از جمله لوازم حکمرانی، پیش بینی کانون هایی برای پایش و پیمایش داشته های مادی و معنوی است . جمعیت هم سرنوشتی که در جغرافیایی تعریف شده ، ملت نام می گیرند برای پیمودن راهی مشترک نیازمند آگاهی کامل از آمار مربوط به ذخایر مادی و معنوی خود هستند . تمامی داشته های قابل بهره برداری مادی شامل منابع و معادن و آب و جنگل و مرتع و ذخایر ارزی را می توان در فهرست ذخایر مادی دسته بندی کرد . تردیدی نیست که آنچه بهره مندی هدفمند و سودبخش از ذخایر مادی را امکان پذیر می سازد، برخورداری از ذخایر معنوی است زیرا ذخایر معنوی برای یک ملت به اندازه ای حائز اهمیت است که می تواند آنها را از هیچ به همه چیز برساند . آنچه کشورهای فاقد منابع زیرزمینی را در ردیف کشورهای توسعه یافته قرار داده، ذخایر معنوی آنهاست.
هویت ملی ، احساس هم سرنوشتی که محصول تعامل دولت و ملت زیر سایه ی عدالت است ، قانونمندی و نظم پذیری ، رویش های اخلاقی ، پویش های فرهنگی ، خیزش های هدفمند علمی، کیفیت بالای داوری در محاکم قضایی، برخورداری شهروندان از امنیت در ابعاد گوناگون آن، ارجمندی انسان ها صرف نظر از گرایش های شخصی و مذهبی و قومی و مسائلی از این دست در فهرست ذخایر معنوی جای می گیرند که برآیند مثبت آنها تاب آوری اجتماعی را برای عبور از تنگناها و بحران های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی بالا می برد. برای ملتی در حال توسعه که هنوز راه زیادی برای پیمودن دارد ، اهمیت همراهی مردم با حکومت تبلور احترام متقابلی است که این دو مولفه برای یکدیگر قائل هستند . نتیجه ی حرف شنوی حکومت از مردم ، پیروی مردم از قانون است که به تنهایی یک دستاورد بزرگ تلقی می شود. دستاوردی که تضمین کننده عبور کم هزینه ی ملت و دولت از فراز و نشیب هایی است که شرایط جهانی و منطقه ای بر کشور تحمیل می کنند.
زمانی که سخن از ذخایر معنوی به میان می آید ، کیفیت حرف اول را می زند. نه کمیت از این رو برای نشان دادن میزان ذخایر معنوی نمی توان به آمار کمی و تلاش های سخت افزاری که در این راستا صورت می گیرد اکتفا کرد . این که ما با هدف افزودن به ذخایر معنوی ، به انتشار انواع کتاب ها ، برگزاری سخنرانی ها و برپایی مراسم گوناگون بپردازیم و صاحبان تریبون از آرمان ها بگویند و در همین راستا شاهد اجرای نشست های تبیینی و توجیهی باشیم یک روی سکه به حساب می آید اما روی دیگر سکه که نشان دهنده ی نتیجه بخش بودن برنامه هایی از این دست است حصول اطمینان از قدرت فرهنگ سازی چنین اقداماتی است که آثار مثبت و منفی آن رامی توان در کاهش بزه کاری ها، استحکام خانواده ها ، حاکمیت قانون و پویایی و نشاط مردم جستجو کرد .
ما هر روز در روزنامه ها و رسانه های مکتوب و فضای مجازی شاهد انتشار جداولی هستیم که نرخ انواع ارزها و طلا و وضعیت بورس را اعلام می کنند اما معیاری که بتوانیم بر اساس آن به ارزیابی روز آمد ذخایر معنوی خود بپردازیم در اختیار نداریم . معیاری که بر اساس آن بتوان گفت که امروز ارزش راستگویی، درستکاری، شفافیت و از همه مهمتر ارزش انسان و انسانیت چقدر بالا رفته تا نشان دهنده ی رشد ذخایر معنوی ما باشد .
در یک جامعه ی پویا حساسیت نسبت به ارزش پول و قدرت خرید باید به موازات حساسیت نسبت به ارزش انسان ها و جایگاه علم و دانش توسط همگان دنبال شود که اگر چنین شود پس از مدتی با تامل و ژرف نگری به وجود رابطه ای مستقیم بین ارزش کار و پول و طلا با ارزش های اخلاقی و انسانی پی می بریم .اگر ما به همان اندازه که نگران قدرت خرید خود هستیم نگران قدرت بیان حق هم باشیم آنگاه می توانیم مدعی دفاع از داشته های معنوی خود باشیم .
شاید باور آن دشوار باشد اما این قدرت بیان حق است که قدرت خرید را بالا می برد زیرا در جامعه ای که حق گویی به شفافیت می انجامد زمینه ای برای بروز فساد و سوء مدیریت فراهم نمی شود که نتیجه اش ابتلای به انواع بیماری های اقتصادی و این همه بی سر وسامانی باشد .
اگر ما نتوانیم حق گویی را در جغرافیای خود نهادینه کنیم قادر به بیان حرف حق و به کرسی نشاندن آن در دنیا هم نخواهیم بود زیرا این یک قاعده ی عقلی و منطقی است که جامعه ی فاقد فضیلت قادر به اعطای فضیلت به سایر جوامع نیست.
از جمله لوازم حراست از داشته های معنوی ، مراقبت از راستگویی و ایجاد امنیت خاطر برای افرادی است که بدون ترس و با صراحت و بی پرده سخن می گویند بدون آن که نگران خوشایندی و نارضایتی این و آن باشند!
فقر مادی از دروازه فقر فرهنگی و فقر معنوی وارد می شود . اگر جامعه ای مدعی برخورداری از معنویت و ارزش های انسانی باشد ولی نتواند آثار این دغدغه مندی را در رفتار و گفتار و کردار افراد آن جامعه به تماشا بگذارد چنین جامعه ای فاقد قدرت تاثیرگذاری بر سایر جوامع است .
نگاه عملگرایانه ی حاکم بر جهان در عصر ارتباطات ایجاب می کند که ما به جای به رخ کشیدن آرمان ها و آرزوها و به صف کردن انتظاراتمان برای جهانیان ، آثار پای بندی به چنین آرمانهایی که در نحوه ی زندگی مردم خودمان و خشنودی آنها تبلور یافته را در معرض تماشای جهانیان بگذاریم و با صدای بلند اعلام کنیم آنچه را برای جهانیان می خواهیم ابتدا برای مردم خود خواسته ایم.