وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    آسيب شناسي برنامه ريزي آموزشي در ايران  

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 19 دی 1401 258 0
    سرمقاله "محمد عسلی" 19 دی 1401        آسيب شناسي برنامه ريزي آموزشي در ايران

    اگر تعبير به نژادپرستي نشود به تجربه ثابت شده ايرانيان از هوش و استعداد بالايي برخوردارند آنچه ما را از پيشرفت هاي سريع همانند کشورهاي پيشرفته از روزگار صفويان باز داشته شرايط تاريخي، جنگ هاي منطقه اي، نظام ارباب رعيتي «فئوداليته» و استبداد شاهي بوده است.

    در ايران مانند بسياري از کشورهاي ديگر 6 دهه گذشته به تدريج واحدهاي مرتبط با برنامه ريزي آموزشي در چهارچوب کلي برنامه ريزي عمراني و توسعه کشور در سازمان-هايي نظير وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه ايجاد شده است.

    اما با توجه به استفاده از فنآوري هاي مهم و پيشرفت هاي حاصله از کارهاي تخصصي به ويژه در صنعت الکترونيک، هوافضا، صنايع نظامي و غيره، برنامه ريزي آموزشي متناسب با نيازهاي کشور داراي عقب ماندگي هايي است که به نظر مي رسد يکي از دلائل آن عدم اختصاص بودجه کافي براي تربيت معلم و دانش آموز و دانشجوست که ناشي از 8 سال جنگ تحميلي از يک طرف و از طرف ديگر تحريم هاي مدام و مستمر مي باشد.

    لذا عليرغم بعضي از موفقيت هاي به دست آمده، مسائل جديد و حادي به نسبت هاي متفاوت در کشور ما در حال وقوع است از جمله بيکاري دانش آموختگان، عقب ماندگي از فنآوري هاي جديد، افزايش سريع هزينه ها به نسبت درآمدها، کاهش نسبي ظرفيت نظام آموزشي در مقابل افزايش تقاضا براي آموزش و حاکميت ديوانسالاري در حالي که مسائل جدي گذشته مانند نابرابري هاي شانس در آموزش و اجتماع همچنان لاينحل مانده است.

    با توجه به مطالب ياد شده و به منظور چاره جويي نخست مي بايد مديريت آموزشي را تقويت نمود و به تقاضاي اجتماعي براي آموزش پاسخ مثبت داد اما گروهي از صاحب-نظران بر اين باورند که مي بايد برنامه ريزي آموزشي را تقويت کرد و از آن به عنوان راهبردي انعطاف پذير استفاده نمود.

    سئوال؟ آيا برنامه ريزي آموزشي ايران براساس نيازها به ويژه در امور اقتصادي طراحي و اجراء شده است؟

    به نظر مي رسد بازده برنامه ريزي آموزشي تاکنون به نسبت هزينه هاي انجام شده اقتصادي بالا نيست و يکي از دلائل بيکاري بعد از دانش آموختگي روزآمد نبودن برنامه ريزي آموزشي است.

    برنامه ريزي آموزشي با برنامه ريزي درسي تفاوت دارد. برنامه ريزي آموزشي شامل کاربرد منظم روش هاي تحليلي در مورد هر يک از اجزاي نظام آموزشي بوده و هدف آن استقرار يک نظام آموزشي کارآمد است در حالي که برنامه ريزي درسي عبارت است از برنامه ريزي فعاليت هاي ياددهي و يادگيري به منظور ايجاد تغييرات مطلوب در رفتار يادگيرنده و ارزيابي ميزان تحقق اين تغييرات و نهايتاً برنامه ريزي درسي جزيي از فعاليت هاي مربوط به برنامه ريزي آموزشي محسوب مي شود.

    آنچه مسلم است روش هاي تدريس به شيوه سنتي در جوامع صنعتي جواب نمي دهد و آنچه ما را از فهم و درک نهادينه شده علوم اعم از علوم تجربي- رياضي و علوم انساني باز مي دارد معلم محوري است که صرفا در تلاش براي پر کردن حافظه بدون اجرايي کردن يافته ها و خوانده شده هاي زمان تحصيل طي مي شود.

    آموزش و پرورش و دانشگاه هاي ما از نيازهاي بازار فاصله هاي بسيار دارند. در فرآيند برنامه ريزي آموزشي، تشخيص نقاط قوت و ضعيف با استفاده از روش هاي تحليلي در مورد هر يک از اعضاء متشکله آن حائز اهميت است. يکي از دستاوردهاي تجربي دوره معاصر حضور اولياء دانش آموزان در مدرسه براي ايفاي نقش در برنامه ريزي هاي آموزشي و درسي است که مي تواند راهکاري براي استعداديابي و سلامت دانش آموزان در خانه و مدرسه باشد.

    متأسفانه نظام آموزشي ما بيشتر حضور اولياء را براي شنيدن سخنان مدير و معلمان و نه استفاده از دانش و تجربه اولياء اهميت مي دهد.

    برنامه ريزي آموزشي مي بايد از چنان انعطافي برخوردار باشد که بتواند در جامعه در حال تغيير به خواسته هاي مردم پاسخ دهد زيرا هيچ تغييري بدون خواسته مردم امکانپذير نيست.

    اگر توسعه را اينگونه تعريف کنيم که فرآيندي هدفدار است و به وسيله انسان آغاز مي گردد و هدف آن بهبود بخشيدن به شرايط زيستي کليه افرادي است که در يک جامعه زندگي مي کنند ،  بايد ببينيم آيا برنامه ريزي آموزشي ما توانسته است تغييري ايجاد نمايد که به بهبودي وضع زندگي مردم بيانجامد؟

    مسلما برنامه ريزي آموزشي مي بايد توليد ناخالص ملي را افزايش دهد به نحوي که ارزش کل کالاها و خدمات توليد شده سالانه را قابل قبول به حسب نيازها و بالاتر از آن بدانيم. يکي از شاخص هاي شرايط بهزيستي، درآمد سرانه است.

    پائين بودن درآمد سرانه مي تواند يکي از علل ناکارآمدي برنامه ريزي آموزشي باشد اگر رشد را تغييرات کمي در طول زمان بدانيم مي بايد توليد ناخالص ملي هر سال نسبت به سال بعد با افزايش قابل قبولي همراه باشد.

    متأسفانه درصد رشد 2 تا 4 درصد در بسياري از کشورها براي مقابله با رشد جمعيت کافي نيست لذا بايد رشد جمعيت به نسبت رشد توسعه باشد تا بتوان به افزايش جمعيت براي خدمات رساني آموزشي اقدام نمود.

    در پايان ذکر اين نکته مهم است که در جهان کنوني، اقتصادمحور بسياري از تأمين نيازهاست و بدون اقتصادي پويا نمي توان برنامه آموزشي و درسي قابل قبولي داشت هرچند مديريت کاردان گرداننده فرآيند توسعه است.

    والسلام

    شماره روزنامه:7670
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 19 دی 1401

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.