بسنده کردن به برخي عناوين و ناديده انگاشتن الزامات آن در پيوند با کلان شهر شيراز نتيجه اي جز روبرو شدن با پيکري بي قواره و فاقد محتوا ندارد . زماني که ما از شيراز به عنوان مقصد گردشگري سخن مي گوييم بايد به بسترهايي که براي تحقق چنين عنواني نياز داريم توجه ويژه داشته باشيم . در بحث گردشگري ، مهمترين مسئله راحتي و رضايت گردشگر از يک سو و با دست پر رفتن او با سوغاتي است که ما همراهش مي کنيم به گونه اي که پس از ترک شيراز احساس کند پولش را به هدر نداده ، بخشي از وقت خود را در ترافيک صرف نکرده ، امکان بهره گيري از وسايل نقليه عمومي برايش فراهم بوده ، براي انتخاب هتل و مسافرخانه ي مورد پسند با توجه به بودجه اي که براي گردشگري در نظر رفته با مشکل مواجه نشده ، تورهاي گردشگري و سرويس هاي اختصاص داده شده براي گشت و گذار و برنامه ريزي ها تابع نظم و مقررات دقيقي بوده و اين که توانسته است در بازه ي زماني حضور در شيراز از مهمترين جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي بازديدي سودمند داشته باشد . و اما آنچه ما براي گردشگران در نظر مي گيريم مي تواند شامل معرفي محصولات وجاذبه ها ، تندرستي و نشاط و شادي ، آشنايي با زمينه هاي سرمايه گذاري و ايجاد ارزش افزوده در ذهن و روان او با دستاوردهاي معنوي که به عنوان سوغاتي به آنها تقديم مي شود،باشد.
کساني که به قصد گشت و گذار راهي شهرهاي توريستي در سراسر جهان مي شوند از برخي ويژگي هاي متمايز کننده که به چشم خود ديده اند سخن مي گويند و ماندگاري همين ويژگي ها در ذهن آنها بهترين تبليغ براي کشانيدن ساير گردشگران به چنين شهرهايي است . شيراز نيز بايد آراسته به چنين ويژگي هايي باشد . در اين خصوص نبايد صرفا به برخورداري شيراز از جلوه هاي بصري ، جاذبه هاي تاريخي و گردشگري و سوغاتي هاي خوراکي و برخي صنايع دستي بومي قانع باشيم بلکه بايد کاري کنيم که گردشگران نظم و قانونمندي و بهداشت و امنيت در معناي گسترده ي آن را با چشم خود ببينند .
ما مي گوييم شيراز سومين حرم اهل بيت است اما وقتي گردشگران به حرم احمد ابن موسي نزديک مي شوند با صحنه هايي مواجه مي گردند که تحت هيچ شرايطي براي يک گردشگر به عنوان فضايي که تداعي کننده معنويت باشد قابل قبول نيست . براي نمونه وجود خانه هاي نيمه خراب ، پرسه زني افراد بزه کار و آسيب ديده ، رها سازي انواع پسماند در کوچه ها و معابر ، بازارگرمي فروشندگان اسباب لعب و لهو و مواردي از اين دست ذهن گردشگر مذهبي را به مسايل ديگري سوق مي دهد که تاسف بار است !
ما مي گوييم شيراز قطب پزشکي کشور است اما وقتي بيماران اعزام شده از عمان و برخي کشورهاي عربي مشاهد مي کنند که برخي از همراهان بيمار ناگزير در وسط بلوارها و کنار بيمارستان ها چادر زده و با وضعيتي رقت بار بيتوته مي کنند متوجه نوعي عدم هماهنگي و فقدان تناسب بين امکانات و ادعاها مي شوند .
ما مي گوييم شيراز شهر فرهنگ و شعرو ادب است اما وقتي به آمار تعداد کتابفروشي ها و کانون هاي فرهنگي فعال و نشان دار توجه مي کنيم نمي توانيم خود را متقاعد سازيم که در شهري فرهنگي و ادب پرور حضور داريم . شيراز فاقد فضايي است که هنرمندان بتوانند در آنجا يکديگر را ببينند و يا گردشگران با حضور در آنجا بتوانند با هنرمندان آشنا شوند . شيراز هنوز نه تنها يک سالن مناسب اجراي موسيقي که به صورت ويژه براي چنين کاري ساخته شده باشد ندارد بلکه با وجود هنرمنداني نشان دار حتي ارکستر استاني هم ندارد .
المان هاي شهري و جلوه هاي بصري در شيراز بايد هدايتگر و راهنما و تداعي کننده ي عناويني باشد که ما براي شيراز در نظر مي گيريم .
متاسفانه در فضاهاي پيراموني حرم شاه چراغ که بايد به حوزه هاي علميه اختصاص داشته باشد و روحانيون و طلاب در صحن و سراي آن به تعليم و تهذيب مشغول باشند ، بازاري ساخته شده که اجناسي مشابه آنچه در بازار وکيل و ساير مال ها ارائه مي شود به فروش مي رسد در حالي که همه چيز در فضاي پيراموني حرم بايد حاوي پيام هاي معنوي و دانش و هنر باشد .
در شيراز و پيرامون آن هزاران باغ وجود دارد که بعضا زير نظر شهرداري اداره مي شود اما هنوز براي دفن مشاهير شهر جاي مناسبي در نظر گرفته نشده که براي گردشگران جذابيت داشته باشد به گونه اي که هنرمندان شيرازي ساکن در تهران نيز وصيت کنند که آنها را در شيراز به خاک بسپارند .
اختصاص يک يا چند باغ و بوستان به نمايشگاه شبانه روزي آثار هنري و صنايع دستي نيز به عنوان اقدامي موثر در راستاي غنا بخشيدن به عناوين در نظر گرفته شده براي شيراز مي تواند مفيد باشد .
ميراث فرهنگي ، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي ، شهرداري ، فرمانداري شيراز و استانداري که بيشتر از ساير ادارات پيگير نهادينه کردن جايگاه شيراز به عنوان قطب گردشگري هستند بايد ساماندهي به بافت تاريخي را در اولويت قرار دهند و منتظر نتايج خوب آن باشند .