زمانه تغيير کرده، آدم ها هم عوض شده اند. باران ها هم آلوده به هواي ناپاک شده اند مرزهاي انديشه يکي پس از ديگري در جنگ رسانه اي به تسخير فضاهاي مجازي درآمده و چشم اندازهاي بود و نبود زيبائي ها از اصالت افتاده اند. ديگر روش هاي سنتي تربيتي و آموزشي به نيازهاي امروز جواب نمي دهند. اتفاقاتي در طبيعت افتاده که محسوس است از جمله گرم شدن زمين و تبعات ناشي از آن: مردان سياسي غرب براي نوعي استعمار جديد به جنگ هاي رسانه اي و تبليغاتي متوسل شده اند تا خلاء ناشي از عقب افتادگي کشورهاي جهان سومي و بعضا در حال رشد از روش هاي نوين تبليغاتي و سياستگذاري هاي منفعلانه را پر کنند و افکار عمومي را مديريت نمايند. در اين کشاکش پرسرعت ما هنوز در خم يک کوچه ايم و تصور مي کنيم مي توانيم در برابر تهاجم فرهنگي و رسانه اي غرب با روش هاي سنتي در موضع دفاع از فرهنگ سنتي خودمان باشيم.
متأسفانه هنوز شاهديم اکثر برنامه هاي تلويزيوني به سخنراني هاي طولاني و گفتگوهاي بي حاصل که بيشتر جنبه شعاري دارد اختصاص مي يابد و به ندرت شاهد حضور اقشار مختلف مردم به ويژه جوانان و نوجوانان در برنامه هاي شاد و سرگرم کننده هستيم. ما هنوز به مبحث مخاطب شناسي ورود نکرده ايم و مدام فضاهاي مجازي را مورد نقد و سرزنش قرار مي دهيم که چرا چنين و چنان است. غافل از اينکه فضاهاي مجازي آسان و سريع در دسترس مي تواند مورد استفاده برنامه ريزان ما هم باشد و سببي شود که بيشتر بتوانيم با مخاطب همراه باشيم.
استان فارس عليرغم گستردگي جغرافيايي، آب و هوايي و قوميت هايي که در خود جاي داده است هنوز از يک شبکه تلويزيوني برخوردار است آن هم بيشتر در قالب مناسبت-هاي مذهبي و موضوعاتي از اين قبيل کار مي کند و يا مبادرت به پخش سريال هاي بازپخش شده و فيلم هاي سينمايي تاريخ گذشته مي نمايد.
و يکي دو برنامه مردمي که طرفداراني هم دارند.
متأسفانه به همان نسبت که تلويزيون هاي ماهواره اي و رسانه هاي خارجي براي دزديدن مخاطب پول خرج مي کنند و از نيروهاي متخصص در سياست و اقتصاد و امور اجتماعي بهره مي برند ما هزينه هاي رسانه اي را کاهش داده ايم. نه اجازه مي دهيم بخش خصوصي کار رسانه اي از طريق تلويزيون کند و نه شبکه هاي دولتي به خاطر محدوديت هايي که دارند مي توانند به خوبي از پس برنامه هاي جذاب شبکه هاي مخالف برآيند آن وقت توقع داريم رسانه هاي ما مخاطب بيشتري داشته باشند که ندارند چرا نبايد برنامه هاي تلويزيوني، راديويي و روزنامه هاي ما به گونه ي مخاطب پسند باشند که رويکرد آنچناني به شبکه هاي متنوع دشمنان نداشته باشيم.
آيا ما توانسته ايم همانند سالهاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي آن همه مخاطب صدا و سيما داشته باشيم و آنها را حفظ کنيم؟ شوربختانه براساس آمارهاي واقعي بايد بگوئيم خير. چرا که برنامه هاي رسانه هاي ما روزآمد نبوده اند.
اگر در دنيا اين اتفاق افتاد که تلفن هاي همراه، بسياري از نيازها و خواسته هاي مخاطبان را پاسخ مي دهند و شرايطي فراهم مي کنند که مخاطب را جذب کنند برعکس ما با اعمال روش هاي سنتي مخاطب را از خود رانده و به طرف مقابل تحويل داده ايم.
ما چلوکباب و غذاهاي مفيدمان را در ظرف هاي مسي زنگ زده مي گذاريم بدون پيش غذايي که ذائقه ها را تحريک کند.
چرا نبايد تحولي، تغييري، تنوعي در برنامه هاي صدا و سيماي ملي داشته باشيم؟
چرا فکر مي کنيم برنامه ريزان ما در جذب مخاطب خوب کار مي کنند؟
پول ها را هدر مي دهيم و وقت ها را نيز و در را به همان پاشنه قبل مي چرخانيم.
راستي ما نياز به خون تازه در رگ هاي رسانه هايمان داريم. درها را باز کنيم، هنرمندان را فرا بخوانيم و فقط مديريت و نظارت کنيم آنگاه خواهيم ديد که حناي شبکه هاي معاند رنگي ندارد. در انتشار خبر شفاف و درست پيشتاز باشيم و قبل از آنکه مخاطب ما به سراغ شبکه هاي بيگانه برود اخبار صحيح را از رسانه هاي ملي دريافت کند. چرا که نه؟
والسلام