وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    سرنوشت واژه ها  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 18 دی 1401 483 0
    سرمقاله "اسماعیل عسلی" 18 دی 1401        سرنوشت واژه ها

    واژه ها معاني خاصي را مي رسانند و براي خود شخصيت و هويت و جايگاهي دارند اما گاهي رفتار ما از اعتبار و معنا و مفهوم واژه ها مي کاهد و موجب مي شود که نسل هاي بعدي معناي نوشته شده برابر کلمات در فرهنگنامه ها را قبول نداشته باشند يا مفهوم ديگري از آن برداشت کنند ؛ يکي از اين واژه ها اداره است . از روز اول که با تاسيس مکان هايي در شهر براي انجام کارهاي مردم و پاسخگويي به ارباب رجوع و نامه نگاري و صدور مجوز و کارهاي متنوع فراخور وظايف محل مراجعه ي مردم ، نام چنين مکان هايي را اداره گذاشتند ، تلقي مردم اين بود که با رجوع به چنين مکان هايي کار آنها انجام مي شود و امور گوناگون با وجود ادارات مختلف در مسير قانوني قرار مي گيرد و نهايتا منجر به اداره شدن کشور مي شود . از آن به بعد اداره کردن و مديريت نيز لباس معنا بر تن پوشيد و در بين مردم اينگونه جا افتاد که مديريت يعني به سامان رسانيدن امور در چارچوب قانون و اساسنامه و شرح وظايف هر اداره با هزينه اي معقول و نتايجي مطلوب به گونه اي که موجب خرسندي مردم از پرداخت ماليات و عوارض و واگذاري مسئوليت به عده اي خاص به عنوان خدمتگزار باشد . به همين قياس دولت نيز که در راس تمامي ادارات قرار مي گيرد ، مسئوليت مديريت تمامي امور کشور اعم از اقتصادي و فرهنگي و سياسي و اجتماعي را بر عهده مي گيرد !

    با چنين ذهنيتي از مدير و اداره و مديريت جامعه وقتي به وضعيت بازار و اقتصاد و فرهنگ و اجتماع نگاه مي کنيم ، چنين احساسي به ما دست نمي دهد که مديريتي در حال صورت گرفتن است . زيرا مديريت در گرو اشراف داشتن مدير و مديران بر موضوع کار است . مديريت نيازمند برنامه ريزي بر اساس نيازها و امکانات است . مديريت در گرو فهم صحيح از منافع و مصالح ملي است .

    يکي از کارشناسان در شبکه 4 صدا و سيماي خودمان مي گفت که برخي افراد که وظيفه ي آنها در سفرهاي خارجي بازاريابي است نه تنها قادر به تکلم به زبان انگليسي يا زبان کشوري که به آن مسافرت کرده اند نيستند بلکه با وجود اين که مترجميني به صورت سفارشي با خود مي برند باز هم نمي توانند با طرف مقابل ارتباط صحيح و معقول برقرار کنند و درک واقع بينانه اي از بازار يک کالا و زمينه هاي موجود براي خريد و فروش و سرمايه گذاري داشته باشند . پر واضح است که با اين وضعيت وزارتخانه اي که چنين افرادي را به عنوان کارشناس در اختيار دارد قادر به پيشي جستن از رقباي بين المللي خود در جاي جاي جهان نيست . آن وقت ما شگفت زده مي شويم که چيني ها چگونه صنعت قالي بافي را ظرف سه دهه ي گذشته از چنگ ما درآوردند يا چرا رقباي گازي و نفتي ما از منابع مشترک بيش از ما برداشت کرده و مي کنند يا اين که بازاري با چند نرخ داريم . با اين وضع اگر کسي ادعاي مديريت امور معطل مانده در حوزه ي کاري اش را داشته باشد ، نبايد باور کرد .

    مديريت بازار اعم از بازار ارز و خودرو و طلا و فلزات و ساير کالاها نيز از اين قاعده مستثني نيست يعني نمي شود پذيرفت که با اين همه نوسانات شوک آور و عملکرد اغفالگرانه بورس و بازار آشفته ي ارز ، در واقع چيزي به اسم مديريت معنا و مفهوم پيدا کند و به نظر برسد عده اي به عنوان مدير کاري که بتوان نام آن را اداره کردن گذاشت ، انجام مي دهند !

    مديريت زماني محقق مي شود که مدير ، متخصص در حوزه ي مسئوليت خود باشد و هر چه سمت و پست بالاتري داشته باشد ، آگاه تر و با تجربه تر باشد . البته منظور از تخصص هم سرهم بندي مدرکي قلابي از دانشگاه هاي معلوم الحال آن هم در حين تصدي امور نيست . منظور از مدرک ، معادل سازي بر اساس سابقه فعاليت رانتي در يک وزارتخانه نيست .

    قاعدتا پاسخگويي پيرامون شبهات موجود بايد به صورت پلکاني و از پايين به بالا صورت گيرد مگر اين که مشکل از تمرکز گرايي و ناکارآمدي قانون باشد . ولي به چشم خود مي بينيم که مديران رده پايين و مياني به دليل محدوديت اختيارات و يا احساس بي تقصيري و يا اعتقاد به اين که مشکلات سر در آبشخور نابساماني هاي ساختاري دار د ، پاسخگويي را به رده هاي بالايي حواله مي دهند و رده هاي بالايي و وزارتخانه ها نيز در خوش بينانه ترين حالت ، سوء مديريت را عامل نارضايتي ها مي دانند و بدين وسيله اعتراف مي کنند که مديريتي در کار نيست !. حالا اگر به سراغ ساير واژه ها نظير عدالت و انصاف و مروت برويم و در خانه و جامعه و بازار به دنبال مصاديق آن بگرديم باز هم به اين نتيجه مي رسيم که در حق واژه ها ظلم شده و ما در عمل و رفتار از زبان خود فاصله گرفته ايم و با کج دهني به مفهوم واژه ها ، آنها را از حيز انتفاع ساقط کرده ايم . چرا که فاصله گرفتن از زبان و نابودي آن فقط به معناي عدم کاربرد واژه ها و جايگزين کردن کلمات خارجي به جاي واژه هاي فارسي نيست . بلکه وقتي مي گوييم همه چيز خوب است و خوب نيست ، نسل جوان در معناي خوبي ترديد مي کند و نمي فهمد که بالاخره خوب يعني چه !. وقتي نتيجه ي دقت و نظارت ما ، ريزش يک پل نوساز و يا يک ساختمان بلند مرتبه مي شود به تدريج معناي دقت را در ذهن مردم عوض مي کنيم فلذا معني دقت مي شود بي موالاتي  !وقتي در اتاق کارمان هستيم ولي پشت در اتاق مي نويسيم در جلسه حضور داريم و سپس ارباب رجوع با چشم خود مي بيند که ما از اتاق بيرون مي آييم مفهوم اتاق و بودن و نبودن را دچار آشفتگي مي کنيم .

    به راستي با اين همه آشفتگي چه سرنوشتي در انتظار معني و مفهوم واژه ها ست .

    شماره روزنامه:7669
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 18 دی 1401

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.