بررسي وضعيت مالي و شرايط زندگي کارگزاران و مديران ارشد و حتي پست هاي مالي مرتبط کساني که قبل از تصدي سمت هاي اداري و سازماني در چه شرايط اخلاقي و مالي بوده اند مي تواند نشانه و دليلي باشد براي بررسي توانايي هاي مالي بعد از به کارگيري تا مشخص شود ميزان سوءاستفاده ها و حقوق و دستمزدهاي دريافتي در وضعيت اقتصادي مؤثر بوده اند.
اگر براي هر يک از افراد مسئول پرونده شخصيتي تشکيل شود قبل از آنکه به اختلاسگران بزرگي تبديل شوند مي توان شناسايي کرد و مچ گيري نمود نه آنکه کسي به کسي نباشد و شرايط براي انحراف از معيارهاي قانوني با امضاءهاي طلايي فراهم باشد که با يک توصيه مديران بانکي بتوانند به هر ميزان وام پرداخت کنند بدون گرفتن وثيقه يا ضامن معتبر ولي در به در به دنبال افراد ضعيفي باشند که چند صد هزار تومان بدهي دارند و نتوانسته اند اقساط آن را به موقع پرداخت کنند.
اعتماد بدون نظارت فعال، مسئول را ترغيب مي کند تا از شرايط سود برد و به مرور دست به اقداماتي زيرکانه و زير ميزي بزند که براي انتصاب به چنين پست هايي عده اي سر و دست بشکنند.
وقتي هدف پولدارشدن به هر بهايي باشد، فلان نماينده مجلس يا وزير و مشاور وي فرصت ها را مغتنم مي شمارند تا دست به خطا بزنند و احساس کنند کسي ناظر بر اعمال خوب و بد آنها نيست اگر پست هاي کليدي در هر سمت و اداره و وزارتخانه اي توصيه اي نباشد و همه ضابطه مند و قانوني عمل کنند هيچ مسئولي بدون سابقه مديريتي و پلکاني و به صورت جهشي از طريق رانت، پارتي بازي و يا فاميل گرايي و توصيه منتصب به مشاغل و پست هاي کليدي نمي شود و پستي به اجاره افراد ذي نفوذ درنمي آيد.
رسم دنيا بر اين است که اگر فردي معاون شايسته اي براي پستي بود خواه در مدرسه ابتدائي باشد يا در اداره بازرگاني و سمت هاي اقتصادي او را به سمت رياست ترغيب مي کنند. نه آنکه به صرف باسابقه ايثار و جهاد و امثالهم به پستي مي گمارند که سواد و تجربه لازم براي اعمال قوانين و درک مسائل ندارد.
به تجربه ثابت شده بسياري از افراد خوب به علت ضعف مديريتي فريب خورده و يا همرنگ با شرايط شده اند و به خواسته همکاران خود تن داده اند.
با زرنگي و تردستي و حيله گري از طريق رابطه به گونه رياکارانه عده اي توانسته اند در پست هاي اداري و سازماني کشور رخنه کنند و با تقلب و فساد بار خود را ببندند.
اينان همان بچه گرگند که چون پرورده شوند مي درند
به قول سعدي:
«يکي بچه گرگ مي پروريد
چو پرورده شد خواجه را بر دريد»
نمونه اي از اين قبيل مديران داشته ايم که به صرف اعتماد و توصيه آمدند و بار خود را بستند يا دستگير شدند و يا فرار کردند که ذکر اسامي آنان در اين کوتاه نوشتار نمي گنجد.
يک ضرب المثل قديمي مي گويد: «مال خود را به پا کسي را دزد نکن» در اين ضرب المثل حکمت ها نهفته است.
اگر وضعيت و شرايط به گونه اي باشد که کسي جرأت دزدي يا فساد نکند دزد پرورده نمي شود. ما بايد شرايط آسيب پذير را به وضعيت غير آسيب پذيري تغيير دهيم و آن ميسر نمي شود جز آنکه حلقه هاي نظارت سالم را تنگ تر کنيم و ناظريني با حقوق چند برابري استخدام نمائيم که در دام حيله گران نيفتند و براي سمت و حقوقشان اعتبار قائل باشند.
اگر دانش آموزي با تقلب نمره لازم را کسب کند وقتي فارغ التحصيل شد هم به دنبال تقلب براي کسب پست و سمت است.
اگر کارمند جزيي احساس کرد مديرش رشوه دريافت مي کند او هم از وظيفه اش سوءاستفاده کرده شبانه در اداره را براي دزدها باز مي کند و يا واسطه خلاف مي شود.
اين سخنان را حتي آدم هاي بي سواد هم مي دانند اما مهم اين است که دانسته ها به عمل درآيند.
به قول سنايي:
چو علم آموختي از حرص آنگه ترس کاندر شب
چو دزدي با چراغ آيد گزيده تر برد کالا
جرم يقه سفيدها که با يک نيش قلم ميلياردها تومان سرقت مي کنند برابر است با جرم هزاران آفتابه دزد و کف زني که سال ها در زندان مي مانند و شايد به قطع دست هم محکوم شوند. شاهديم که بعضي دانش آموخته هاي کامپيوتري هم پول هاي مردم را به ثانيه هايي سرقت مي کنند. پس سواد گرچه شرط لازم است اما کافي نيست آنچه انسان را از گناه و خطا و جرائم باز مي دارد نخست ترس از خدا و روز قيامت است و دوم قانوني که به خوبي اجرائي مي شود و نظارتي مستمر و پويا که بتواند از تخلفات و جرائم پيشگيري کند.
والسلام