سرمقاله 17 بهمن 1403 محمد عسلی انقلاب اسلامی و جامعه در حال گذار
یکی از ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران که کمتر به آن پرداخته شده حرکت از یک جامعه نیمه سنتی به جامعه صنعتی در حال گذار است. زیرا چالشهای سیاستهای داخلی و خارجی برای پرهیز از وابستگیهای صنعتی زمینههای رشد فکر سیاسی را آنچنان توسعه داده که دیگر حتی در روستاهای دورافتاده که دیوارهای خشت و گلی عهد بوق را هنوز در حفاظ دارند از آنتنهای ماهوارهای استفاده میکنند که خبررسانی لحظهای را به ذهن و زبان میرساند و اگر مطالعه صرفا خواندن و نوشتن نباشد کافی است کسی حتی نام خود را نتواند بنویسد اما چشم و گوش و هوش بر وسائل ارتباط جمعی بدوزد تا از بیخبری و بیخیالی نسبت به آنچه در جهان روی میدهد رها شود.
این تحولات و تأثیرات شگرفی که ظرف 50 سال گذشته تاکنون اتفاق افتاده است علاوه بر آنکه مطالبات و خواستههای ملتها را به روز افزایش داده در فرهنگ، سنت، زبان و رفتار و افکار انسانها تأثیر گذاشته است تا آنجا که هر آدمی در هر نقطه از جهان میداند که قرص مسکن چه خاصیتی دارد و آب معدنی در بطریهای جمعآوری شده او را از نزدیک شدن به چشمهها بینیاز میکند.
تغییر شرایط در زمانهای کوتاه تغییر در استراتژیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را سبب میشود خواه ما بخواهیم یا نخواهیم، خوشمان بیاید یا نیاید، منافع ما را تأمین کند یا نکند.
از 46 سال گذشته تاکنون که انقلاب اسلامی چتر دینی خود را بر مردم انقلابی ایران افکنده است، دیدگاههای مذهبی، دینی و سنتی کرارا و مستمرا از طریق منابر و رسانههای صوتی تصویری بازتاب داده شده است اما اینکه چند درصد مردم به چه میزان تحت تأثیر این دیدگاهها در مقاطع مختلف به ویژه در ده سال اخیر قرار گرفته اند و تغییر در رفتار دادهاند جای بحث فراوان دارد.
در باب جامعهشناسی و رفتارشناسی مشت نمونه خروار نیست. انسانها تحت تأثیر دولتها، خانوادهها، اجتماعات و مهمتر از همه فضاهای باز مجازی در بسیاری از موارد از حقایق دور و یا نزدیک میشوند چنانکه سراب را آب و آب را سراب میبینند. بستگی دارد به اینکه با چه هنرمندی و هنرنمایی برنامههای تحت پوشش رسانهای تولید و پخش میشوند.
از بدو خلقت آدم تا به اینک پیامبران و پیامرسانانی از بین جوامع مختلف بلند شده و تحولاتی دینی، مذهبی و صنعتی را رقم زدهاند، رهبران این تحولات در شرایط جامعه خود گاه بسیار موفق و گاه ناکام بودهاند. گرچه مهم است که حقیقت و واقعیت با چه زبانهایی بیان شده باشند اما آنچه تجربه تاریخی به ما آموخته است همیشه حقایق و واقعیتها نتوانستهاند در دل و افکار مردمان، چنان نهادینه شوند که گذشت زمان و تحولات ناشی از آن بر آنها سایه نیفکنده باشد.
هرچند انقلاب اسلامی ایران علیرغم محدودیتهای دینی و مذهبی جوهره جمهوریت اسلامی را تشکیل دادهاند اما ملت ایران از چنان فهم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار شدهاند که الزاما خواستهها و نیازهای آنان را به مطالبهگری از دولت و حاکمیت استمرار داده است. این خواستهها، نیازها و ضرورتهای جامعه صنعتی که الزامآورند چه بسا بر بعضی باورهای دینی و اخلاقی سایه افکنده است. با بخشنامه، قانون، موعظه، سخنرانی و حتی محتویاتی در قالب فیلم و سریال و نمایشنامهها هم تغییرپذیر نیستند. زیرا نیازهای مادی ناشی از توسعه برای زندگی سرعت گرفته ماشینی، مانند طوفانی سهمگین و با سرعت همه را با خود میبرد و کاملا محسوس است. تولیدات متنوع صنعتی، کشاورزی، خدماتی و حتی فرهنگی در افکار، اندیشهها و خواستهها به شدت تأثیرگذار شدهاند. نمیتوان سد و مانعی در برابر مرزهای اندیشه با هر تعبیری که الزاما ضروری هم باشند ایجاد نمود و گفت: ما میخواهیم خودمان باشیم!
دیر زمانی است استقلال فکری، صنعتی و اقتصادی در هیچ کشوری ملتها را نسبت به دیگران بینیاز نکرده است. روند امور اقتصادی و سیاسی و فرهنگی همانند ظروف مرتبطه در جهان در حال گردش هستند. ممکن است بعضی محدودیتها بتوانند برای کوتاه مدت عدهای را ملزم به تبعیت از فرامینی کنند که کمتر مبتلا به آثار تبلیغات و فرهنگهای بیگانه شوند. اما این وضعیت تاکنون در هیچ کشوری مطلقا اجرایی نشده است. اگر در ژاپن فرهنگهای سنتی و باورهای فرهنگی در ظاهر تا حدودی حفظ شده است اما فرهنگ برآمده از صنعت، چنان مردم را در معده سرعت کار هضم کرده است که بسیاری را به خودکشی و بیماریهای روانی مبتلا نموده و فسادهای اخلاقی و مادی را رقم زده است.
این تحلیل از وقایع کنونی به معنای تسلیم بلاشرط در برابر هر آنچه رخ داده است نیست. میتوان برنامهریزیهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را به گونهای تدوین نمود که تعارضات اخلاق حقیقی با اخلاق علمی را کاهش دهد و یا عدالت اجتماعی در تولید و مصرف را نهادینه کند.
بازتاب آثار سیاسی، اقتصادی، دینی و انقلابی انقلاب اسلامی، گرچه در تحولات جهان مؤثر بوده است اما ثبات و استمرار آن نیازمند همت مردمی است که میباید در بسیاری از امور زندگی به ویژه در کیفیت و کمیت کار، تغذیه و روابط اجتماعی به نسبت شرایط پیش آمده تجدیدنظر کنند و مطالبات و خواستههای خود را با توجه به واقعیتهای منابع موجود تطبیق دهند.
به عنوان مثال در تب دلار و طلا ذوب نشوند و به دست خود ارزش پول ملی را کاهش ندهند. تسلیم شرایطی که کشورهای دشمن و منفعتطلب برای وضعیت اقتصادی ایران ترسیم کردهاند نشوند.
جوانان نباید کشور خود را برای خدماترسانی به دیگر کشورها رها کنند و از دور فریاد واویلا سر دهند زیرا هیچ تغییری که موجب وضعیت بهتر شود با این روشها متصور نیست.
ترس از آینده فرزندان و یا تأمین هزینههای نگهداری آنان نباید موجب دلسردی از بچهدار شدن شود زیرا کشور در آینده اگر بدون جوان بماند بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر میشود.
جامعه ما در حال گذار میتواند مسیر بهتری را طی کند و از انحراف در معیارها صدمه نبیند. اگر کمی تأمل کنیم و در چنگ طوفان تغییرات اراده خود را از دست ندهیم.
والسلام