وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    چراغ راه آینده

    چراغ راه آینده

    توسط اسماعیل عسلی سردبیر روزنامه عصرمردم 26 آذر 1401 148 0
    سرمقاله "اسماعیل عسلی" 26 آذر 1401 چراغ راه آينده 
     
    جابجايي شخصيت هاي مرجع در جوامع، روي نحوه ي اداره ي جامعه تاثيرعميقي بر جاي مي گذارد. ظرف چند سال اخير شاهد رخدادهاي مهمي در اين عرصه بوده ايم به اين معنا که با کمرنگ شدن شاخص هايي که جامعه را سنتي نشان مي دهد افرادي که در گذشته از نفوذ قابل توجهي در هدايت افکار عمومي برخوردار بوده اند جاي خود را به چهره هاي جديد مي دهند . زماني بود که فئودال ها و ملاکين اغلب روستاها را تيول خود مي دانستند و هر کدام در کسوت خاني و کدخدايي و اربابي نه تنها روستاها بلکه اهالي روستا را نيز بخشي از دارايي خود به حساب مي آوردند به طوري که حتي در مورد اين که چه کسي با چه کسي ازدواج کند نيز تصميم گيري مي کردند و گاهي نيز اهالي يک روستا که تحت مالکيت يک ارباب بود با اهالي روستايي که آقابالاسر ديگري داشتند درگير مي شدند و خون عده اي بيچاره در اين ميان تلف مي گرديد . با توزيع زمين بين کشاورزان مناسباتي از اين دست دچار دگرديسي شد و قدرت هاي محلي نفوذ خود را از دست دادند به طوري که اکنون دولت مرکزي در باره ي چگونگي اداره ي روستاها تصميم مي گيرد . 
    در حالتي که جامعه به شکل سنتي اداره مي شد ثروتمندان و زمينداران و نظاميان به نمايندگي از دولت و روحانيون به عنوان متوليان رسيدگي به دين و نيازهاي معنوي مردم از نفوذ بالايي برخوردار بودند ولي در عين حال براي جلوگيري از تلاقي و تداخل حوزه ي نفوذ و پيشامدهاي ناگوار ناگزير به تعامل با يکديگر بودند . اين قدرت هاي سه گانه با اتصال به يکديگر حوزه نفوذي را تشکيل مي دادند که خروج از آن براي مردم عادي امکان پذير نبود . هر چند با سپري شدن عمر فئوداليسم مناسباتي که بين اين سه ضلع برقرار بود دچار دگرگوني شد اما اين گونه هم نبود که اضلاع جدا شده ي از يکديگر فاقد نفوذ و اثرگذاري باشند . ظهور طبقه اي جديد که ثروت آنها دانش و موقعيت اجتماعي و پذيرش مشاغل دولتي بود بخشي از نفوذ و قدرت اثر گذاري ثروتمندان ، نظاميان و روحانيون را از آن خود کرد و زنگ چالش جديدي را در جوامع سنتي به صدا درآورد . استقبال طبقه ي جديد از تغييرات شکلي و و بعضا محتوايي در جامعه روي مناسبات اجتماعي تاثيرگذار بود به طوري که ظرف 60 سال گذشته در جامعه ي ايراني تلاش هاي صورت گرفته براي دفاع از مرزهاي سنت مگر در مقاطعي کوتاه مدت ثمربخش نبوده تا جايي که اکنون برخي از چهره هاي پرآوازه ي هنري و ورزشي فراخور مخاطباني که در جامعه دارند مي توانند از فرصت هايي که براي عرض اندام پيدا مي کنند نهايت استفاده را ببرند . من در اينجا با نگاه نفي و اثبات به چنين پديده اي نمي پردازم زيرا قصد زير ذره بين بردن مصاديق آن را ندارم اما مي خواهم بگويم که چه بخواهيم و چه نخواهيم شاهد جابجايي شخصيت هاي مرجع و تاثيرگذار در جامعه هستيم . 
    بعضي از افراد صاحبنظر در مقوله هاي مرتبط با اجتماع ، في نفسه با جابجايي شخصيت هاي مرجع مشکلي ندارند و آن را در راستاي تحولات اجتماعي امري اجتناب ناپذير تلقي مي کنند اما دغدغه ي آنها اين است که مثلا اگر شخصيت هاي علمي و دانشگاهي بتوانند در بحث اثرگذاري و هدايت افکار عمومي جاي ورزشکاران و هنرمندان را بگيرند مي توانند به تحولات اجتماعي عمق ببخشند و به جاي تزريق هيجان به جامعه ، مروج گونه اي آگاهي باشند که مي تواند پشتوانه اي قابل اعتنا براي ايجاد تغييرات باشد و اين گونه مي انديشند که جامعه ي دانشگاهي بايد در موضع اثرگذاري به جلوه گري بپردازد . 
    نکته ي قابل تامل در اين ميان ادبيات مشترک است که مانع اثرگذاري بالاي جامعه ي دانشگاهي بر افکار عمومي است به اين معنا که اما و اگرهاي زيادي در راه ارائه ي تحليل هاي آکاداميک براي توجيه مردم کوچه و بازار پيرامون دغدغه هاي مشترک وجود دارد . زماني هنرمندان تراز بالا به وجود شکافي عميق بين خود و مردم باور داشتند که نمي توانستند با عدول از معيارهايي که دو دستي به آن چسبيده بودند چنين شکافي را پر کنند . در جريان مشروطيت برخي از شاعران و نويسندگان نظير علي اکبر دهخدا ، سيد اشرف الدين حسيني ، ايرج ميرزا و بعدها کساني نظير جمال زاده تلاش کردند از ادبياتي که براي عوام الناس قابل فهم نبود فاصله بگيرند و با توسل به ضرب المثل ها و متل ها و تکيه کلام هاي بازاري وارد فاز اثرگذاري و ايجاد تغيير شوند .
     
    خوشبختانه با توجه به اين که سطح برخورداري هاي علمي و ظرفيت فرهنگي مردم ظرف سالهاي اخير بالا رفته ، راه شخصيت هاي دانشگاهي براي تاثيرگذاري بر افکار عمومي هموارتر گرديده و مي توان با تزريق منطق به جريان هاي فکري به ترسيم افقي واقع گرايانه پيش روي افکار عمومي اميدوار بود که به حاشيه رانده شدن رفتارهاي غيرسازنده و همچنين ارائه ي الگوهايي قابل تاسي براي ايجاد تغييرات زيربنايي مي انجامد ! اصولا کنشگري انديشگاني و نظريه پردازي در جوامعي که بين سنت و مدرنيسم دست و پا مي زنند با حساسيت هايي همراه است که هزينه ي تغييرات ناگهاني را بالا مي برد به همين دليل باورمند بودن به تغييرات پلکاني فراخور ظرفيتي که ايجاد مي شود بهترين رويکرد براي گريز از وضعيت نامطلوب و حرکت به سمت وضعيت ايده آل است  زيرا اقدامات مبتني بر دوپينگ با تزريق هيجان و ياري طلبي از جريان هايي که با مردم منافع مشترکي ندارند به زيرساخت هاي فرهنگي مورد نياز براي تحولات اجتماعي آسيب مي رساند . نبايد فراموش کرد که گذشته چراغ راه آينده است هر چند چراغي نيمسوز باشد .
     
     
    شماره روزنامه:7651
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در شنبه, 26 آذر 1401

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.