وارد حساب کاربری خود شوید

نام کاربر *
کلمه عبور *
مرا به خاطر بسپار

ایجاد یک حساب کاربری

فیلدها با ستاره (*) مشخص شده اند مورد نیاز است.
نام *
نام کاربر *
کلمه عبور *
تائید رمز عبور *
پست الکترونیک *
تأیید ایمیل *
کپچا *
Reload Captcha

    انقلاب اسلامي ايران و اما و اگرها

    توسط محمد عسلی/ مدیر مسئول روزنامه عصرمردم 13 بهمن 1399 407 0
    سرمقاله محمد عسلی 14 بهمن 1399        انقلاب اسلامي ايران و اما و اگرها

    امروز بعضي ها اين سئوال را مطرح مي کنند که اگر در ايران انقلاب نمي شد ما چه وضعي به لحاظ اقتصادي و سياسي و فرهنگي مي داشتيم؟
    بعضي ها که علل ظهور و بروز انقلاب اسلامي را با آگاهي و مطالعات جامعه شناختي دنبال کرده اند انقلاب را در ايران اجتناب ناپذير تلقي کرده اند.
    بعضي از تحليلگران و نويسندگان داخلي و خارجي، انقلاب اسلامي را همانند سيب رسيده اي در بالاي درخت تصور کرده اند که دستي بلند و اراده اي قوي براي چيدن آن به کار گرفته شد.
    با مرور و بررسي ديدگاه هاي مختلف موافق و مخالف با انقلاب اسلامي ايران مي توان چنين نتيجه گرفت که محمدرضا شاه، آخرين پادشاه سلسله پهلوي با انحراف از معيارهاي قانون اساسي و مذهب رسمي کشور زمينه نارضايتي عمومي را فراهم کرد و با تکيه بر قدرت ارتش و سازمان امنيتي ساواک هرگونه مخالفت با عملکرد دولت خود را سرکوب نمود و هر حرکتي را که با رفتار، انديشه و عملکرد او به مخالفت برمي خاست آن را مولود ارتجاع سياه و يا ارتجاع سرخ مي دانست و پيوسته بر اين امر تأکيد مي کرد که اگر سلطنت در ايران فرو بپاشد، کمونيست ها بر ايران حاکم خواهند شد. اين سخنان بيشتر مصرف خارجي داشت و دولت هاي غربي به ويژه آمريکائي ها را حساس مي کرد تا به حفظ و تقويت تسليحاتي و امنيتي و سياسي وي بپردازند که در واقع از زمان فرار رضاشاه و به سلطنت رسيدن وي دولت هاي غربي به حمايت همه جانبه از وي اقدام کردند.
    نتيجه آنکه سه رکن ملت، رهبري و اسلام همانند مثلثي غيرقابل نفوذ او و طرفدارانش را که همان طايفه هزار فاميل درباري باشند چنان در ميان گرفتند که بقاي سلطنت امکانپذير نشد و عليرغم اينکه جبهه ملي در راهپيمائي هاي ابتدايي و در آغاز قيام مردم و نيز بعضي از ناراضيان سلطنت طلب شعار دادند «آزادي، استقلال، قانون اساسي» امام خميني آن را ترفندي براي بقاي سلطنت خواند و صراحتا اعلام کرد: شاه بايد برود و نوع حکومت به آراء عمومي گذاشته شود.
    شاه سرخورده و پشيمان و ناتوان از هرگونه عملي که بتواند مردم را آرام کند و انقلاب را عقيم نمايد نااميدانه کشور را ترک کرد و فرار را بر قرار ترجيح داد.
    پس صورت مسئله و سئوالقي که بعضي ها امروز از طريق فضاهاي مجازي مطرح مي کنند که اگر در ايران انقلاب نمي شد، چنين و چنان مي شد، صورت مسئله غلطي است و سئوال به قول حقوقدانان «سالبه به انتفاع موضوع است.»
