روزنامه عصر مردم در سراسر جهان یک پورتال خبری آنلاین آنلاین و منبع برای محتوای فنی و دیجیتال برای مخاطبان با نفوذ خود در سراسر جهان است. شما می توانید از طریق ایمیل یا تلفن به ما بپیوندید.
+(98) 713-234 8010-13
همسو کردن مردم در هر کشوري حتي با فرض اين که همه باورمند به يک مذهب ، قوم و نژاد باشند دشواري هاي خاص خودش را دارد تا چه رسد به اين که با کلکسيوني از اقوام و مذاهب و نحله هاي فکري مواجه باشيم . هر چند با پررنگ کردن مليت ايراني که وجه مشترک تمامي ساکنان سرزمين ماست مي توان در جهت ايجاد احساس هم سرنوشتي گام برداشت و همه را زير يک پرچم جمع کرد اما آنچه به تکميل چنين پازلي مي انجامد رواداري تکثر رويکردهاي فکري ، قومي ، زباني و نژادي با محوريت منافع ملي در چارچوب قانون اساسي است ، رويکردهايي که ظرف ساليان متمادي به شناسنامه جغرافيايي که ايران ناميده شده تبديل گرديده و تداوم پيدا کرده است . ما در اغلب کشورها با نوعي تقسيم بندي جمعيتي تحت عنوان اکثريت و اقليت روبرو هستيم . گاهي اين تقسيم بندي معطوف به نژاد است ، گاه مذهب ، گاه قوميت ، گاه زبان و گاهي هم ميزان برخورداري . براي نمونه در کشوري مانند آمريکا بحث رودررويي اکثريت 99 درصدي کمتر برخوردار در برابر اقليت برخوردار و کاملا مرفه و يک درصدي به شکل گيري نهضت " تسخير وال استريت " انجاميد هر چند در کنار آن رنگين پوستان هم حرف هايي براي گفتن دارند ولي همه دعواها بر سر ميزان برخورداري است چرا که دموکراسي ساير مباحث را در خود حل کرده تا جايي که يک سياهپوست هم مي تواند در راس دولت آمريکا قرار گيرد هر چند رمز و رازهاي پشت پرده آن را به قول دکتر شريعتي مي توان به " بر سرعقل آمدن سرمايه داري " ارجاع داد ! انگليسي ها اين دغدغه را دارند که ظرف دهه هاي آينده سفيد پوستان انگليسي در برابر رنگين پوستان و غيرانگليسي ها به يک اقليت تبديل شوند. در بسياري از کشورهاي آفريقايي که پيشينه ي مستعمره بودن داشته اند مسئله اکثريت افراد بومي در برابر مهاجرين ثروتمند چالشي است که با مسيحي کردن بوميان از عمق و ميزان آن کاسته شده ولي به طور کلي از بين نرفته است .برخي کشورها براي رهايي از چالش هايي که سر در آبشخور گرايش هاي ديني و مذهبي دارد به سکولاريسم تن داده اند ولي اين بدان معني نيست که تعصبات و جانبداري هاي مذهبي در انتخابات نمودي نداشته باشد؛ نمونه بارزش گرايش کليساها و مسيحيان دست راستي به ترامپ بود .حضور روس تبارها در کشورهايي نظير بلاروس و اوکراين و همچنين رواج زبان و خط روسي در برخي مناطق جدا شده از روسيه شوروي موضوعي نيست که قابل انکار باشد زيرا به رودررويي اقليت با اکثريت انجاميده است .
قابل کتمان نيست که دستاويز قرار دادن تعصّب قوميت ها و نژاد ها و باورمندان به مذاهب گوناگون خصوصا ظرف يک صد سال گذشته براي تحريک ساکنان يک سرزمين و برانگيختن آنها عليه حکومت هاي مرکزي همواره به عنوان يک راهبرد مداخله جويانه مطرح بوده و براي نمونه کشورهايي نظير افغانستان ، عراق ، سوريه و حتي ترکيه با آن دست و پنجه نرم مي کنند . اين در حالي است که انگليس که آتش بيار اختلافات فرقه اي و نژادي و مذهبي است خودش هم چنين چالش هايي را زير چتر بريتانياي کبير تجربه کرده است .
