی ایجاد نمی کنند بلکه با انبارکردن و احتکار کالا ، از کیفیت آن می کاهند .
قاچاقچیان کالا یعنی کسانی که تلاش می کنند بدون پرداخت حق گمرکی کالایی را وارد کشور کنند نیز موجب می شوند که کالای خارجی با قیمتی به دست مصرف کننده برسد که آنها دیگر تمایلی به خرید کالای تولید داخل نداشته باشند .
کودکان و نوجوانان ما باید از کودکی در مدرسه و خانه با مفهوم کار آشنا شوند و بدانند که کار یعنی ایجاد ارزش اضافی . برای نمونه آنها باید بدانند وقتی یک نجار چوبی را که یکصدهزار تومان ارزش دارد با تبدیل کردن به صندلی ارزش آن را به پانصدهزار تومان و یا بیشتر می رساند ، کار او ارزشمند است زیرا 400 هزار تومان به ارزش چوب افزوده است . همان گونه که یک معلم نیز دانش آموزان بی اطلاع از یک موضوع را با آموزش آگاه می کند بنابراین به ذهن و حافظه ی دانش آموزان وقتی از کلاس خارج می شوند چیزی اضافه شده است که او بابت آن حقوق می گیرد .
یک نماینده مجلس هم باید با اطلاع از مفهوم کار برای فعالیت خود برنامه ریزی کند و پس از چهار سال ارزیابی درستی از کار خود داشته باشد و پیش خود بگوید که آیا ظرف این مدت توانسته به نفع مردم ارزش افزوده ایجاد کند یا این که در زمان فعالیت او پول ملی کاهش پیدا کرده یا افزایش یافته است ! ؟
دولت ها نیز باید در زمان فعالیت خود بتوانند جایگاه ایران را در سطح منطقه و جهان بالا ببرند و هر کسی در هر حوزه ای که فعالیت می کند باید قادر به ایجاد ارزش افزوده باشد .
بدون تعارف باید اعتراف کنیم که ما جامعه ی بیماری داریم که با کاردرمانی درست می شود .
وقتی تعریف کار مشخص شد تکلیف کسانی که می توانند کار انجام دهند هم مشخص می شود زیرا از قدیم هم گفته اند "هر کسی را بهر کاری ساختند" . بعضی ها این سخن را توهین به خود تلقی می کنند در حالی که این یک واقعیت است که این روزها مردم با تمام وجود آن را حس می کنند و به این باور رسیده اند که این ضرب المثل را باید با آب طلا بر سردر همه ی شهرها نوشت . بنابراین کسانی که در میدان ثابت کرده اند که اینکاره نیستند باید کفش و کلاه خود را آویزان کنند و بروند دنبال کار اصلی خودشان که برای آن مناسب هستند و کار را به کاردان بسپارند . فرقی نمی کند که افراد نااهل چه کسانی هستند ؛ از طراحان تولید خودرو و فعالان در حوزه اقتصاد و آب و کشاورزی گرفته تا دانشگاه و آموزش و پرورش و در هر حوزه ای که شاهد ایجاد ارزش اضافی نبوده ایم و محلی برای جولان چهره های تکراری بوده و ... همه باید حساب کار دستشان بیاید که اینکاره نبوده اند !
میدان سیاست ، میدان رقابت بین مسئولین کشورها برای بیرون کشیدن گلیم مردم خودشان از آب گل آلود روزگار است از این رو همان گونه که کشتی گیرها باید قبل از حضور در میدان مسابقه وزن کشی کنند ، وزن و توان و دانش و شعور مدعیان انجام کارهای بزرگ هم باید مشخص شود تا کاردرمانی نتیجه بخش باشد .