وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    زبان شرايط و موقعيت ها

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 13 شهریور 1402 138 0
    سرمقاله "محمد عسلی" 13 شهریور 1402       زبان شرايط و موقعيت ها
    درختان در خيابانها بسيارند و در کنار آنها گل هاي رنگارنگ از همه نوع سر از خاک برآورده اند. در چهار فصل گل هاي زينتي در رنگ و تنوع، آدمي را متحير مي کنند که دست به انتخاب کدام گلان بزند. اما عطر و بويي ندارند. پرنده خوشخواني بر روي آنها نغمه سُرايي نمي کند. هواي مطبوعي که نسيم را به رخ بکشد نيست. احساسي عشق را زمزمه نمي کند و ديگر ليلي و مجنون و وامق و عذرايي در اشعار شاعران به وصف درنمي آيند.
    ديگر نه لامارتين نه شکسپير و نه گوته اي و حافظي احساسات برانگيخته آدميان را به رشته تحرير در نمي آورند. گويي زمين را خاصيتي ديگر است که ما و هر آنچه در آن است را از اصالت انداخته و شرايطي را حاکم کرده که پرنده هاي آهنين به ميزان سرعت و دقت در آسمان و گلوله هاي آتشين توپ ها و خمپاره ها و تير پرسرعت تفنگ ها تعيين کننده اند.
    جنگل ها يکي پس از ديگري در هرم هواي داغ مي سوزند و جانوران را در خود ذوب مي کنند و گازهاي ناشي از سوخت فسيلي تا اعماق، آسمان ها را آلوده مي سازند و درياها و اقيانوس ها در تهاجم مصنوعات پلاستيکي حيات جانوران را به خطر انداخته اند.
    انديشه دانشمندان و کشفيات آنها در بالا بردن سرعت ماشين و هواپيما و موشک هاي حامل فضانوردان سرعت گرفته. معادن زيرزميني و درآمدهاي آنها فقر و گرسنگي مردمان آسيا و آفريقا را پاسخي نمي دهند جز آنکه استعمار نو و نوتر چشم همگان را به قدرت نظامي و سلطه اقتصادي امپرياليست شرق و غرب دوخته تا شايد در جنگي نابرابر چونان جنگ افغانستان و يمن از سرزمين هاي سوخته بخاري برخيزد که نمي خيزد.
    راستي ما در چه شرايطي مهمان کم فرصت زمين هستيم؟
    ما را چه مي شود در اين آشفته بازاري که جان آدميان در گرو سودا و سود از نفس افتاده اند؟
    احساس بودن و عشق به زندگي با گذر از پلشتي ها و چشم اميد داشتن به داروهاي مصنوعي نهايت آرزوي ماندن براي پيوسته در دفاع بودن است که چه شود؟
    چرا از مسير زندگي طبيعي منحرف شده ايم و زمين را با تمام شرايطش در سيارات ديگر جستجو مي کنيم؟
    آب هاي زلال چشمه ها و پاکي بي انتهاي درياها را آلوده کرده ايم و در کره ماه به دنبال آب مي گرديم و يا در مريخ آب طلب مي کنيم و نمي يابيم.
    راستي بهشت زمين را به جهنمي تبديل کرده ايم که راه گريزمان به برزخ کشانده است.
    شرايط و موقعيت ها با ما حرف مي زنند. برما مي شورند. سرزنشمان مي کنند و ما را از انحراف معيارها منع مي کنند اما ما تسليم شرايط شده ايم و بي محابا به پيش مي تازيم بدون آنکه مدينه فاضله اي پيش رو داشته باشيم.
    دنيا به کجا مي رود؟ جهان ما در حال انتحار است و در گردش ايام. فصل ها از خاصيت افتاده اند. سيل هاي ويرانگر، طوفان هاي بنيان کن، سونامي هاي وحشتناک، زلزله هاي مهيب، فروافتادگي هاي عميق خاک و گرما که ذوب شدن يخ هاي قطب را دامن زده اند؛ خبرهاي ناخوشايندي است که بي خيال از کنار آنها مي گذريم و فقط حرف مي زنيم و حرف و شرايط به گونه پرالتهابي خود را بر ما تحميل مي کنند و ما تسليم شرايط شده ايم.
    راستي زبان شرايط و موقعيت ها را فهم مي کنيم؟ زبان زمين زخمي، زبان درياهاي آلوده، زبان جنگل هاي سوخته، زبان بيداد فقر پيدا و پنهان، زبان موشک و خمپاره و توپ و بمب هاي اتمي و هيدروژني، زبان يمن، افغانستان، سودان و نهايتا زبان خواهش هاي جوانان منحرف از معيارهاي اصيل را درک مي کنيم؟
    راستي بشريت گمشده ي اراده مهار نشدني پرسرعتي است که مگر خدا از اسب سرکش غرور پياده اش کند. زيرا از اصل افتاده است.
    والسلام
     
    شماره روزنامه:7850
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 13 شهریور 1402

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.