وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    روحانيت و روشنفکري  

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 02 اسفند 1400 368 0
    سرمقاله "محمد عسلی" 2 اسفند 1400        روحانيت و روشنفکري

    در دوران هاي مختلف تاريخي اهل علم در دو جبهه تلاش کردند. جبهه دين و جبهه علم. از عهد باستان تا به اکنون پژوهندگان دين و دانش يا در مقابل يکديگر مسير و اهداف خود را طي کرده اند و يا با هم در دو خط موازي به راه خود ادامه داده اند. در مواردي هم دين پژوهان و دانشمندان در خدمت قدرت قرار گرفته اند.
    نمي توان خواجه نظام الملک ، برزويه طبيب و يا سيد جمال الدين اسدآبادي را روشنفکر ندانست و يا بو علي سينا را که در حوزه دين و دانش هر دو صاحب نظر و واضع مکتب بوده اند بي دين و صرفا يک پژوهنده علمي و فلسفي به حساب آورد.
    روحاني به معناي اخص در ذهن مردم کسي است که مروج دين و اخلاق است و روايتگر علوم ديني در صورتي که يک روحاني هم مي تواند روشنفکر باشد و هم دين پژوه. هيچ عقل سليمي نمي پذيرد که شهيد مرتضي مطهري يا شهيد بهشتي يا شهيد باهنر که در عصر ما مهر تربيت و آموزش ديني بر پيشاني دارند روشنفکر نبوده اند.
    اگر ملاک روشنفکري ميزان تأثيرگذاري بر مردم براي فهم و درک بيشتر از حقايق، واقعيت ها و تحليل رويدادها و وقايع باشد جلال آل احمد يک روشنفکر بود هرچند ديدگاه هاي او بعضا تحت تأثير مقابله با فرهنگ تحميلي غرب در کتاب غرب زدگي مقبول بعضي از روشنفکراني که تحت تأثير فرهنگ غرب بوده اند نيست.
    ميزان تأثيرگذاري امام خميني در بين مردم ايران و جهان به گونه اي بود که منجر به يک انقلاب عظيم شد هرچند ويژگي هاي کاريزماتيک ديني و سياسي کم نظيري داشت و از ديگر علوم تجربي و رياضي به معناي تخصصي بهره نبرده بود. آيا مي توان نظر بعضي از مخالفان انقلاب اسلامي را پذيرفت که او فقط يک مرجع ديني بود؟
    جدايي روشنفکري و دينداري مانند جدائي دين از سياست است که به رغم روشنفکراني که تمايلي به پذيرش دين ندارند و در نفي آن تلاش مي کنند نمي توان تأثيرات عقايد ديني ضعيف آن ها را در تصميمات سياسي ناديده گرفت و يا آثار نويسندگان لائيک را بدون باورهاي ديني شان تحليل کرد.
    صاحبان قدرت اعم از قدرت نظامي  يا مالي و سرمايه اي از گذشته هاي دور تا به اينک هم باورمندان شاخص را که نفوذي در بين مردم داشته اند و هم دانشمندان و اطباء را به خدمت خود درآورده اند و هم کشيش ها و علماي ديني به حسب شرايط قدرتمندان نظامي و صاحبان زر و زور آنها را در خدمت داشته اند به عنوان مثال جنگ صليبي صد ساله را مي توان ذکر کرد.
    پس روحاني بودن و عالم بودن هيچ کدام ملاک روشنفکري نيست. بلکه روحاني و يا عالمي که بتواند در تنوير افکار عمومي تأثيرگذار باشد و راه درستي را براي رسيدن به نتيجه مطلوب انتخاب نمايد نسبت به شرايط روز مي توان او را روشنفکر ناميد.
    اگر بعد از پيروزي انقلاب اسلامي واژه روشنفکر در بعضي سخنراني ها بار منفي داشته، مشمول نويسندگاني مي شده که در مسير انقلاب مردم سنگ اندازي کرده و يا با آن مخالفت کرده اند. درک و تشخيص اينکه انتخاب کدام راه و با چه هدفي منافع ملي را در پي دارد مشروط به آنکه استقلال و آزادي را نهادينه کند نمونه اي از دستاوردهاي روشنفکري است.
    ديروز بسياري از مخالفان نظام شاهنشاهي روشنفکران چپ يا راست بودند، حتي روشنفکران محافظه کار و معتدل هم گاهگاهي نداي آزاديخواهي سر مي دادند.
    امروز هم در به همين پاشنه مي چرخد. چه در داخل و چه در خارج. روشنفکراني که تحت تأثير القائات و حمايت هاي مالي کشورهايي که منافع خود را به علت پيروزي انقلاب اسلامي از دست داده اند روي به مخالفت آورده اند اينان با روشنفکراني که بدون وابستگي و دلبستگي به بيگانه دست به مخالفت مي زنند تفاوت ماهوي دارند. هرچند به لحاظ شکلي به هم نزديکند.
    جلال آل احمد در بخشي از کتاب خدمت و خيانت روشنفکران روايتگر دو گونه از روشنفکران ايراني است که يکي به قصد انفکاک سياست از روحانيت و «لائيک» فرنگ بود که بيشتر تحت تأثير انقلاب کبير فرانسه و ديگري تحت تأثير انقلاب اکتبر روسيه بودند. هرچند در وقايع تاريخي ايران در صد ساله اخير نتوانستند به اهداف خود برسند و مغلوب قدرت نظامي و استعماري شدند هر دو گروه روشنفکران با گرايشات غربي و شرقي در معارضه با روحانيت سالياني تلاش کردند و به نتيجه نرسيدند...»
    بعضي از روشنفکران در خدمت شاه توجيه گر اشتباهات و ندانم کاري هاي دولت شاهنشاهي شدند مانند احسان نراقي، احسان يار شاطر و امثالهم.
    احسان طبري در آخرين آثار خود که در زندان اوين نوشت در کژراهه که به توبه نامه مشهور است اشتباهات خود و روشنفکران چپ را به رشته تحرير درآورد.
    آنچه مهم است درک و فهم اين واقعيت تاريخي است که نه همه روحانيون مبارز اهداف و روش هاي انتخابي اشان همسو و همراه بوده و نه روشنفکران به طور اعم.
    تفکيک پژوهندگان ديني و باورمندان اسلامي از روشنفکران به صورت خاص کاري نادرست و عبث بوده است زيرا يک عالم دين هم مي تواند روشنفکر باشد. مهم اين است که روشنفکري را چگونه تعبير کنيم از در مخالفت با دين و يا از در مخالفت با علم.
    دين و دانش دو بال پرواز براي عبور از آسمان خوشبختي اند، ديني که در عمل مفيد افتد و دانشي که در راه درست فايده رسان باشد و از اين گفته تبعيت نکند که «هدف وسيله را توجيه مي کند».
    والسلام

    شماره روزنامه:7422
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 02 اسفند 1400

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.