گاهي عوام زده گي يک فرصت را به تهديد تبديل مي کند . ميل به همرنگ با جماعت شدن از جمله آفات زندگي اجتماعي است چرا که نياز به تصديق شدن توسط ديگران آدمي را ناگزير مي کند که در جهت حرکت رودخانه شنا کند تا ناچار نباشد نيروي زيادي به هدر بدهد . بارزترين مصداق چنين پديده اي تاثير منفي فضاي مجازي بر سليقه ها و رويکردهاست . در جامعه در حال گذار ما که هم از شاخص هاي سنتي بودن برخوردار است و هم در مواردي با مدرنيسم همراهي مي کند بيش از ساير جوامع شاهد جوگير شدن و تغيير ناگهاني فضا هستيم به طوري که پس از هر رخدادي حداقل تا مدتي کوتاه جامعه تحت تاثير اخبار درست يا نادرست پيرامون آن رخداد قرار مي گيرد و از طرفي ديگر نياز به در جمع بودن موجب مي شود که بسياري از افراد علي رغم رويکرد متفاوت دروني ، رفتار بيروني ديگري داشته باشند . در جامعه ي ما ديده شدن يا به اصطلاح "ترند" شدن در فضاي مجازي منوط به قرار گرفتن در قالبي خاص است که در خوش بينانه ترين حالت از ميان مايه گي نشات مي گيرد و در اغلب مواقع سر در آبشخور کم اطلاعي و نقصان در سواد رسانه اي دارد . دقيقا به همين دليل است که افراد کلاهبردار هم مي توانند با سوار شدن بر موج هايي که ايجاد مي شود راهي براي نفوذ و تاثيرگذاري بر ديگران و کشيدن آنها به دامي که گسترده اند پيدا کنند .
در آموزه هاي اخلاقي آمده است که " در پيمودن راه حق ، از کمي روندگانش بيمناک نباشيد " . اين سفارش کوتاه ولي ارزشمند مي تواند چهارچوبي قابل اطمينان براي تصميم گيري و اجرا باشد زيرا همراه شدن با امواجي که در جامعه اي دو قطبي ايجاد مي شود ، هزينه هاي فراواني بر همگان تحميل مي کند .
متاسفانه روند حرکت جامعه در حال انتقال از حاکميت فرهنگ شفاهي به حاکميت فرهنگ مکتوب بود ، به دنبال رواج فضاي مجازي دچار عقبگرد شد و به دنبال آن ضمن اين که شاهد پايين آمدن آمار کتابخواني بوديم ، نقل سخنان بي پايه و غيرمستند به اندازه اي رواج پيدا کرد که حتي شاعران و نويسندگان بزرگ نيز از ترکش اين انفجار ناگهاني در امان نماندند به طوري که افرادي معلوم الحال اشعار و جملاتي را به بزرگان علم و ادب و انديشه و تخصص هاي گوناگون نسبت مي دهند که روح آنها نيز از آن بي اطلاع است چون سطح آگاهي ها و متوسط سواد عمومي پايين است و تشخيص سره از ناسره براي بسياري از دنبال کنندگان گروه ها ي رنگارنگ در فضاي مجازي دشوار است .
تاثيرگذاري ترند شدن برخي اخبار غيرموثق در فضاي مجازي موجب گرديده که وزارتخانه ها و سازمان ها و نهادها ناگزير بخشي از وقت و نيروي خود را صرف پاسخگويي و تکذيب و تبيين مسايل مطرح شده و ديده شده توسط مخاطبين فراوان نمايند که البته باز هم کافي به نظر نمي رسد و اين امر مديريت افکار عمومي را دشوار کرده است .
اين که چنين مشکلي در جامعه ي ما تا اين اندازه برجسته به نظر مي رسد به اين دليل است که مردم مدت زيادي پشت سد خودسانسوري و محدوديت هاي گوناگون بوده اند و با دست پيدا کردن به فضايي باز قادر نيستند هيجانات خود را براي ابراز وجود و ابراز نظر کنترل کنند و همين امر موجب مي گردد که حتي مطالب ارزشمندي هم که در فضاي مجازي بازتاب پيدا مي کند در معرض شک و شبهه قرار گيرد و نتوان روي آنها حساب باز کرد .
تعداد کساني که از قدرت تشخيص بالا براي تشخيص اخبار و مطالب درست از نادرست برخوردارند در حدي نيست که بتواند از همراهي عموم مردم با امواج ناگهاني جلوگيري کند .
طبيعتا بخشي از اين ابراز وجودها برنامه ريزي شده و حساب شده است تا اعتبار آنچه در فضاي مجازي بازتاب پيدا مي کند زير سئوال برود ولي هر چه هست تداوم اين وضعيت براي جامعه اي که نيازمند اطلاعات درست و اخبار موثق و صحيح است؛ خطرناک است . لذا به نظر مي رسد که تشکل هاي مردم نهاد که به موضوعات گوناگون نگاهي دغدغه مندانه دارند بايد با راه اندازي سايت هاي رسمي به نوعي ديدباني پيرامون آنچه در حوزه ي فعاليت آنها گفته مي شود واکنش نشان دهند . هر چند ويروس هاي فرهنگي قابليت نفوذ به گروه هاي شناسنامه دار هم دارند .