    اينک با گذشت 42 سال از پيروزي انقلاب اسلامي و فروپاشي نظام سلطنتي در ايران که نه مشروطه بود و نه مشروعه همگان پذيرفته اند که در ايران انقلاب شده آن هم انقلابي اسلامي که در رأس آن ولي فقيه حاکميت دارد.
    آنچه بايد به آن توجه داشت و سپس عملکرد انقلاب اسلامي و نتايج آن را به قضاوت نشست وقايع و رويدادهاي تلخ چهار دهه بعد از پيروزي است که بيشتر سد و مانع و عامل عدم دسترسي و موفقيت بعضي اهداف اوليه انقلاب است.
    از سخنان رهبر کبير انقلاب و مسئولان دولتي قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي چنين برمي آيد که با پيروزي انقلاب اسلامي مردم ايران در شرايط و وضعيت بهتري زندگي خواهند کرد، عدالت اجتماعي برقرار خواهد شد، آزادي و استقلال تضمين مي شود و رشته هاي وابستگي سياسي و اقتصادي به غرب و شرق پاره مي گردد.
    مردم انقلابي ايران هم هدفي جز اين خواسته ها و سلامت جامعه نداشتند. اما سهم خواهي گروه ها و احزاب سياسي با سابقه و بي سابقه اي که همانند قارچ يک شبه روئيدند و درگيري هاي خياباني با تحريک و حمايت دشمناني که از انقلاب ضربه خورده بودند کار را به جائي رساند که نيروهاي اخراجي ساواک هم به عنوان اعتراض دست به راهپيمايي زدند.
    در چنين شرايطي که چند خط سياسي همانند خطوط متنافر براي مردم، انقلاب، کشور و رهبر آن تعيين تکليف مي کردند و تعداد آنان نسبت به اکثريت توده مردم مسلمان قابل قياس نبود دولت انقلابي راهي جز مقابله پيش رو نداشت.
    سفارتخانه آمريکا که در واقع به جاسوسخانه اي براي برهم زدن اوضاع و تحريک گروه هاي مخالف تبديل شده بود توسط دانشجويان پيرو خط امام تسخير شد و از آن به بعد تحريم هاي اقتصادي و فشارهاي سياسي بر عليه دولت و ملت ايران شروع گرديد و استمرار يافت.
    دولت انقلابي در سه جبهه مي بايد مقاومت مي کرد و مي جنگيد، تحريم، جنگ و دفاع از انقلاب در برابر اهرم فشار گروهک هاي داخلي و دولت هاي ناراضي غربي از جمله آمريکا.
    تحريم و جنگ که تماميت ارضي کشور را به خطر انداخته بود، مردم و حاکميت را به سدي مقابل دشمنان تبديل کرد به گونه اي که براي حفظ کشور از تعرض خارجي بعضي اهداف اقتصادي و رفاهي اوليه انقلاب تحت الشعاع جنگ و تحريم قرار گرفت. برق، آب و اتوبوس مجاني فراموش شد و برعکس دولت انقلابي نيازمند کمک مردم براي دفاع از کشور و انقلاب گرديد.
    تحريم هاي کمرشکن به هر بهانه بعد از جنگ هم ادامه يافت و مشکلات اقتصادي بيش و بيشتر شد اما حاکميت تلاش کرد براي رفع نيازمندي هاي علمي و صنعتي وابستگي هاي گذشته را تا حدود زيادي به کشورهاي خارجي قطع کند.
    پيشرفت هاي علمي، صنعتي و خدماتي يکي پس از ديگري حاصل شده، شهرها توسعه يافته، جمعيت سه برابر شده و شرايط نسبت به قبل از انقلاب اسلامي به کلي تغيير کرده است.
    امروز آنچه مردم ايران را رنج مي دهد، ناتواني در رفع نيازهايي است که حاصل توسعه بوده و هزينه هايي است که زندگي ماشيني امروز به مردم ما تحميل کرده است.