آنچه در اين ميان بيش از هر چيز حائز اهميت است اين که کشورهاي گوناگون چگونه توانسته اند با وجود تنوع قومي و زباني و نژادي و ديني با چالش هايي از اين دست کنار بيايند . در آمريکا ، گردانندگان اين کشور تلاش مي کنند با در اولويت قرار دادن تلاش همگاني براي رفاه و ثروت اندوزي و ايجاد دغدغه اي مشترک با محوريت نوآوري و توليد ، تنوع قومي و مذهبي را به سايه برده و مديريت کنند و به موازات آن با دشمن آفريني ، شهروندان آمريکايي را متقاعد سازند که اولويت اول ، تاب آوري در برابر توطئه هاي خارجي است . در غير اينصورت اداره کشوري مهاجر نشين چون آمريکا ساده نخواهد بود.
ژاپن با بهره گيري از هم آغوشي دين و مليت موفق به ايجاد قلعه اي مستحکم و نفوذ ناپذير گرديده و ساکنان اين کشور را در راستاي تلاش براي رقابتي نفس گير با ساير کشورها علي رغم خاک نامناسب و محر وميت از منابع زيرزميني ، متحد نگه داشته است .
چيني ها تهديد جمعيت را به فرصت تبديل کرده و با تکيه بر ديرينگي خود پرچم هژموني تاريخي و فرهنگي خود را برافراشته و به عنوان يکي از خاستگاه هاي تمدن بشري به مردم خود براي ايستادگي در برابر انواع مشکلات انگيزه مي دهند و با مصرف کم و توليد فراوان ، گوي سبقت را از همگان ربوده اند !
هندي ها با توجه به تنوع نژادي و قومي و فرقه اي راهي جز دموکراسي و تکثر گرايي و رواداري انواع آيين ها پيش رو ندارند و با چنين رويکردي توانسته اند خود را در فهرست 10 کشور موفق جهان قرار دهند .
اغلب کشورهاي اروپايي که هيچکدام به تنهايي قادر به ايجاد هژموني اقتصادي مورد نياز براي قبضه کردن ميدان رقابت جهاني نيستند ، قدرتمندترين اتحاديه را شکل داده و از منافع مشترک آن بهره مي برند . عضويت در پيمان هاي اقتصادي اگر چه براي هيچ کشوري مصونيت صد در صدي ايجاد نمي کند اما چون سرنوشت يک کشور را از جهاتي به سرنوشت ساير کشورهاي عضو گره مي زند ، به عنوان راهکاري براي بقا و پر کردن خلاهاي اقتصادي و سياسي همواره مد نظر سياستمداران بوده است هر چند در پيوند با اين موضوع بايد تعريفي قابل دفاع از مفهوم استقلال ارائه کنند .
پيمان نانوشته ي ديگري هم وجود دارد که الزام آور نيست و عدول از آن براي کشورها هزينه اي در بر ندارد و آن همسويي رسانه اي و مشارکت در هجمه هاي فرهنگي در کنار يک يا چند کشور بر عليه يک يک يا چند کشور ديگر است که به جنگ نرم معروف است . نزديکي روسيه به چين در جنگ نرم براي ايجاد تعادل در برابر آمريکا و اروپا ، نمونه اي از همگرايي رسانه اي است.
نبايد فراموش کرد که کساني مي توانند از دستاوردهاي جنگ نرم در مواجهه با رقبا برخوردار شوند که قادر به تاثير گذاري روزافزون و متقاعد سازي افکار عمومي و جلب نظر مردم جهان باشند و با زبان منطق مشترک جهاني سخن بگويند !
مديريت افکار عمومي در عصر ارتباطات و گرم شدن تنور جنگ نرم تنها در چارچوب و پارادايمي معقول و مبتني بر مخاطب شناسي امکان پذير است ، زيرا گرايش روزافزون مردم به عمل گرايي از تاثير شعارهاي غيرواقعي و آزموده شده مي کاهد و به پيچيده تر شدن چالش ها مي انجامد
در پايان بايد اذعان داشت اگر چه همه مردم يک کشور را نمي توان به يک نسبت خشنود ساخت اما تکيه بر مشترکات فرهنگي و ملي و تاريخي و رواداري تحمل منتقدان در اين راستا به گونه اي که به تحکيم وحدت ملي بيانجامد دور از دسترس نيست ، مشروط به اين که مردم محور گردونه بقا باشند .
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.