وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    پرسشي از جنس زمانه !  

    توسط اسماعیل عسلی/ سردبیر روزنامه عصرمردم 09 بهمن 1401 274 0
     سرمقاله "اسماعیل عسلی" 9 بهمن 1401        پرسشي از جنس زمانه !
    با فروپاشي ساختار سنتي جوامع تحت تاثير دگرگوني هاي ايجاد شده از رهگذر مناسبات نوين و ابزارهاي ارتباطي روزآمد ، شاهد جابجايي طيف ها و شخصيت هاي تاثيرگذار بر افکار عمومي هستيم. تا پيش از روايي رسانه هاي مکتوب و شنيداري و ديداري ، سخنوران و مجلس گردان ها ، ملا مکتبي ها ، صاحبان تريبون در کانون هاي سنتي  ، جارچي ها ، نقالان ، راويان ، معرکه بگيرها ، پرده خوان ها ، اهل سير و سفر و تجار و بازرگانان که صاحب تجربه و دنيا ديده به حساب مي آمدند ، مي توانستند با گفته هاي خود بر روي مردم تاثيرگذار باشند . با روي کار آمدن روزنامه ها و رواج دستگاه چاپ و تاسيس دبستان و دبيرستان و دانشگاه ، به تدريج شاهد از رونق افتادن رجوع سنتي مردم به افراد مورد اشاره بوديم و ضربه ي مهلکي بر پيکر شاخصه هاي فرهنگ شفاهي وارد شد به طوريکه ابتدا تحصيلکرده ها به استقبال شاخصه هاي فرهنگ مکتوب رفتند اما از آنجايي که جمعيت تحصيل کرده ها تا ساليان متمادي در حدي نبود که بتواند نقش تعيين کننده در فرهنگ سازي را ايفا کند براي چندين دهه شاهد تقابل مظاهر مدرنيته و نهادهاي سنتي بوديم و اين تقابل با وجود به ميدان آمدن رسانه هاي صوتي و سپس تصويري کماکان با اندک نوساناتي ادامه داشت تا اين که فضاي مجازي با شتابي وصف ناپذير گوي سبقت را از همگان ربود و به دست هر کسي يک ميکروفون و قلم داد تا در سايه ي عضويت در گروه ها و سليقه اي که در انتشار اخبار و مطالب به کار مي گيرد هر چه مي خواهد بگويد و بنويسد و توجه ديگران را به خود جلب کند .
    ويژگي منحصر به فرد فضاي مجازي طرح پرسش است که نهايتا به ايجاد شائبه منجر مي شود. نبايد فراموش کرد که همواره طرح پرسش به دليل پاسخ هاي گوناگون و گاه متضادي که به آن داده مي شود ، کوتاهترين راه براي تغيير شرايط و بسترسازي براي تاثيرگذاري بر روي افکار عمومي است و في نفسه قابل تخطئه شدن هم نيست چرا که تاکنون هيچ کس را به دليل طرح پرسش به تشويش افکار عمومي متهم نکرده اند . طبيعتا وقتي سرعت انتشار پرسش ها و گسترش شائبه ها بيشتر از سرعت پاسخگويي ها باشد با خلاء متقاعد سازي و تبيين مطلوب مواجه مي شويم و از آنجايي که نوسان انگيزه مي تواند نقش پيشران را داشته باشد ، کم کم احساس بلاتکليفي به بدنه ي جامعه تزريق مي شود آن هم در جامعه اي که صدها سال تحت تاثير فرهنگ شفاهي بوده و زير سلطه ي چنين فضايي عده اي ميدان داري مي کرده اند و براي هر پرسشي هم پاسخي در آستين داشته اند و خود را هم پاسخگوي هيچ کس نمي دانسته اند و مردم نيز تحت تاثير فرهنگ شفاهي ، ميانه ي چنداني با جستجوگري و طرح پرسش و مطالبه ي سند براي انواع ادعاها وخرافات و لاطائلات نداشته اند . طبيعتا در چنين شرايطي ناگهان جامعه با سونامي پرسش هاي زنجيره اي مواجه مي شود و چون پاسخي از جنس زمان به پرسش هايش داده نمي شود به همه چيز از جمله باورهاي دروني با ديده ي ترديد مي نگرد . از طرفي با توجه به اين که يک پرسش همگان را به جستجوي پاسخ مي فرستد و همگان نيز در يک سطح معين از سواد و بينش نيستند که با پاسخي مشخص متقاعد شوند ، حتي بهترين نظريه پردازان نيز نمي توانند در چنين غوغايي براي متقاعد سازي اذهان تهييج شده ، نقش يک گره گشاي آرامش بخش را ايفا کنند چرا که با هر پاسخي که به يک پرسش مي دهند هزاران پرسش ديگر جوانه مي زند لذا نتيجه اين مي شود که طرح کنندگان پرسش در فضاي مجازي در حالي که با جمعيتي انبوه از تشنگان پاسخگويي مواجه اند خود در صدد پاسخگويي برمي آيند .
    بر هيچ کس پوشيده نيست که پرسش ها اگر مرتبط به حوزه هاي تجربي و علوم طبيعي باشد پاسخگويي به آنها کار چندان دشواري نيست ولي پرسش هاي مرتبط با حوزه ي علوم انساني شامل تاريخ و اديان و مذاهب و سنت ها و باورها و ... تابع چنين قاعده اي نيستند . لذا اگر تاکنون مبلغين ديني وظيفه ي خود را بيان احکام با فرض پيروي مردم از مذهبي خاص مي دانستند از اين پس بايد در صدد تجهيز ذهن خود به منطقي باشند که بتواند به پرسش هاي اساسي جوانان و نوجوانان پيرامون چرايي باور به يک دين و مذهب هم پاسخ دهد و اين مسئوليت آساني نيست .
    نسل جديد با نگاه هاي زير پوستي به دنبال جستجو در لايه هاي زيرين وقايع تاريخي و احکام ديني و الزامات فرهنگي و تمدني است به همين دليل است که مي گويند کار فرهنگي کردن با نسل جديد اقتضائات خاص خودش را دارد . اين تفاوت ها در واقع به تفاوت ميان ويژگي هاي فرهنگ شفاهي و فرهنگ مکتوب برمي گردد.
    در فرهنگ مکتوب امکان سرکوب جستجوگري و نهي از طرح پرسش وجود ندارد زيرا ما در جهاني زندگي مي کنيم که يک جوان بايد از اين آمادگي برخوردار باشد که بتواند از اعتقادات خود دفاع کند و به اصطلاح مسلمان شناسنامه اي نباشد بنابراين او بايد براي انجام هر کاري دليل منطقي داشته باشد. ترديدي نيست که اعتقاد در عصر ارتباطات بايد کارکرد جهاني داشته باشد نه جغرافيايي و منطقه اي حال پرسش اين است که آيا نظام آموزشي رايج در ايران قادر به پي ريزي يک ساختمان اعتقادي مستحکم هست يا نيست ؟
     
    شماره روزنامه:7687
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در یکشنبه, 09 بهمن 1401

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

    آرشیو روزنامه

    Ad Sidebar
    Ad Sidebar-3