    رنج دوم ناکارآمدي بعضي مديران در ايفاي وظايفي است که به علت عدم رعايت ضوابط به کار گمارده شده اند و ناتواني آنها در امور اقتصادي و تأمين معيشت مردم با کاهش مداوم ارزش پول ملي کاملاً مشهود است و نمي توان بالا رفتن نرخ بيکاري، اعتياد و طلاق و فساد را صرفا ناشي از تحريم و جنگ دانست هرچند عوامل مؤثر در آن بوده اند.
    امروز انقلاب اسلامي دستاوردهاي نظامي قابل تأملي دارد که حراست از مرزهاي کشور را تضمين مي کند. دستاوردهاي پزشکي و فني هم رافع بسياري از نيازهاي مردم ماست و حتي پاي بيماران صعب العلاج کشورهاي همسايه را نيز به کشور ما براي مداوا باز کرده است.
    ما در آموزش و پرورش نياز به تغييرات اساسي داريم و در امور اجرايي و اداري و انتصاب مديران بايد تجديدنظر کنيم. انقلاب اسلامي به باغي گسترده و بزرگ مي ماند که براي دفع آفات به سمپاشي هاي فصلي نياز دارد. هيچ جايگزين منطقي و واقع بينانه اي براي انقلاب متصور نيست تهاجم دشمنان انقلاب در فضاهاي مجازي که توانسته اند افکار بعضي جوانان ما را مديريت کنند تغييري را دامن نخواهند زد. اگر مسئولان و مديران کشور در اعمال روش هاي مديريتي تجديدنظر کنند.
    انقلاب اسلامي ديري است از مرزهاي کشور عبور کرده و نقطه اميدي براي مردم مسلمان در بند استعمار و استثمار است، آنچه در ايران اتفاق مي افتد براي رهايي آنها و اميدوار شدنشان مهم است.
    بذر انقلاب اسلامي در کشورهاي هدف هر چند ديرمحصول است اما ريشه دوانده و خشکسالي ها را پشت سر گذاشته است.
    براي آن که جنگ ديگري همانند جنگ تحميلي مرزهاي کشور ما را به خطر نياندازد بايد انقلاب و چالش هاي آن فراتر از مرزها تعيين کننده شود و اين اتفاق افتاده است.
    اما و اگرهاي بسياري که از زبان هاي مختلف درخصوص عملکرد دولت شنيده مي شود نبايد بي پاسخ بمانند. پاسخ ها نبايد شعاري باشد، نقطه ضعف هاي خود را قبول کنيم و در پي اصلاح آن برآئيم. تصور نکنيم صرفا نيروهاي نظامي و توانايي هاي تجهيزات نظامي به ما مصونيت مي بخشد. مصونيت مرزهاي ما در گرو اراده و شجاعت آنهاست. اما رفع معضلات و مشکلات داخلي ما در گرو کارآمدي آموزش و پرورش و دانشگاه هاي ماست. اگر سردردهاي جوانان خوب نشوند و بيکاري افزايش يابد ما از اهداف انقلاب دور مي شويم. اختلاس، کلاهبرداري، فساد و جرائم کيفري و حقوقي همه ناشي از ناکارآمدي تعليم و تربيت و آموزش و پرورش است.
    جنگ واقعي امروز ما جنگ با جهل و خرافه و کم سوادي است. ما ملتي مقاوم، با تمدن ديرينه، هوشمند و صبور هستيم و با شجاعت و اراده آهنين توانسته ايم بسياري از قله هاي سخت را فتح کنيم. در قله ماندن از فتح قله سخت تر است. سعي کنيم از قله ها پائين نيائيم.
    والسلام

    شماره روزنامه:7122
    این مورد را ارزیابی کنید
    (1 رای)
    آخرین ویرایش در دوشنبه, 13 بهمن 1399

    ارسال نظر

    لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
    از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
    لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
    در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.