روزنامه عصر مردم در سراسر جهان یک پورتال خبری آنلاین آنلاین و منبع برای محتوای فنی و دیجیتال برای مخاطبان با نفوذ خود در سراسر جهان است. شما می توانید از طریق ایمیل یا تلفن به ما بپیوندید.
+(98) 713-234 8010-13
رواج انواع بزه کاری ها ، کاهش سن سارقین ، تخلفات گوناگون و انواع کلاهبرداری ها در فضای مجازی که عمدتا سر در آبشخور تنگناهای معیشتی و کاستی های فرهنگی دارد از یک سو و از سوی دیگر آمار بالای خودورها و تصادفات جاده ای و درون شهری ، قاچاق سوخت ، مواد مخدر و از همه مهمتر اختلالات روانی که بالای 30 درصد مردم خصوصا جوانان با آن دست به گریبان هستند منجر به شلوغی دادگاه ها ، سختی کار نیروهای انتظامی ، بلاتکلیفی نهادهای متولی فرهنگ و از همه مهمتر و برجسته تر دشواری کار معلمی شده است .
اداره ی جامعه ای که در حال کنده شدن از وضعیت سنتی است و با شتابی غیرقابل مهار به سمت تبعیت از الگوهای نو در واکنش به القای ناکارآمدی الگوهای سنتی حرکت می کند به راحتی امکان پذیر نیست زیرا شیوه هایی که با هدف بازدارندگی به کار گرفته می شود نه تنها پاسخگو نیست بلکه به لجاجت ها و سرکشی های مدنی دامن می زند ضمن این که بحث فرهنگ سازی هم زمانبر است و کسانی هم که خود را در عرصه های فرهنگی وظیفه مند می دانند اغلب اینکاره نیستند و در گرداب موازی کاری دست و پا می زنند و چون به دنبال نتیجه گیری فوری از واکنش های شتابزده خود هستند ، به دشواری کار می افزایند
جامعه ای که پس از چند دهه تنفس در فضایی محدود و آمیخته با ملاحظات گوناگون ناگهان به فرصت گفتگو در فضای مجازی دست پیدا کرده و هزاران حرف ناگفته دارد مانند آب انباشته رها شده ای که سد را شکسته ، بی محابا اظهار وجود می کند و با هدف تخلیه روانی و جبران سکوتی عمدتا ناشی از خودسانسوری، همه چیز را زیر سئوال می برد و از آنجایی که ایجاد شبهه و شائبه در چنین فضایی آسان و رفع شبهه دشوار و نیازمند دانایی است ، برقراری موازنه و ایجاد تعادل به امری دست نایافتنی تبدیل شده و هر روز به پیچیدگی این کلاف سردرگم می افزاید .
وجود تعارض بین آموزه های رایج در مدارس ، جامعه و خانواده ، کودکان و نوجوانان را در برابر یک سه راهی خطرناک برای انتخاب قرار داده و خروجی تربیتی مدارس را در مقایسه با انتظارات هدف گذاری شده کاهش داده که یکی از نشانه های آن کاهش سن بزه کاری است .
بسیاری از مدارس قدیمی که فضایی باز و مناسب دارند ، مستهلک شده اند و نیازمند بازسازی و مرمت هستند و مدارس جدید نیز پاسخگوی جمعیت دانش آموزی نیست و اغلب مدارس غیردولتی نیز فضای مناسبی که دلچسب و جذاب باشد ندارند و با بازنشسته شدن معلمان با تجربه و استخوان دار ، دست آموزش و پرورش از دبیران و آموزگاران مجرب خالی شده و گسیل برخی از نیروهای سرریز شده و ناکارآمد از جاهای دیگر به آموزش و پرورش هم مزید بر علت گردیده و موجبات افت تحصیلی ، کمرنگ شدن رابطه عاطفی بین معلمان و دانش آموزان خصوصا در دوره ی دبیرستان را فراهم نموده که بخشی از آن به برجستگی شکاف بین نسلی بازمی گردد . ناگفته نماند که انقطاع دو ساله دانش آموزان در زمان رواج کرونا از فضای مدرسه و کلاس و از دست رفتن فرصت رودررویی با معلم به این وضعیت نامطلوب دامن زده و برقراری ارتباط با معلم را دشوار ساخته ، ضمن این که تزریق برخی از التهابات اجتماعی به مدارس که برای آنها از قبل برنامه ریزی نشده بود در مجموع موجبات نگرانی خانواده ها را فراهم نموده و متاسفانه دولت هم با توجه به دلمشغولی های خارجی و منطقه ای که وقت و هزینه ی زیادی می گیرد ، قادر به ساماندهی به این وضعیت در کوتاه مدت نیست . وقتی چیزی نزدیک به یک میلیون دانش آموز غیر ایرانی در کشور از تحصیل رایگان استفاده می کنند و در برابر خدماتی که به آنها ارائه می شود نیز تعهدی ندارند ، یعنی این که آموزش و پرورش با هرزروی هزینه مواجه است . از طرفی این تعداد کودک مهاجر را نیز نمی توان به حال خود رها کرد چرا که در کوتاه مدت به کودکان ولگرد خیابانی تبدیل می شوند خلاصه کلام این که تا زمانی که دولت ها به این باور نرسند که رشد و توسعه و تولید و تمامی اتفاقات خوب را باید ابتدا در مدارس و در سایه ی بهبود وضعیت معلمان جستجو کنند ، نخواهند توانست با در اولویت قرار دادن آموزش و پرورش گامی در مسیر رشد بردارند .
مقوله ی آموزش و پرورش باید با ظرافت و لطافت و رواداری و ایجاد انگیزه و شوق برای سمت دهی هدفمند به عواطف کودکانه و ترغیب به شکفتگی در فضایی خاطره انگیز همراه باشد . معلم باید به مفهوم واقعی کلمه فارغ البال باشد تا بتواند دانش آموز را با خود همراه کند . در گذشته معلمان از جهات گوناگون در بحث طبقه بندی اجتماعی از لحاظ قدرت خرید و سبک زندگی به لایه های میانی و بالا تعلق داشتند ولی اکنون این هرم وارونه شده و بسیاری از آنها که اجاره نشین هم هستند بعضا روی خط فقر و یا زیر خط فقر قرار دارند و به همین دلیل حتی اگر شغل دومی هم نداشته باشند از آسودگی خاطر برای دل دادن به مطالعه و مدرسه و جنب و جوشی که لازمه ی معلمی است برخوردار نیستند . به زبان خودمانی باید اعتراف کرد که آموزش و پرورش برای دولت ها به لقمه ی سرسیری و سیاهی لشکر تبدیل شده که چندان جدی گرفته نمی شود و نتایج چنین نگاهی هم معلوم است .
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «عصر مردم» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.